F

 

 

فقیرمحمـد ودان

مؤرخ: سوم مارچ 2019

F

تأملی بر تعرض لفظی همسر خلیلزاد

بـر فعـالان حقوق زن در افغـانستـان

F

سرویس دری رادیو بی. بی. سی به تاریخ دوم مارچ 2019 (11حوت 1397) بر آن مقاله خانم شرل بنارد، پژوهشگر موسسه تحقیقاتی «راند» و همسر زلمی خلیلزاد نماینده آمریکا برای صلح افغانستان، تبصره نموده که اخیرا در نشریه آمریکایی «نشنال اینترست» به نشر رسانیده و طی آن بر «زنان افغانستان تاخته و در دفاع از آنچه تاکنون آمریکا در افغانستان انجام داده نوشته که مدافعان حقوق زن در افغانستان نمی‌توانند که مانع بازگشت نیروهای آمریکایی از این کشور شوند. او گفته که زنان افغان برای دفاع از حق خود باید اقدام کنند». موصوف سرانجام با طعنه به زنان افغانستان نوشته که:«زنان غرب و بخصوص آمریکا نیز حقوق خود را به این دلیل بدست نیاوردند که مردم مربوط به یک فرهنگ دیگر برایشان احساس تاسف کرده و برایشان پول و سرباز فرستاده باشد تا آنها را از ظلم نجات دهند. او گفته که ما بدون فرستادن سربازان و صدها ټن پول، به حقوق خود در مبارزه طولانی و دشوار دست یافته‌ ایم» و درین زمینه اضافه نموده که:«رهایی و برابری، محصول ترس و وحشت نیستند که بتوان آنرا با ارتش و پول دیگران بدست آورد. در ۱۷ سال گذشته دو هزار و ۵۰۰ سرباز آمریکایی در افغانستان کشته شدند و ۱۲۶ میلیارد دلار مصرف شد و این کافی است».

اگر خانم بنارد بمثابه عضو ارشد یک مرکز بلند آوازۀ تحقیقات استراتیژیک یک ابر قدرت جهانی، زره یی از دید اکادمیک به معضلۀ افغانستان و دورنمای تاریخی نه چندان دور و بخصوص طی چهار دهۀ اخیر آن، میداشت و نقش کشور خویش را درین رویدادها و بخصوص در سازماندهی، تربیت، تمویل، تسلیح و صدور نیروهای با طرز تفکر قرون وسطایی و زن ستیزانه یی در نظر میگرفت که با مصارف ده ها ملیارد دالر باعث سوختن هزاران باب مکتب و موسسات تحصیلات عالی و مسلکی گردیدند که در آن ده ها هزار دختران هموطن ما مصروف درس و تحصیل بودند. خانم بنارد باید میدانست که پروژۀ امریکایی «جهاد» و مؤسسات استخدام اجیران جنگی تحت پوشش «تنظیم های جهادی» و با سؤاستفاده از اعتقادات دینی مردم نه تنهای نهادهای اداری، صنعتی، ترانسپورتی و تجارتی دولتی و غیر دولتی را تخریب، بلکه ده ها هزار از زنان روشنفکر و تحصیل کردۀ افغانستان؛ اعم از معلمان مکاتب، استادان پوهنتونها، شاگردان و محصلین، کارمندان ادارات دولتی و کارگران موسسات صنعتی را به شهادت رسانیدند.

خانم بنارد می باید بخاطر میداشت؛ این سی. آی. ای امریکا بود که با تشویش عربستان سعودی به پرداخت چهار ملیارد دالر به ادارۀ فاسد گرباچوف ـ یلتسین، عملیات کی. جی. بی را جهت سقوط دوکتور نجیب الله و سبوتاژ پلان صلح ملل متحد در 26 حمل 1371، رهبری و با انتقال قدرت در 8 حمل همان سال به حکومت زن ستیز تنظیم های جهادی، بزرگترین فاجعه را برمردم کشورما و بخصوص بر زنان تحصیل یافته، روشنفکر و سایر زنان شاغل در ادارات و نهادهای دولتی و غیر دولتی منجمله نهادهای مدافع حقوق زنان افغانستان تحمیل نمودند که در نتیجه صدها هزار آز آنان که دپلومهای تحصیلات عالی موسسات علمی داخل و خارج را به دست داشتند، مجبور به ترک وطن گردیده و اینک در سرتاسر دنیا پراگنده گردیده اند.

خانم بنارد نسبت به هر خانم دیگر امریکایی، بخوبی نقش امریکا را در تشویق و تحریک تروریست های عربی، منجمله اسامه بن لادن در «پروژۀ جهاد» افغانستان و همچنان در سازماندهی و سوق «طالبان» بمثابه افزار جدید حافظ منافع کشور خویش میداند. او نباید فراموش نموده باشد که این سی. آی. ای امریکا بود که نه تنها پروژۀ ظهور طالبان را مطرح و با پترودالر عربستان سعودی تمویل نمود؛ بلکه این مقامات دولت امریکا نیز بودند که در همان روزهای اول ظهور طالبان و تا وقتیکه با منافع امریکا در تقابل قرار نگرفته بودند، آنها را «فرشته های صلح» میخواندند.

سوال بر انگیز است که نه خانم ها و دختران منور افغانستان و نهادهای افغانی دفاع از حقوق مدنی زنان، این صدای بر حق را که آنان قربانی استراتیژی های ایالات متحدۀ امریکا طی چهار دهۀ گذشته گردیده اند و اینک خود، همسران، برادران و سایر هموطنان شان در خط مقدم جنگی میرزمند و قربانی میدهند که ایالات متحدۀ امریکا بخاطر منافع خود آن را براه انداخته است؛ بلکه خانم شرل بنارد، همسر خلیلزاد و تهیۀ کنندۀ سناریوی، تسلیمی مجدد قدرت دولتی به طالبان است که با طعنه، دالرهایی را به رخ زنان افغانستان می کشد که ایالات متحدۀ امریکا برای منافع خویش به مصرف رسانید و اینک بدون حل معضله ای که خود آنرا چهل سال قبل بر مردم ما تحمیل و 18 سال قبل در آن حضور مستقیم نظامی داشته، میدان را گذاشته و فرار را برقرار ترجیح میدهد.

بی جهت نیست که در زمرۀ فعالین حقوق زنان کشور ما که در برابر مقالۀ مورد بحث خانم شرل بنارد عکس العمل نشان داده اند؛ خانم اورځلا اشرف، رئیس نهاد ارزیابی و تحقیق افغانستان، خطاب به او نوشته است که:«اگر من یک فمینیست آمریکایی بودم، مخصوصاً همسر سفیری که با دَور زدن دولت (افغانستان)، کشور اصلی‌اش را به مردانی [(طالبان)] می‌فروشد که بدترین سابقه را در مورد حقوق زنان دارند، فقط ساکت می‌بودم.»