I

محمد ولی

II

امریکا چه وقت واز کجا آغاز کرد 
که حالا به این جارسید؟

 I

 I

انگلستان درجریان ترک نیم قاره هند با برشی از قطعات اراضی افغانستان وهند ، غده سرطانی به نام جمهوری اسلامی پاکستان درین گوشه اسیا را اساسگذاری کرد که از آغاز تا کنون برای افغانستان وهند وستان مایه مصیبت وجنگ میباشد .
وزارت مستعمرات انگلیس پاکستان را " وارث حقوق ووظایف مقامات برتانوی هند در مناطق این طرف خط دیورند ، اعلان کرد ، این اعلان بیانگر وظایفی است که باید پاکستان انرا بحیث جانشین منطقوی استعمار انجام دهد " .
بعد از جنگ جهانی دوم که امریکا جانشین استعمار بریتانیا در جهان گردید در مورد پاکستان همان موقفی را گرفت که انگلستان اعلان کرده بود.
جانب افغانستان از اول تشکیل پاکستان موقف غیر موافق در برابر پلان انگلیس راداشت.
اتحاد شوروی جانبدار جنبشهای ازادی بخش ملی بود ونسبت به مسئله پشتونستان با افغانستان همنوایی داشت، که از جانب امریکا پذیرفتنی نبود.
امریکا یکسر جانب پاکستان را رعایت میکرد وبر دولت افغانستان فشار می اورد تا به حل مشکل پشتونها وبلوچها به نفع پاکستان موافقه نماید.
لودویک ادمک مورخ امریکایی می نویسد: " اضلاع متحده امریکا سعی نمود تا اتحاد پاکستان را حاصل دارد وانرا علیه روسیه تقویه کند".
اولین اقدام امریکا در حمایت از پاکستان فرستادن (فلیپ جسوب) نماینده خاص رئیس جمهور امریکا درسال ۱۹۵۰ به کابل بود تاحکومت افغانستان را معتقد سازد که از مسئله پشتونستان صرفنظر کرده یکجا با پاکستان به پکت نظامی بغداد الحاق نماید ، اما جانب افغانی در مورد توافق نه نمود.
درسال ۱۹۵۱ ( مک گی) معاون وزارت خارجه امریکا غرض میانجیگری بین افغانستان وپاکستان وارد کابل شد اما این ماموریت ناکام بود.
بعدآ امریکا وایران با در نظرداشت اهمیت خاص افغانستان دراسیا درین مورد اقدام به مساعی کردند ولی نتیجه ای به بار نیاورد .
درسال ۱۹۵۶ امریکا خط دیورند را به رسمیت شناخت.
در سال ۱۹۶۱ سفیر امریکا مقیم کانادا بنام (لیونگ فون مرچنت) برای یک ماه جهت یک ماموریت بحیث نماینده خاص کنیدی رئیس جمهور امریکا به کراچی ، راولپندی وکابل گماشته شد تا به بهبود مناسبات افغانستان وپاکستان فعالیت نماید اما نتوانست ازین ماموریت نتیجه مطلوب بدست اورد.
در سال ۱۹۶۲ شاه ایران به کابل وراولپندی مسافرت نمود اما نتوانست در موقفهای هردو طرف نرمش به میان اورد.
بعدها مناسبات افغانستان وپاکستان در تهران در حضور داشت شاه ایران توسط هیات افغانی به سرپرستی سید قاسم رشتیا وزیر مطبوعات و هئیت پاکستانی به سر پرستی ذوالفقار علی بوتو وزیر خارجه پاکستان مورد بحث قرارداده شد ونتیجه ان صدور اعلامیه ای بود که طرفین مساعی به خرچ دهند تا مناسبات مجدد میان دولتین برقرار گردد.
این همه ماموریتها بخاطر سیاست یک جانبه امریکا در حمایت از مواضع پاکستان به ناکامی منجر میشد.
مراجعات مکرر حکومت های افغانستان به امریکا غرض بدست اوردن کمک های نظامی پیوسته از جانب امریکا رد شده ویا مشروط به تن دهی افغانها درحل مشکل پشتونستان به نفع پاکستان دانسته میشد .
درسال ۱۹۵۱ شاه محمود خان صدراعظم افغانستان سفری به امریکا کرده از رئیس جمهور ترومن تقاضای کمک نظامی نمود ولستی از انواع مختلف سلاح مورد نیاز کشورش را به جانب امریکا سپرد . امریکا پس از دوماه تعلل در مورد چنین شرایط گذاشت؛ قیمت سلاح پیشنهادی شما بالغ بر ۲۵ ملیون دالر میشود که باید نقد پرداخته شود ، ترتیبات انتقال سلاح از راه پاکستان عملی میگردد ، فروش اسلحه علنی است، افغانستان باید از ادعایش در مورد پشتونستان صرفنظر کند.
مراجعات پیهم سردار محمد داود صدر اعظم وقت نیز نتوانست کمک نظامی امریکارا بدون رضائیت پاکستان جلب نماید وامریکا همان یک شرط داشت ؛ صرفنظر کردن از مسئله پشتونستان به نفع پاکستان.
عبد الصمد غوث معین وزارت خارجه در زمان ریاست جمهوری محمد داود در کتابش بنام( سقوط افغانستان)
برحق می نگارد: " امریکا بدون رضائیت پاکستان یک دانه مرمی هم به افغانستان جهت تقویه اردویش نمیدهد".
دردوران ریاست جمهوری محمد داود مناسبات دولتین مجددآ به تیره گی گرائید ،اما این بار پاکستانی ها دست به اقدامات نظامی توسط اخوانی های فراری چون برهان الدین ربانی، گلبدین حکمتیار واحمد شاه مسعود علیه افغانستان زدند.
باهجوم عساکر شوروی به افغانستان امریکا بزمینه ها وامکانات کلان دست یافت تا به سیاست استعماری اش درمورد قضیه پشتونستان بپردازد .
به تاسیس کمپ های نظامی درسرزمین پشتونهای انطرف خط دیورند پرداخته ، ارسال سلاح وکمک به مجاهدین را آغاز وحمایت از پاکستان را شدت بخشید.
این زمان امریکا نه از طریق دپلماسی بلکه به شیوه های نظامی وفعالیتهای چریکی وتروریستی توسط افغانهای مهاجر کاررا آغاز کرد. ویلیم کیسی رئیس سی.آی.ای.به مناطق همجوار افغانستان سفر کرده ضمن بازدید از کمپ های تربیت نظامی جنگجویان افغان وعرب وپاکستانی وچیچینی وغیره بالای خط دیورند ایستاده تفنگش را سوی افغانستان نشانه گرفت ، این اکت به معنی جنگ وویران کردن افغانستان بود، همه فعالیتهای استخباراتی ، مالی ونظامی امریکا به افغانها ی جنگی از طریق مراجع پاکستانی صورت میگرفت . یعنی اختیار جهاد ومجاهد بدست پاکستان داده شد .
سلاح های مرگباریکه امریکا به گفته خودش به "مجاهدین راه ازادی" میداد اولآ به جانب پاکستان تسلیم داده میشد وبعد از سجل توسط استخبارات ان کشور به جنگنده ها سپرده میشد .
بالاخره امریکا موفق شد انچه را میخواست درمورد افغانستان انجام دهد ، انجام داد.
برای حمایت مزید پاکستان طالب را ایجاد کرد ، مسلح ساخت وتقویت نمود تا به قدرت رسید . به بهانه سقوط طالبان افغانستان را اشغال کرده بدون انکه بینی یکی از رهبران طالبان درحمله امریکا بر افغانستان وجریا جنگ نزده ساله خون شود ،در کابل ، پاکستان وقطر تحت محافظت خاص قرارداد ، ملا محمد عمر مجاهد ، امیر المومنین در ارزگان درجوار قطعه نطامی امریکا در یک منزل بسر میبرد تا به پاکستان فرستاده شد( همانطوریکه اسامه بن لادن در مقابل دروازه کالج نظامی پاکستان در ایبت اباد در یک منزل نگهداری میگردید).
جنرالان وصاحب منصبان پاکستانی که پس از سقوط طالبان در کندز دستگیر شدند بدون هیچگونه باز پرس توسط طیارات کشور شاهی اردن مصئون به پاکستان انتقال داده شدند . یعنی امریکا ریزرفهای کادری طالب را دست نا خورده نگاه کرده و مجددآ در صحنه جنگی افغانستان حضور شانرا تثبیت کرد وحالا با عملیه های دپلماتیک حضور شان را در حاکمیت رسمیت می بخشد ( آفتاب آمد دلیل افتاب)
اینکه خلیل زاد در مصاحبه با تلویزیون طلوع جویده جویده حرف میزد وحقایق را نمی گفت معلوم است که پلانهای مخفی وسیعی روی دست است او در جواب یک سوال گفت نمیخواهد جواب بدهد زیرا ضرر ان بیشتر از مفاد ان میباشد تکان دهنده است ، چه رازی در اختفای حقایق ضرر رسان وجود دارد که نباید افشا گردد ؟
امریکا این راه را طی ۶۹ سال سال طی کرد ، بسیار کشت ، ویران کرد وخون ریخت تا به این موفقیت رسید که سرنوشت افغانستان را حواله پاکستان سازد 
با گردشهای گوناگون از جهاد تا اشغال واز طالب تا داعش امریکا افغانستان را مانند موم در دست گرفته هرچه دلش بخواهد به ان شکل میدهد .
ملیونها دالر که به مجاهدین وسرکردگان شان داد روی همین منظور بود . ده ملیون دالریکه بوش به عبدالله عبدالله داد برای همین بود تا در موقع لازم سکوت اختیار کند که حالا کرده است .
جمعیت اسلامی ودیگر تنظیمها چرا در برابر احتمال سپردن تقدیر افغانستان به پاکستان که زلمی خلیلزاد میگوید حالا پاکستان وطالبان نسبت به نزده سال قبل تغیر کرده اند مهر سکوت مرگبار بر لب زده اند ؟ زیرا دهان شانرا با دالر بسته است وحاضر نیستند در مقابل مخفی نگهداشتن موافقات طالب وامریکا چیزی بگویند .
امریکا سیاست ۷۰ ساله اش را حالا در بی ثباتی کشور ما به ارامی میتواند تطبیق کند .بی ثباتی را حفظ میکند ، جنگ را خاتمه نمی بخشد تا امکانات تحقق سیاست های بعدی اش ازدست نرود
.