ع . رحی

 

چه کسانی حافظِ دیوار استراتیژیکِ شمال خواهند بود؟

 

وضعیت شمال افغانستان اگر از یک طرف محصول انکشافِ استراتیژی جدید امریکا بهدفِ انتشارِ جنگ و جابجایی نسخه ی داعش در وسطِ بحرانِ در حالِ زایمان است ، از سوی دگر پهلو زدن های سیاسیِ غول های منطقوی « ایران و روسیه » در بستر انکشافاتِ جدید اینحوزه عاملِ دگرِ لرزش ها و لغزش های است که ثباتِ نسبی این جغرافیا را به گروگان گرفته است۰

جنینِ بحرانِ در حالِ توسعه ی شمال در بطنِ سناریوی بلندِ اسراتیژیکِ امریکا دارد ارام ارام مراحلِ تکوینی خود را پشت سر گذاشته و به واقعیتِ ملموس مبدل میگردد۰

اهمیت و مقامِ استراتیژیک شمال در طول سرنوشتِ همسایه داری،بعنوانِ یک چشم اندازِ جذاب در رصد خانه های سیاسی ایران و روسیه پیوسته مورد علاقمندی قرار داشته است،طرحِ سناریوی بلندِ امریکا بهدفِ انتشارِ متوازنِ جنگ به سوی ثروت ها و ذخایرِ افسانوی اسیای میانه نه تنها یک تهدید جدی برای ثبات سیاسی منطقه بحساب می اید بلکه دامنه ی این تهدید میتواند معادله های اقتصادی ونظامِ حقوقی استفاده ازین ثروت ها را نیز مورد سوال قرار دهد ، این پروژه از متنِ بحرانی میگذرد که ثبات نسبی شمال اولین قربانی آن خواهد بود۰

اگر قرار باشد که شمال افغانستان به وزیرستان دوم مبدل گردد، در انصورت دفاع و تحکیم شمال در مقامِ عمقِ استراتیژیک در سیاست های روسیه و ایران قرار میگیرد و «خطِ حیاتیِ قرمز» بر هندسه ی شمال ترسیم خواهد شد۰
تکوینِ اتنیکی جریان های رادیکالِ طالبانی و تامینِ مشارکتِ اقوام و ملیت های مختلف در برنامه ی جنگ جدید روی این نظریه که « جنوب پایگاهِ بنیاد گرایی و شمال حریمِ مظلومیت و بی گناهیست» چلیپای بطلان کشید، این جنگ قطعأ شیرازه ی قومی ندارد، این جنگ بازتابِ یک تعریفِ جدید از ارایشِ منافع امریکا و حریفانِ کله شخِ منطقوی انست۰

تاسیسِ یک مُدِلِ جدیدِ بنیاد گرایی با کُدِکسِِ فرا میلیتی از جانب ایران و روسیه مضمون اصلی مقاومت علیهِ پیشروی داعشیان در حریمِ اسیای میانه است۰
روسیه و ایران نه تنها دو ضلعِ قائم بر هندسه ی شمال افغانستان ، بلکه دو بازوی نیرومند در بازی های بزرگِ جهانی اند،منافعع مشترک سیاسی و اقتصادی این « دو قلوی اتمی » بخش عظیمی از از حوزه ی سیاسی و اقتصادی جهان را به گروگان گرفته است۰

بر نامه ی« تقویتِ شمال و تضعیفِ جنوب» و طرحِ حصارِ امنیتی از یخچالهای پامیر تا ابهای مرغاب که در زمان حاکمیت سیاسی حزب وطن به ذعامت داکتر نجیب الله بهدفِ جلوگیری از نفوذ بنیادگرایی به سرحدات جنوبی روسیه سامان یافته بود ، اینک بار دگر روی میزِ مشارکت های استراتیژیکِ ایران و روسیه گذاشته میشود۰اما این بار این حصار نه صرفأ از وجود نیرو های بومی شمال،بلکه از ترکیب چندین ملیتی جریان های رادیکالِ بنیادگرایی وظرفیت های پروتوکولی ایران و روسیه اعمار خواهد شد، زیرا پرسوناژهای قومی مسلط برشمال که در نتیجه فروپاشی های میلتی وتنظیمی بقدر کافی بی شیمه شده اند به تنهایی نمیتوانند دربانانِ مستعدی برای محافظتِ قلعه ی عظیمِ استراتیژیک شمال باشند۰

دولت افغانستان نتوانست از تکانه های ساختاری در صفوفِ طالبان که پس از نابودی رهبران شان ظهور کردو انها را دچارچند دسته گی ساخت سود ببرد،نگاه بیروکراتیک به مقوله ی صلح در فقدانِ ظرفیت های عملی و اعتیاد به بیماری انحصارِ قدرت فُرصت های مناسب را اتش زد و اینک روسیه و ایران در ازدحامِ این شکست و ریخت، مارکیت های بنیاد گرایی در جنوب را تخلیه و به شمال منتقل میکند، در دمِ حاضر این نیروها منحیث ظرفیت های منازعه بر انگیز عمل میکنند وچکیده های ناراضی تنظیم های جهادی را پس از شستشوی مغزی خریداری میکنند و بدینگونه هست که ترکیب چندین میلیتی بنیادگرایی به عنوانِ نیروی اصلی بازدارنده در برابر هجوم داعشیان به مرز های جنوب روسیه و ایران هویت می یابد۰

مطالباتِ جدیدِ گلبدین روی این تصور که مراجعه ی او به روند صلح یک پروژه ی امریکاییست سوالیه ی درشتی گذاشت ، من در پاکستانی بودن ان نیز شک دارم و احتمال میدهم که علاقمندی های گلبدین به روند صلح بعدِ دیپلوماتیکِ سفر بری های بنیادگرایی از جنوب به شمال است۰

جابجایی و حکمروایی در ساحه ی تحتِ تسلطِ بزرگترین دشمن، « جمعیت اسلامی » برای گلبدین یک رویای طلایست که حاضر است هر قیمتی برای ان بپردازد۰

دوستم که روزگاری در سفره ی « شورای هماهنگی »با گلبدین هم سبق و هم طبق بوده است ، امکانی است که ظرفیت های رزمی ان کرکتر بومی دارند و از ماجرای انقسامِ ملیت ها بر اساسِ سلیقه های سیاسی و تنظیمی در حوادثِ اخیر جان به سلامت برده است گلبدین را ستاره ی بختِ خود میداند که در حاشیه ی اقتدارِ عطای نور چشمک بزند۰

جمعه خان همدرد از جوخه دارانِ سر شناسِ و صاحب اقتدارِ حزب اسلامی است که هم اکنون مصروف ارایش و پیرایش نیرو های حزب اسلامی در شمال است۰

اگر این مثلث در شمال حاکم و قایم گردد و طالبانِ رسیده از جنوب در محور این مثلث فعال شوند، اعمارِ دیوار امنیتی و پروژه ی مصؤن سازی سرحدات جنوب روسیه به سر خواهد رسید۰
این دیوارامنیتی نه تنها به یک کمربندِ عبور نا پذیردر برابر داعشیان مبدل خواهد شد بلکه برای تامینِ حضور سیاسی روسیه و ایران نقطه ی درشتی را رقم خواهد زد و اگر قرار باشد که دولت افغانستان بعلتِ عدمِ کفایت روزی محکوم به سقوط شود ، نخستین اژیرِ لرزش و فروپاشی از سایه ی همین دیوار به صدا در خواهد امد۰

واضح است که تامین و تداوم چنین وضعیت ساحه ی مانور های سیاسی و نظامی عطا محمد نور را فشرده تر خواهد ساخت۰
اقتدار عطای نور بیشتر رنگِ دولتی دارد تا سیاسی و قومی، متحدان سیاسی عطای نور مکتب خوانده های پروتوکولی وتوته های از جمعیت است که مغزِ او را با سمفونی شعار های سبز و نارنجی محاصره کرده اند وتوان انرا ندارند که عطای نور را در کش و قوس های تکان دهنده ی شمال با مثلثِ احتمالی بیلانس کنند،درین صورت عطای نور دو انتخاب خواهد داشت؛

ـ یا با دشمنانِ دیرینه اش دوستم و گلبدین روی یک معامله به توافق برسد و کنار بیاید۰
ـ ویا در معبد انزوا به اعتکافِ ابدی برود۰