محترم محمد ولی

تاریخ به یاد می اورد:

گزارش نود سال قبل وزارت خارجه امریکا به سنای ان کشور

درمورد افغانستان

 

بعداز اغتشاش سقوی ورسیدن نادرخان به سلطنت ، موصوف در صدد ان شد تا بابروز قدرتهایرجدید در صحنه بین المللی کمک ایالات متحده امریکا را غرض انکشاف افغانستان جلب نماید ولی بنابر بی میلی وتکبر حکومت امریکا درین عرصه موفقیتی بدست نیاورد.
دراوایل دهه سی قرن بیست که هنوز امپراطوری هند برتانوی به نیم قاره هند حکمروایی میکرد امریکا حاضر نبود به تمنیات افغانها جواب مثبت بدهد وکافی میدانست تا هند برتانوی معین کننده سیاستهای استعماری درین گوشه اسیا باشد.
ازاثر مراجعات مکرر جانب افغانی امریکا در سال ۱۹۳۰ تصمیم گرفت قونسل خویش را درکراچی به کابل بفرستند . جانب افغانی بااین قونسل بیشتر از مقام رسمی اش پیش امد کرد، به او موقع داده شد تا در پارلمان افغانستان سخنرانی کند . رئیس پارلمان عبدالاحد خان مایار باسخنان گرم وصمیمی قونسل را مخاطب قرارداده گفت سخنان قونسل امریکا " پرلطف وقهرمانانه "است . اما درهمین سال ( والاس سمت مورای) مسئول بخش اسیایی وزارت خارجه امریکا راپوری را به کانگرس ان کشور پیش کرد که برخلاف همه نورمهای دپلماتیک سراپا اهانت به افغانها بود .
درراپور امده بود:

۱-- " گرچه بدون شک وشبهه افغانستان یک کشور ازاد و متعصب است ، در جهان امروز یک مملکت جنگجو وپرخاشگر به شما میرود .
درانجا تا کنون هیچ نوع حقوق سرحدی وحمایت برای اتباع خارجی ثبت نیافته است. خارجیانیکه در افغانستان به چنگ قانون گرفتار میشوند بر انها قانون اسلامی که بسیار ضیق است تطبیق میگردد . قانون اسلامی از اصول عیسویت فرق دارد که برای مسلمانان اجازه میدهد تا درهر محکمه ایکه خواسته باشند محاکمه شوند ، حق محاکمه شدن وانتخاب محکمه برای شخص داده میشود.

۲-- " درسال ۱۹۲۵ یک شخص ایتالوی مسمی به ( پیپرنو) یک افغان را برای مدافعه از خود به قتل رسانید .در یک محکمه شریعت اسلامی کشانیده شد ومحکوم به مرگ گردید . محکمه زمینه را مساعد ساخت که اورا بدست وارث مقتول برای رسیدن به کیفر اعمالش بسپارد وبرای این شکل قصاص انرا مناسب میدانستند . موسیولینی برای افغانستان اخطار داد وبرای پشتیبانی از اخطار خود به ضبط کردن دارایی افغانستان که در بانک‌ایتالیا برای خرید سامان انتقال شده بود اقدام کرد تاانکه حکومت افغانستان به گرفتن خونبها ورثه را مقتول را راَضی ساخت . (پیپرنو) ازاد شد وبرای او اجازه بازگشت بوطن داده شد . مگر توسط هجوم مردمان متعصب جهت انتقام گیری بدار اویخته شد.

۳--" بریتانیا که به شرایط افغانستان اشنایی کامل داشت مجبور شد بصورت قطع برای سفید پوستان برتانوی اجازه داخل شدن به افغانستان را ندهد.

۴--" بعداز انقلاب سال ۱۹۲۸ میلادی افغانستان، طیارات بریتانیا در تخلیه افغانستان ازموجودیت جمیع اتباع خارجی موفق گردید تا انهارا از کابل به هندوستان انتقال دهد... درجمله خارجیان دو نفر امریکایی هم شامل بود . بدون کمک بریتانیا مشکل بود تا این همه اتباع خارجی در اثنای انقلاب از افغانستان جان به سلامت میبردند .

۵--" در افغانستان هیچگونه بانک وجود ندارد وسیستم کریدت موجود نیست . تادیه معاشات توسط وزارت داخله صورت میگیرد که کاروان طلا ونقره در خارج کشور جهت تبادله به پول فرستاده میشود ، این کاروان گاهگاه توسط مردم وحشی قبایل به تاراج برده میشود وغارت میگردد.
پادشاه موجود افغانستان نادرخان بدون شک وشبهه پادشاه مترقی وروشنفکر است او نمیتواند افغانهای مداخله گررا بدون کمک اداره کند، توان همچو کمک را بدست ندارد . مشکل است تا پیشگویی شود که تا چه حد وپیمانه نادر خان در برابراین اتباع سر کش خود قدرت تحمل را خواهد داشت . انهایکه ازدادن مالیه وخدمات عسکری نفرت دارند وازان جدآ سرکشی وسر پیچی مینمایند واز بوجود اوردن بی نظمی وهرج ومرج هاواغتشاشات حظ میبرند ، زیرا این چنین اوضاع نه تنها برای فرار از برای تادیه مالیات است بلکه زمینه تهاجم را بر کاروانها وقافله های بیچاره هم اماده میسازد زیرا نظام مخابراتی ورسیدن به مرکز را قطع میکنند و بالاخره ازقرنها به این طرف افغانستان صحنه کشمکش انگلیس وروس قرارداشته است انهم به جهت کنترول واداره شاهراه تهاجم بر هندوستان که افغانستان یگانه راه تهاجم به هند محسوب میشود . زندگی هیچ یک از خارجیان نمیتواند درین کشور مصئون باشد وحمایه شود ونه علایق ایشانرا میتوان تضمین کرد ودرین صورت زیان اور خواهد بود که یکی یا هردو( طرفین) سرانجام خساره مند وحتی تباه شوند . پس هیچ راه وروزنه برای یک قدرت بلا کشیده وستمدیده خارجی وجود نخواهد داشت تا فشار موثری را بر افغِانستان وارد کند . بیک کشور اسیایی که محاط به خشکه باشد وجز از طریق هند وروسیه دیگر راهی نداشته باشد چگونه میتوان ممد وموثر واقع شد."
احساس منفی امریکا ازین راپور نسبت به افغانها هویداست کلماتی چون " مردم وحشی"، اتلاق افغانستان " بحیث کشور جنگجو وپرخاشگر "" برتری قوانین عیسویت براسلام" میرساند که امریکایی هابقدر کافی نسبت به مردم افغانستان ذهنیت بد داشته اند .
پینجاه سال بعد از ارائه این راپور امریکا یی ها در عقب جهاد افِغانستان قرار گرفت ودیده شد که کار شان برویت همین گذارش اساسگذاری شده ازکسانی حمایت وسیع مالی ، نظامی وسیاسی کردند که باهمان اعمال برشمرده شده در گذارش به جنگ پرداختند . به شاهرها وکاروانها چپاول زدند ، پل وپلچک وتاسیسات زیر بنایی عام المنفعه را ویران کردند لینهای برق وتلفون را قطع میکردند ودر نهایت وطن شانرا ویران کردند ،حالا نزد امریکایی قدرت های مطرح هستند وهمه سرنوشت کشور به ایشان سپرده شده است . بد تر انکه با گروه دیگر اینهابه نام طالبان به مذاکره نشستند وموافقتنامه امضاء نمودند وخلاف اصول متمدن دولت داری درغیاب دولت افغانستان با موافقت طالبان به دولت وظایف تعین کردند و مکلف به اجرای ان نمودند ، با تهدید وتخویف قطع کمک مالی موقف جانب مقابل دولت را برتری داده یک دولت دارای قانون اساسی را باهمه سازمانهای مربوطه ازارگانهای سه گانهدتا جامعه مدنی واحزاب سیاسی را به انقیاد از تصامیم شان با یک گروه جنگی وا میدارند .گویا امریکایی ها نهایت کارشان را درروشنی بدایت نود سال قبل برمعیار گذارش (والاس سمت مورای) دمسازی داده همانطوریکه ازشناخت استقلال افغانستان وسلطنت امان الله خان ابا ورزیدند حالا بر نظام ساخته شده خود شان دست رد میزنند وسراز نو درپی تاسیس دولت اسلامی بعد از مذاکرات بین الافغانی هستند .