نوراکبر پایش

 

یادی آن یار کزو بود سر داربلند

 

بیست ویک سال از شهادت دکتور نجیب الله میگذرد ٬ او چنان زیست ٬عمل کرد و اندیشید که با تمام تغیرات ژرف سالهای نبودش نه تنها گرد فراموشی بر خاطراتش نه نشسته بلکه هوادانش بمراتب بیشتر از دوران حیاتش توسعه یافته حتی شامل مخالفین و منتقذینش نیز میگردد ٬ نه تنها خیلی از دیدگاه هایش فعلیت دارد و امروزی اند بلکه تعدادی بجای تحقق خلاق اندیشه ها و دیدگاهش سخن از « پیروی » به دهان دارند و در زیر سایه معنویتش ضمانتی برای حیات سیاسی خود جستجو میکنند

من با شهید نجیب الله از سال ۱۳۵۴ آشنا شدم و این آشنایی زمانیکه وی منشی کمیته حزبی شهر کابل حزب دموکراتیک خلق افغانستان گردید مستحکم و عمق تر شد و تا پایان ادامه یافت . من ذهن و برداشت خود را در مورد نجیب الله به حیث منشی مستقیم جلسات حزبی خود ٬ به حیث یک دوست ٬ به حیث یکی از رهبران حزبم و بلاخره در مورد رهبر حزبم ارائه میدارم                                                

او فرعون گونه نبود که حداقل در ذهن خود مومیایی اش کنیم ٬ او اساس کدام دین و مذهبی را هم بنا نه نهاده که هم مقدس باشد وهم تغیر ناپذیر .

او یک انسان بود ٬ انسان بزرگ ٬ بزرگیش را کماحقه هو پاس بداریم .

او یک رهبربود ٬ جسور و تابو شکن ٬ عقاید و دیدگاه هایش راتابو نسازیم ٬ آنرا خلاقانه انکشاف دهیم و عمل کنیم .

نجیب الله به دفاع و توصیف ضرورت ندارد٬ حزب وطن با همه پهنا ووسعتش انطوریکه میخواست نتوانست مردم را به حقانیت خود و راهش قانع و بسیج نماید ولی داکتر نجیب الله باوجود دشنمی وحشی ترین نیروی جهادی ٬ ای . اس . آی و سازمانهای استخباراتی توانا ترین کشور های جهان ازحقانیت خود نه تنها دفاع نمود بلکه باسیاستهای جسورانه و مطابق خواست شرایط وپیشبینی های دقیق در میان مردم از جایگاه رفیعتر از دوران حیاتش برخوردار گردیده است.

واما به تنهایی پذیرش و حمایت عامیانه مردمی برای درک و تحقق سیاستهای عمیق ملی شهید نجیب الله کفایت نمیکند . به این منظور نجیب الله به تشریح ضرورت دارد آنچه که زنده گی مجال ندادتا خود انجامش دهد.

این تشریح هم برای مصرف داخلی حزب و هم برای جامعه سیاسی کشور جهت تداوم خط حرکتی که نجیب الله اغازگرش بود و ضرورت تداومش بیش از هر وقت دیگر محسوس است وظیفه تاریخی حزب وطن به حساب می آید و اما درین راستا انچه اهمیت واقعی کسب مینماید جلوگیری از تعصب ٬ سطحی نگری ومدح است .در عوض بایست اندیشه ها و سیاستهایش را با تمام چرا ها و زیرا ها مورد بحث قرار دهیم و حد اقل در داخل ساختار های حزب وطن با استفاده ابزاری از نام نجیب الله وتبدیل ان به پناگاه خود وتفسیر فردی اندیشه های ان بزرگمرد اندیشه وعمل به شدت مبارزه کرد ٬ حزب ما باید ترکیب جوشش یافته و خلاق رفقای سیاسی نجیب الله باشد و اتکا به میتودولوژی عمل او علامت فارقه اش با روزمره گی را تشکیل دهد. تبدیل رفقای سیاسی خلاق نجیب الله به « پیروانش » بزرگترین خیانتیست که به نجیب الله و آرمانهایش صورت گرفته میتواند .