پسایند بغاوت

تذکر قبل ازخوانش :

جورامد ،تفاهم ، موافقت وسازش درسیاست یک امر غیر معمول نیست ، ولی بنابر کدام عوامل وروی کدام اصول سوال اصلی است .
ثبات وهمگرایی ماجراجویانه بغاوت بر پا کرد وبرای پوشش ایجاد حکومت موازی تقلب را پرده دار این ماجرا جویی ساخت درحالیکه هردو تیم تقلب کرده بودند .
ثبات وهمگرایی با خصلت غوغاگری انچه خود انجام می دهد بدیگران نسبت داده درهمه احوال به تقدیس خود وتقبیح دیگران سرامد روزگار بوده است . ازجنگهای داخلی تا چهار دور انتخابات ریاست جمهوری همه ملامت ومردود بوده اند جز خودشان ( به غوغا میفروشد هرکه ابی است در شیرش ).

بررسی اجمالی:

بغاوتگران خلاف قوانین ، سیاست را تنها از تنگناه های زور وتوسل به ماجراها عبور داده اند .دردور سوم انتخابات ریاست جمهوری که با حمایت وزیر خارجه امریکادولت را به دو بخش منقسم کردند ، این بار نیز با اعلان نتایج انتخابات به تکرار همان ماجرا پرداختند .
دکتور عبدالله عبدالله وحامیانش مرتکب اشتباهات وغلطی های شدند که موقف سیاسی شان بیستر ازگذشته لطمه دید . حکومت موازی گفتند اما نسبت نبود منطق درتشکیل ان واوج اعتراضات در تحلیل ها ونوشته ها انرا گفته عبدالرشید دوستم نامیدند واز " حکومت همه شمول برامده از ارای پاک مردم " نام گرفتند ، تحلیف بجا کردند وبه معرفی دوسه والی اغاز کردند وسپس ازان دستبردار شدند .
سه روز از جریان تحلیف ریاست جمهوری گذشته بود که آغای عبدالله انتخابات ریاست جمهوری را نامشروع خوانده گفت کسی انرا قبول ندارد . او با این گفته اش بر مشروعیت وقابل قبول بودن ریاست جمهوری خود ساخته اش مهر بطلان گذاشت اما به افتضاح نا مشروعیت ادامه داد .
با حفظ اینکه موصوف یکبار وزیر خارجه وپنج سال رئیس اجرائیه بود اولین فرمان بعد از تحلیف را در مورد ممنوع الخروج ساختن اعضای کمسیون مرکزی انتخابات در مغایرت با قانون صادر کرد ودر پایش بحیث رئیس جمهور امضاء گذاشت ولی وزارت داخله فرمان را خلاف قانون گفته صدور انرا از صلاحیت های ستره محکمه ولوی سارنوالی گفت. او نشان داد که دردوران ماموریت های دولتی رنج درک رموز ابتدایی ترین امور اداری را بخود نداده است.
اقدامات قبل از تحلیف واجرای مراسم تحلیف ، کم فهمی این تیم را نزد مردم وجهانیان ثابت نموده موقف سیاسی اش را سست ساخت.
اقدامات آغای عبدالله ناشی ازدو اصل بود :

۱-- ضعف درک وفهم سیاسی که نمیدانست با موجودیت عساکر ناتو وامریکا ایا این متحدین دولت حاضر میشوند پس از نزده سال لاف وگزاف حکومت سازی ، با یک عمل خلافدوحدت ملی تا سرحد جدایی طلبی به کسی موقع دهند ؟
۲--ناتوانی سیاسی در پیشبینی حوادث وجریانات سیاسی ناشی از مذاکرات امریکا وطالبان . بدون هرگونه اغماض به هر سیاستگر قابل درک بود که توافق امریکا وطالبان روند سیاسی ساده نه بلکه در قبال ان امتیاز سهمدهی طالبان در حاکمیت نهفته میباشد ودر صورت ادامه بی ثباتی که بر اوضاع عمومی اثر میگذارد التر ناتیف دوحه کارت بازی تهدید بدست امریکا وجود دارد . روی این ملحوظ حکومت موازی دارای دو رئیس جمهور یک اکت نا عاقبت اندیشانه بود زیرا نیروی جنگی -- سیاسی طالبان باداخل شدن در حاکمیت ( چه بصورت احتمال تنهایی یا مشترک) میخواهند برسراسر کشور حکمروایی کنند . چنین جریان سیاسی به صورت نورمال وطبیعی برموازی سازی قدرت خط بطلان میکشد که برای عاملان ان مسئولیت بد تاریخی بجا میگذارد .
چرا این گروه دست به اقدامات نا سنجیده وغیر عملی زد ؟
جمعیت اسلامی اززمان حضور نظامی -- سیاسی درصحنه قدرت فاقد برنامه بود ، یعنی طرحی نداشت که چه باید بکند وچگونه براینده بیاندیشد . ان وقت ان به جنگ سپری شد واینده اش با شکست رقم خورد .
کادرها ورهبران جمعیت با حضور مجد در قدرت بعد از سال ۲۰۰۱ که زمینه برپایی جنگ برای شان وجود نداشت بدو پروگرام دیگر متوسل شدند ؛ یکی پول اندوزی وثروتمند شدن ودیگری سبوتاژ وغوغاگری برای بد نام ساختن دیگران تا بتوانند از اعمال گذشته وجاری شان ذهنیت ها را به چیز های دیگر مصروف سازند ، ازین‌رو هم‌به اخلال امنیت از طریق باند های مسلح در داخل شهر ها پر اختند وهم به تشدید اختلافات قومی وسمتی تکیه کردند .
تا رسیدن پای مجاهدین به کابل اسلام شعار همه تنظیم ها منجمله جمعیت اسلامی بود ، طی ۲۰ سال اخیر جمعیتی ها خواستند برای کسب اعتبار بیشتر امریکایی ها با نوعی لیبرال نمایی سیاست کنند اما برای بدنه وصفوف حزب شان این تغیر چهره نمی توانست ایده بسیج کننده باشد زیرا بابافت فکری تزریق شده بنیاد گرایی زمان جنگ وجهاد که تبلیغ میکردند ومی کشتند جور نمی امد . ازین رو خواستند صفوف وکادر ها را در محور گرایشات قومی، سمتی، زبانی ، خطوط فکری محلی یکسو گرایانه ومنطقوی بلغزانند وبرای ایجاد یک اپوزیسیون‌خیالی به این تفکر چاشنی ضد پشتونی دادند وخواستند انرا محک ومعیار امتیاز گیری فرار دهند درحالیکه در هردوره حکومت های ۲۰ ساله بیشترین امتیازات را اینها بدست داشتند وحاصل کردند.
حالا که ۲۰ سال ازاوضاع جدید درگذراست این اندیشه سازی واپوزیسیون تراشی هم نتوانست بین صفوف جمعیت اثر یکسان بجا بگذارد بلکه از میان شان چهره های برخاست که توانستند خط فکری سراسری ملی را مایه همبستگی همه اقوام وقبایل تعریف کنند واعضای حزب رابه تفکر سالم سراسر وطنی مسیر دهند تا مانع انقطاب های قومی ومحلی گردند .
تکیه پنج سال آغای عبدالله بر کرسی هیئت اجرائیه نشان داد که او کدام کار عملی مثمر برای بهبود این کشور جنگ زده انجام نداد . ازیکطرف عدم کفایت کاری واز جانب دیگر تحرکات خلاف وحدت ملی اورا بازنده عرصه سیاست ساخت .
تا حال کس نشنیده باشد که اغای عبدالله کدام بیانیه دارای محتوای سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی وبرنامه ای ایراد کرده باشد ودر سخنرانی های فاقد محتوایش چنین ارزشها جاداشته باشد . در همه بیانیه ها ومصاحبه ها خود ستایی ، خود نمایی ، عیبجویی ، انتقاد وبد گویی از دیگران وتهدید به موضعگیری های زور گویانه موج میزند .
خموشی بعد از خروش حکومت موازی ،تحلیف ریلست جمهوری وتغیر نظام سیاسی ، بعد تن دهی به امتیازات خارج ازین پروسه مقدار شخصیت اورا نه تنها نزد همه که در میان حزب وهوا خواهانش پایین اورد .
ابتذال سوگند توسط مولوی شهزاده شاهد از جمله دوستان حامد کرزی که هیچگونهدمقام ومنصب قانونی نداشت ، عدم شرکت اراکین بلند پایه ارگانهای سه گانه دولت ، نمایندگان کشور های خارجی ونمایندگی ملل متحد دران مراسم گویای تجرید اغای عبدالله وتیمش در سیاست مییاشد.
اودربیانیه مراسم تحلیف جمله فاقد محتوا وارزش سیاسی وحقوقی را بیان کرده گفت " به خاطر حفظ دموکراسی حاضر به شرکت با تیم دولت ساز نشد ه است " ودرجای دیگر گفت " شرکت با تیم تقلب دفن دموکراسی است "
به مدلول عدم شرکت دپلماتان روسی وایرانی در مراسم تحلیف دکتور غنی میتوان پی برد که در عقب سناریوی حکومت موازی بیگانگان دخیل بوده اند که بعدآ در اعلامیه های شان این اصل درست ثابت شد.
آغای عبدالله عبدالله فکر میکند مانند احمد شاه مسعود میتواند با روسها، امریکایی ها ، پاکستانی ها وایرانی هاوزد وبند های استخباراتی داشته پول وحمایت بدست اورد اما نمیداند که ان زمان واین زمان از هم تفاوت دارد .
شور وغوعای اشغال تعمیر صدارت برای معاونینش ،افتضاح چپن اندازی برشانه های شان وجست وخیزهای خودش در پست خود ساخته ریاست جمهوری نتوانست چندروزی بیش ادامه یابد و حاضر به ترک مقام " ریاست جمهوری همه شمول برخاسته از ارای پاک مردم !" شد. او با ترک این مقام به هیاهوی تقلب وبه شعار بی مفهوم جلوگیری از" دفن دموکراسی" تن درداده نه تنها تاب ایستادگی را زیر نام ثبات وهمگرایی ازدست داد بلکه سوگند مراسم تحلیف و نمایش بوسیدن قران پاک را بدون پرد پراخت " کفاره" پشت پازد .
مردم به شکل وماهیت این بازیها وسیستم سیاسی موجود بی باور شده واعتبار نقش افرینان دموکراسی نام نهاد وارداتی دربرابر انها زوال نموده است.
ملتی که چهل سال جنگ را میگذراند دچار بحران عمیق خود اندیشی ، خود باوری وخود گردانی شده حلقه ای نمی یابد که با چنگ زدن به ان ازکوره راههای جنگ بیرون رود .

نتیجه بغاوت :

تیم ثبات وهمگرایی خلاف نام گذاشته برخود اوضاع را چنان مهندسی کرد که کشور دریک بحران پسا انتخاباتی گیر بماند ، کار دولت وتشکیل کابینه طول بکشد . این تیم با فورمول ( یامن یا هیچ) عمل کرد تادر نبود خودش حاکمیت بیشتر بی ثبات شده نزد جهان ومردم کشور بی اعتبار تر گردد.
ناکامی بغاوت نشان داد که آغای عبدالله نمیتواند تصمیم به اقدامات کلان را عملی سازد، عوامل بازدارنده اقداماتتش را قبلآ سنجش کند وجمیع ابهامات بازدارنده تصمیم را یادر خدمت گیرد یاازسرراه بردارد.
ادعاهای پی درپی ومتغیر وبی ثباتی آغای عبدالله باعث ایجاد موانع بازدارنده برای قبولی وعملی شدن انها گردید ، چنین حالت درماندگی یک سیاستگر را نشان میدهد که نه تنها در رسیدن به هدف ناکام میگردد یلکه همراهان را می راند ، به تجرید میرود وچانس بعدی را ازدست میدهد . بزرگترین نتیجه این بغاوت از دست دادن مقام ریاست جمهوری برای دکتور عبدالله بود که او تا سطح ریاست شورای عالی مصالحه تنزل مقام کرد.
اکت سیاستگری باداشتن فهم سیاسی ومبارزه با انیوه مشکلات وموانع از هم فاصله دارد ومانند ان میشود که کشتی را بدون قطب نما به بحر بیاندازد وراهش را نه یابد.
باتوجه به دو دوره بغاوت وماجرا جویی در انتخابات چنین توقع میرفت تا دولت دست به اقداماتی بزند که عوامل بحران وبغاوت را ازمیان برداد اما اغای غنی بدون کمترین توجه به انچه گفته ومیگوید تن به سازشهای خلاف قانون داده اعتبار ش را نزد مردم ازدست داده ونه میتواندبحیث رئس جمهور دست به اقدامات مفید ذیل بزند :
--
اینکه نقضَ قانون درهمه عرصه هاعامل این غائله بوده باید قانونیت تحکیم یابد درغیران هر پنج سال بعد این ماجراجویی مردم در گرداب حوادث هول انگیز بار بار گیر می ماند.
--
دولت بحیث قدرت مرکزی نمیتواند به جزایر مسلح قدرت خاتمه دهد.
--
نمیتواند برطبق احکام صریح قانون احزاب را غیر مسلح ساخته وگاردهای مسلح شانرا منحل سازد .
--
فعالیت خود سر کسانی که دست به اعمال مسلحانه میزنند را طبق قانون مانع شده مورد باز پرس قراردهد .
--
قبول است که جهادی ها از لحاظ روانی با لا قیدی وبی بند وباری خو گرفته اند اما تا چه وقت ؟ باید بطور قطع به این کلتور خاتمه داده میشد زیرا اینها عاملین جرایم ومفاسد اخلاقی هستند وبحیث شبکه مافیایی در ارگانهای دولتی ،شبکه های تلویزیونی ورادیویی ،میان ژورنالستان وجامعه مدنی ریشه دارند که با مخالفت دربرابر اعمال غیر قانونی شان در دفاع ازایشان بر میخیزند دوام چنین حالت برای مردم گرانبارتر از جنگ است اما اغای دکتور غنی با سازش کاری اش دست خودرا درین عرصه خود بسته کردکه نباید دیگر از قانون وقانونیت و نجات مردم از مظالم بی بند وباران وقانون شکنان نام گیرد .
--
باید با تطبیق قانون به عادت منفی حمایت سران جهاد ازدزدان خاتمه داده میشد ( حمایت از دزد ۲۰۰ بوجی ارد حق مردم که دزد ان جهادی ومقاومتگر بود ) نمونه تازه ازین حمایه گری است اما رئیس جمهور نمیتواند مانع ازین اعمال گردد چون خود به انان تن در داده است .
--
تحقق این امور کار اسان نیست ارزو میرفت درمورد اجماع ملی به میان می امد ودر یکی ازلویه جرگه ها برای ختم این حالت تصمیم گرفته میشد تا با قناعت سردمداران وحامیان شان فیصله خلع سلاح عمومی ومجازات معافیت داران جهاد گرفته میشد اما این امید از اغای دکتور غنی دیگر وجود ندارد .
امید میرفت زیر شعار دولت سازی جلو عصیانگران وغایله سازان وتجاوزگران به جان ومال وناموس مردم گرفته شود اما این شعار هم مانند کتاب قطور منتشره اغای غنی در دور گدشته انتخابات به تاق نسیان سپرده شد ومردم باردیگر فریب خورد .
شاید حالت پادشاه گردشی های تاریخ قرن نزده افعانستان در حاکمیت قرن ۲۱ اغای متفکر ادامه یابد دران وقت هرکه صبح از خانه بیرون میشد میگفت باش که امروز نوبت کیست . حالا هم مردم میگوید باش که زیر لوای کدام صاحب قدرت تقسیم شده وطرفدار زور گو وزور مندمش بزندگی بپردازد .

نوشته های دیگری از این نویسنده ، اینجا