کابل – افغانستان

۲۷/حمل/۱۳۹۸

F

دید گاه های کمیته سراسری تفاهم اعضای حزب وطن

در پیوند به چگونگی تلاشها برای دستیابی به  صلح در افغانستان

بخش اول

F

کمیته سراسری تفاهم اعضای حزب وطن که بر بنیاد توافقات مشترک به مثابه ارگان هم آهنگ کننده  و سمت دهنده کلیه اقدامات اعضای حزب و باالوسیله تأمین حضور قانونی حزب در صحنه سیاسی کشور فعالیت مینماید به تاریخ  ۱۲/ دلو / ۱۳۹۷ طی اطلاعیه جداگانه از اعضا و هواخواهان حزب ونیز شخصیتهای ملی ، مترقی و تحول طلب کشور تقاضا نموده بود  تا در شرائط حساس و سرنوشت ساز کنونی به منظور دفاع ازمنافع علیای کشور و مردم و مقابله با چالشها و تهدیدات مستقیم و باالقویه که منافع و ارزشهای ملی کشور ما را هدف قرار داده است با ارایه نظریات و دیدگاه های خود زمینه اتخاذ مواضع مشترک را فراهم سازد که خوشبختانه یک تعداد از شخصیتهای کته گوریهای فوق الذکر به مطالبه کمیته سراسری جواب مثبت گفته و با ابراز نظریات و دیدگاه های خویش امکان بخشیده است تا کمیته سراسری طبق وعده قبلی در چوکات یک ارزیابی تحلیلی که در حقیقت ارزیابی مشترک ما میباشد مواضع خود را در قبال تحولات مورد بحث به شرح ذیل مشخص سازد .                                  

از نیمه دوم سال ۱۳۹۷ بد ینطرف افغانستان در پهلوی سائرتحولات شاهد دو تحول عمده در سیر سیاست این کشور بوده که از یکطرف تلاشها برای دستیابی به صلح  واز جانبی هم اماده گیها برای انتخابات قریب الوقوع  ریاست جمهوری جریان داشته است . ابتکار دستیابی به  صلح در کشور  را ایالات متحده امریکا بدوش گرفته که با گزینش  زلمی خلیل زاد نماینده خاص آنکشور مذاکرات را با جانب نماینده گان گروه مخالف مسلح طالبان با سناریوی که خود روی آن غور کرده است از ماه میزان سال گذشته آغاز و تا هنوز پنج دور از مذاکرات را نه تنها با گروه متذکره بلکه با سایر طرفها و کشورهای درگیر و ذینفع منطقه و فرا منطقه انجام داده و دور ششم آن نیز چندی پیش آغاز شده  است. در عین حال برخی از کشورهای دیگر منطقه و فرا منطقه دخیل و ذینفع در قضایا نیزبه عنوان کمک به روند صلح و ثبات در افغانستان به اقدامات و تلاشهای شبیه با محوریت منافع خودی مبادرت ورزیده است که با یک نگاه سطحی میتوان انرا امیدوارکننده توصیف کرد ، اما از آنجائیکه این اقدامات جدا از هم و تا حدودی زیاد به خاطر تأمین منافع خودی این کشورها انجام میگردد به همین منظور ایجاب مینماید تا چگونگی نحوه اقدامات هر یک ازین کشورها به تحلیل و بررسی گرفته شود .                      

کمیته سراسری تفاهم اعضای حزب وطن که از آغاز تلاشها برای دستیابی به صلح در کشور و تحولات در منطقه و جهان را نه تنها دنبال نموده بلکه در مواقع مختلف دیگاه های خود را نیز توام با خوشبینیها و نگرانیها بیان داشته است ، اینک یکبار دیگر ضروری میپندارد تا بادرنظرداشت دیدگاه های برخی شخصیتهای ملی و تحول طلب کشور ، روی مسائل سرنوشت ساز با تفصیل و وضاحت بیشتر روشنی انداخته شود . درین رابطه مقدم بر همه باید گفت که تلاشهای صادقانه و سازنده برای دستیابی به صلح پایدار ، ابرومند و قابل قبول برای همه از جانب هرکشورو هر طرفی که باشد قابل تقدیر بوده و مردم افغانستان آنرا استقبال مینماید .                                                            

کمیته سراسری تفاهم هم چنان طبق گذشته به این باور است که جنگ بر افغانها تحمیل گردیده و طی سالیان متمادی از مردم افغانستان به خاطر منافع دیگران قربانی گرفته و میگیرند و تا زمانیکه همه طرفها و کشورهای درگیر و ذینفع در قضایای افغانستان بدون مستثنی قراردادن این و یا آنطرف طور صادقانه و بدون ارجحیت دادن منافع خودی و رقابتی ، تلاشها برای دستیابی به صلح و ثبات در افغانستان را که در حقیقت صلح و ثبات در منطقه و جهان نیز میباشد  هم آهنگ نه سازند و با به وجود آوردن اجماع منطقوی و بین المللی زمینه برای گفتگوهای بین الافغانی به رهبری و مالکیت خود  افغانها فراهم نگردد دستیابی به صلح امکان پذیر نخواهد بود . بر بنیاد همین اصل با آنکه تلاشهای ایالات متحده امریکا و شخص خلیل زاد را میتوان امیدوارکننده توصیف کرد ، اما تصریح میدارد که بهتر و موثر تر میبود تا اولتر از همه مذاکرات دستیابی به صلح با دولت و مردم افغانستان که یکی از طرفهای اصلی قضیه به شمار میرود آغاز و شریک میگردید و به تعقیب با درنظرداشت واقعیتهای موجود جامعه با نماینده گان گروه طالبان و سائر کشورها و طرفهای درگیر و ذینفع دنبال و وسعت داده میشد درانصورت به یقین که نتائج آن نیزمحسوستر و شفافیت آن بیشتر از امروز میبود، چون چنین نشده است و مذاکرات یکجانبه با  گروه طالبان در غیاب دولت و مردم افغانستان به پیش برده شده  و نتائج گفتگوها نیز در کل سری نگاه داشته شده است که شک و تردیدها را نه تنها در بین مردم افغانستان بلکه در کشورهای منطقه ، فرا منطقه ، کشورهای هم پیمان و حتی خود امریکا نیز به پیمانه وسیع دامن زده است . اظهارات و موضع گیریهای ضد ونقیض برخی از مقامات بلند پایه نظامی و ملکی ایالات متحده امریکا و نیز شخص خلیل زاد که در برخی موارد از اظهاراتش افاده و رنگ و بوی همچون سخنگوی طالبان انعکاس یافته است این تصور را تقویت بخشیده که گویا ایالات متحده امریکا و بخصوص اداره رئیس جمهور دونالد ترامپ ترجیح داده است تا یکجانبه بدون پابندی به تعهدات در برابر مردم افغانستان و جامعه بین المللی با گروه طالبان و کشورهای حمایت کننده آنان به توافق برسند وبه اصطلاح خود شان زمینه خروج آبرومندانه نظامیان شانرا از افغانستان فراهم سازند .                 

کمیته سراسری تفاهم به این باور است که کشورها و شخصیتها میتوانند در امر دستیابی به صلح و ثبات در افغانستان نقش موثرو حتی تعین کننده داشته باشند اما هیچ کشور و شخص صلاحیت انرا را ندارد ونخواهند داشت تا در غیاب و به نماینده گی از دولت و مردم افغانستان حرف بگویند وتصمیم بگیرند ، با رعایت این اصل میتوان گفت که دستیابی به صلح دایمی و سراسری در افغانستان مستلزم همکاریهای همه جانبه ، غیر جانبدارانه و مسئولانه کشورهای ذیدخل منطقه و فرامنطقه بوده که بدون تأمین و هم آهنگ ساختن این همکاریها صلح و ثبات در کشور ما متصور نخواهد بود . برای رسیدن به این هدف ایجاب میکند تا درشرائط دشوار و سرنوشت ساز کنونی در گام نخست در داخل کشور زمامداران ، سیاسیون ، فعالان جامعه مدنی ، بزرگان قومی ، متنفذین محلی ، علما و روحانیون و نماینده گان اقشار ولایه های مختلف مردم که بخاطرتأمین صلح پایدار و آبرومندانه می اندیشند و منافع و ارزشهای ملی را بالاتر و مقدمتر از منافع شخصی ، گروپی ، سیاسی ، قومی ، سمتی ، لسانی و غیره میشمارند میباید به توافق و اجماع ملی دست یابند و در برابر آنانیکه میخواهند افغانستان را تحت پوشش صلح به همدستی عمال و گماشتگان داخلی برای بار دیگربه سوی یک فاجعه بزرگ سوق دهند ازموضع و ادرس واحد حرف بگویند . دفاع از نظام  ، ارزشهای ملی ، قانون اساسی و سائر دست آورد های چندین ساله سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی که محصول تلاشها و  قربانی های بیشما ر چندین ساله مردم و نیروهای ملی ، دفاعی و امنیتی کشور ما و نیز همکاران بین المللی افغانستان میباشند بحیث خطوط قرمز و غیر قابل تعویض تشخیص و پذیرفته شده اند . جرگه مشورتی صلح که تدویر آن در آینده قریب پیش بینی شده است در صورتیکه به وجه احسن مدیریت شود و اشتراک مستقیم و باالواسطه نماینده گان همه اقشار و کته گوریهای مختلف مردم و جامعه دران تأمین گردد میتواند مرجع و فرصت مناسب برای چنین اجماع باشد  ، برخورد های سلیقوی ، نا سنجیده و غیر مسئولانه با آن نه تنها عواقب ناگوار و جبران ناپذیر برای مردم و کشور ما خواهند داشت بلکه همسوئی با مخالفین و بیگانگان نیز تلقی خواهد شد .                                                                             

تفصیل موضوع و سایر مسائل تحلیلی دیگر در بخشهای بعدی دنبال خواهد شد .                             

پایان بخش اول                                                    نآنآآاااااا