I

محمد ولی

I

تحریم انتخابات وطرح حکومت موقت

I
دربرابر رای مردم بدیل ضعیف است
I

تغیرات وتحولات جنگی وسیاسی با سرعت شتابنده در حرکت است ، اوضاع موجود با سالهای سپری شده در تفاوت قرارداشته مقتضیات جدید میخواهد . چهره های سیاسی- نظامی جا مانده دیروز با طرز فکر جامانده نتوانسته اند با شرایط جدید تفکر وعمل شان را وفق دهند بلکه با همان کهنه اندیشی انحصار گرایی وحفط دستاوردهای شخصی نزده ساله مصروف اند.
اینها که از خیرات لشکر کشی امریکا درافغانستان صاحب دارایی های بزرگ شدند حالا رشته اندیشه وتفکر شان در چهارچوب حفظ منافع بدست امده محدود مانده است وبرای برحق دانستن این سیاست تکیه بر محل گرایی وقومگرایی نموده اند، روی همین ملحوظ است که منافع شخصی را درپناه تبلیغات منفی تحریکات قومی وسمتی دربرابر منافع ملی وسراسری رجحان میدهند ، پروسه های دموکراتیک را نفی میکنند ، از قانون اساسی طفره میروند وراه های حل بنیادی مشکل موجود افغانستان را کنار گذاشته خودرا جانب حل قضیه با طالبان جا میزنند.
نفی انتخابات ،حکومت موقت ، نزدیکی طالبان ومجاهدین گفته هایست که نه میتواند حلال مشکل کشور باشد ونه اساس کدام حرکت مبنی بر حسن نیت برای کشور بوده میتواند . حالا زمان سیاست تهدید وزور باید جایش را به سیاست همکاری ، تفاهم وحسن نیت خالی کند ، زیرا هر قدر طبل شعارهای تند وتیز وتهدید امیز نواخته شد اثری بر بهبود اوضاع بجا نگذاشت بلکه طراحان ان شعارها بیشتر بسوی تجرید وبی اعتباری رانده شدند .
نمونه:
آغای نور اززمانیکه تصمیم بر کناری شان از پست ولایت بلخ آغاز شد ، برای به جا ماندن دران پست از بیان هیچ حرف مفت صرفه نه نمودند ، به همرزم تنظیمی اش تاخت واورا عامل این بر کناری افاده داد وچنین چیز های گفت :
-
بزور خداوند دندان های عبدالله را میکشم.
-
اگر قوتهای خارجی نباشد ظرف سه روز ارگ را میگیرم.
-
بزور حنیف اتمر غنی را از ارگ بیرون میکنم.
-
بزور طالب غنی را از ارگ میرانم.
بحیث رئیس هئیت اجرائیه یک تنظیم مطرح در حیات سیاسی کشور تاچه حد کوچک وحقیرانه می اندیشید.در زیر هر شعارش منافع خودش جاداشت ، نه مصلحت حزب مربوطه ونه منافع ملی کشور.
سران این تنظیم در هرات ازنفی انتخابات ریاست جمهوری وبایکات باان بحث کردند ، آغای نور طالبان را دعوت کرد تا با مجاهدین یکجا شوند ، اودر موقف سخنگوی طالبان تنزل کرده گفت اگر در انتخابات شرکت کنید انگشت های تان قطع میشود، شرکت نکنید.
ازین تصامیم چه میتوان نتیجه گرفت؟
جمعیت اسلامی درتصمیمگیری دچار تشتت شده است گروهی ازانان برهبری داکتر عبدالله درانتخابات شرکت میکنند،برخی انرا تحریم می نمایند ، احمد مسعود خلاف دعوت رئیس اجرائیه جمعیت برای مقابله با طالبان گروه مقاومت ساخته سلاح توزیع مینماید وبرخی با تکت انتخاباتی اشرف غنی پیوست شده اند.

مردم فراموش نکرده که مجاهدین دربین خود چه کردند وطالبان با انها چه کرد؟
لهذا مردم حق دارند تا این طرحهارا فاقد اثر گذاری برای بهبود اوضاع بدانند ومحتوای انرا فاقد ارزش سیاسی.
وقتی طرح سیاست ها بی ارزش وغیر کاری باشد ، راه های حل مشکل رانتواند پیشبینی کند وشعار های گذشته هم جامه عمل پوشیده نتواند این چنین زعامت یک زعامت ناکام وعقبگرا میباشد.
اگر کلید حل جنگ وصلح افغانستان در بر سر اقتداری ویا بر کناری افراد باشد یکبار با چشم باز به گذشته بنگرید که از زمان‌افتیدن قدرت بدست مجاهدین پنج شخص در قدرت امدند ورفتند ، مجددی، ربانی ، ملا محمد عمر، دودوره کرزی وحالا اشرف غنی . امدن ورفتن کدام اینها درحل مشکل معضلات بزرگی که افغانستان گرفتار ان است اثر داشته است؟

معلوم است که درحل این مشکل حرف بالای شخص بوده نمیتواند ورفتن به ارگ هم راه را اسان وکوتاه نمی سازد تا اراده نیک جهانی ومنطقوی وملی در مورد وجود نداشته باشد.
وقتی اتحادیه اروپا میگوید معضله افغانستان را یک ابر قدرت به تنهایی نمیتواند حل کند ( منظور امریکاست) معنی انرا میدهد که این معضله راه حل جهانی دارد ودر داخل هم یک تنظیم به حل این مشکل نایل امده نمیتواند ، اینجا منافع جهان نهفته است ، درداخل ،حل این مشکل حل عادلانه رابطه ها میان اقوام وقبایل ساکن کشوررا میطلبد ، همگرایی وحسن نیت طرفین جنگ توام با اتش بس سراسری لازم است، ابعاد این جنگ وسیع است نه با امدن اغای نور به ارگ ونه با بودن آغای غنی وعبدالله درارگ گسترش ووسعت این مشکل رامیتواند رفع نماید.
افکار پوپنک زده آغای حکمتیار مبنی بر ایجاد حکومت اسلامی نوع خودش نیز کارایی ندارد.
وضع کشور وسیر حوادث میطلبد تا کادرهای جدید ، صاحب تحصیلات عالی، با تفکر واندیشه بکر وتازه سکان رهبری احزاب مطرح وموثر را بدست بگیرند ، زیرا کهنه کاران دیگر نمیتوانند موجودیت وموثریت تنظیم هارا نگهدارند ، بصورت طبیعی وبنا بر گردش دوران ، گرایش کهنه ونو انها را دچار چند پارچگی میسازد .
اعتبار رهبران کهنه نزد مردم وجهان سقوط کرده است کادر رهبری که دست شان درخون مردم الوده نباشد ودست شان در کثافت کاری های چور وچپاول اموخته نباشد ، با نیات نیک وطنپرستانه ،با تفکر سراسری ملی وحسن اراده ونیت نیک به همه مردم کشور بیاندیشند میتوانند بحیث رهبران اینده برای کل کشور نه یک محل ویک قوم درابادانی اثر بگذارند.
وطن در منجلاب بی اتفاقی غرق میشود اگر :
۱- رهبران جوان وتحصیلکرده در راس رهبری احزاب قرار نگیرند.
۱-دولت مقتدر ملی از طریق ارای مردم با تفاهم وهمکاری همه سازمانها ی سیاسی چه کوچک وچه بزرگ ایجاد نگردد.
۳- وحدت همه اقوام وقبایل کشور تامین نگردد.
۴- متعصبین قومگرا که منافع شان را در پناه قوم مربوطه حفظ میکنند یا عاملین سیاست بیگانه برای تفرقه اند کنار گذاشته نشوند.
۵- تساوی حقوق همه ملیتها وعمده ترین اصل درین راستا ایجاد فرصتهای مساوی برای تحصیلکردگان وکادرها در نظر گرفته نشود.
۶- زعمای کشور وجدانآ از دید متفاوت نسبت به مردم وکشور ابا نورزند.
حفظ افغانستان بحیث یک کشور ارام ونجات یافته ازجنگ نیازمند مذاکره وتفاهم با اپوزیسیون مسلح ورسیدن بیک اتش بس سراسری است .
انتخابات ریاست جمهوری به دولت بعدی قانونیت میبخشد تا درحل مشکل جنگ وصلح با حفظ نظام وقانون اساسی داخل اقدام شود.