ازبازی بزرگ تا تروریسم

موقعیت جغرافیایی روسیه که پهنه ان ازسرحدات مناطق اسیایی تا اروپا ادامه دارد درتعیین سیاست خارجی ان ازگذشته های دور نقش خاص داشته است .
روسها با چنین موقعیت جغرافیایی در سهمگیری امور اسیایی واروپایی متمایل به سیاست هم ترازی میان دو قاره بوده اند . اگر انگلیسها حدود سه صد سال قبل ازان موقعیت دور افتاده امپراطوری گسترده ای را تا هند ایجاد کردند وبر بسیاری ممالک اسیایی مسلط گردیدند روسیه هم بحیث یکی از امپراطوری های پرقدرت به این گسترش وتوسعه طلبی بی تفاوت نبود واز نفوذ انگلیس در سرحدات جنوبی امپراطوری اش که اسیای میانه را در بر میگرفت درتشویش بود . همزمان با این رقابت روسها از رقابتهای اروپایی نیز گوشه گیری نمیکردند .
وسعت خاک روسیه زمامداران را وا میداشت تا با داشتن قوای نظامی بزرگ از سرحداتش با ان پهنای وسیع حفاظت کند . نظم روسی دوران تزارها نظم مختلط استبداد اسایی وبرخی شیوه های مدرنیته اروپایی بود.
به میان امدن امپراطوری هند برتانوی روسیه را بیشتر معطوف به سرحدات اسیایی اش ساخت وتا شمال کناره های امو دریا شتافت .
انگلستان استراتژی هایی را برای جلوگیری از تقرب رقبای اروپایی منجمله روسها بسوی هند طرح کردند این رقابت روس وانگلیس را دراسیا بازی بزرگ نامیدند ‌.
دراروپا رقابتهای انگلستان ، فرانسه ، المان وروسیه قسمتی از حوادث تاریخی دهه اخیر قرن نزده را رقم میزد .
انگلستان در تلاش بدست اوردن همکاری المان دربرابر ایتالیا وفرانسه بود اما روسیه توانست در سال ۱۹۰۱ اتحاد نظامی فرانسه را حاصل نماید . هردو کشور برضد انگلستان متحد شدند که بر طبق ان فرانسه ۱۵۰ هزار عسکرش را در سواحل مانش جابجا کرد تا در صورت جنگ بین روسیه وانگلیس به حمایت از روسیه داخل اقدام شود وروسیه پذیرفته بود که در صورت جنگ میان فرانسه وانگلستان بسرعت به اسیای میانه حمله ور شود تا باعث مزاحمت وتشویش برای قوای انگلیس در هند گردد .
رقابت روس وانگلیس در اسیا به تدریج روبه کاهش نهاد وبه این خلاصه گردید تا افغانستان بین هردو امپراطوری بحیث حایل قرار گرفته مانع از هم مرز شدن ان دو گردد . بعدها ازین پیش تر رفتند ودر سال ۱۹۰۷ معاهده ای میان طرفین امضاء شد که به ر قابت هردو در اسیا رسمآ خاتمه بخشید .
این معاهده که باعث تقسیم ساحات نفوذ روسیه وانگلستان در اسیا شد اساس همکاری های سیاسی ونظامی ان دو دراروپا نیز شد که اثرات ان در جنگ اول جهانی درمقابله با جرمنی دیده شد .
معاهده سال ۱۹۰۷ ساحات شامل بازی بزرگ را که عبارت از ایران وافغانستان وتبت بود چنین تقسیم نمود : شمال ایران تحت نفوذ روسیه ، جنوب وجنوب شرق ان منطقه نفوذ انگلستان وقسمت مرکزی ان منطقه بیطرف .افغانستان بدون قیمومیت رسمی بطور قبول شده ازجانب روسیه ، تحت نفوذ انگلستان قبول گردید . در مورد تبت قبول شد تا قوتهای انگلیس ازان خارج شده ان منطقه به چین سپرده شود .( برخی تحلیلگران اوضاع موجود افغانستان در روشنی سوابق تاریخی رقابتهای جهانی چنین می اندیشند که تا تقسیم مجدد ساحه میان قدرتهای در گیر فعلی معین نگردد همسان با بازی بزرگ رقابت موجود و حوادث جاری خاتمه نمی پذیرد .) .
روسیه در دوران رقابت با انگلستان به امیر دوست محمد خان وبعدآ امیر شیر علیخان تمایل به حمایت غرض مقابله با انگلیس را نشان داد اما تا اخیر از ایشان حمایت نکرد امیر دوست محمد خان به انگلیسها پناه برد وامیر سیر علیخان به امید موهوم حمایت روسیه به مزار رفت ودر همانجا جان سپرد .
با انقلاب سوسیالیستی اکتوبر سال ۱۹۱۷ گستره امپراطوری روسیه تزاری زیر نظم سوسیالیستی قرار گرفته به رقابتهای سیاسی -- نظامی صبغه ایدیولوژیک هم داده شد .
رژیم سوسیالیستی از فرو ریزی اولین حلقه استعمار انگلیس در افغانستان حمایت کرده شاه امان الله را مورد پشتیبانی دپلماتیک وخدمات تخنیکی نظامی قرار داد .با شکست اعلیحضرت امان الله خان به اثر توطئه انگلیس وایادی های داخلی ان رژیم سقوی را برسمیت شناخت وخلاف سائر ممالک دپلماتهای ان کابل را ترک نکردند .با امدن نادرخان اتحاد شوروی اولین کشوری بود که رژیم جدید را برسمیت شناخت .
ازتحول هفت ثور سال ۱۳۵۷ تا سرحد پیاده کردن عساکرش به افغانستان حمایت نمود اما بر مقتضای منافعش رژیم جهادی را بر ان رژیم رجحان داد ودر سقوط ان بی نقش نبود . این همه موضعگیری های ان کشور در حفظ مناسبات حسنه با هر رژیم در کابل از تشوشات سرحدات جنوبی ان کشور که میتواند بیشتر اسیب پذیر باشد ناشی بوده است .
مرور مختصر بخاطری صورت گرفت تا ذکر گردد که روسها در حمایت شان از دولتهای افغانستان روی منافع شان حساب میکردند نه امور ایدیولوژیک ، انتر ناسیونالیسم یا سویتیسم وغیره .
حالا که افغانستان در حال عبور به یک مرحله احتمالآ جدید است روسیه مانند گذشته بر امنیت سرحدات جنوبی اش می اندیشد ودر امدن طالبان در قدرت بی تفاوتی نشان نمیدهند .
سلطه امریکا بر افغانستان وحضور دوامدار ان در افغانستان با داشتن پایگاههای نظامی وپلان تداخل ارام یا تروریستی وایجاد تسنج در جمهوری های اسیای میانه نه برای روسیه ونه برای چین قابل قبول نمی باشد روی این ملحوظ سرزمین ما همانند گذشته ها وچهل سال اخیر میدان رقابت وزور کشی هردو قدرت بزرگ قرار گرفته است این زور کشی ها دربستر تروریسم وضربه زنی به همدیگر جنگ را دوامدار ساخته ابعاد انرا وسعت میدهد .
استیو کول در کتاب جنگ اشباح صفحه ۵۴ افشاء میکند که :
"
یگانه پالیسی امریکا در افغانستان که توسط سی.آی.ای. عملی میشد کشتن نظامیان شوروی بود " هارت " به پاکستان پیشنهاد کرده بود که برای سر نظامیان شوروی قیمت تعین کند . یعنی برای کشتن یک نفر از نیروهای خاص شوروی ده هزار کلدار و یک سرباز عادی پنجهزار کلدار ودو چند قیمت تعین شده برای زنده بدست اوردن انها پرداخته شود ."
حالا مراجع امریکایی فریاد وغوغای مطبوعاتی وسیاسی برپا کرده اند که روسها برای کشتن یک امریکایی توسط طالبان صدهزار دالر تعین کرده اند .
وسیله تطبیقی این سیاست تروریستی مجاهد بود وحالا طالب است که هردو دریک خط فکری و عملی حرکت کرده اند .
هردو قدرت بزرگ درحمایت واوردن طالبان درقدرت منفعت ودور نمای شکل گیری بعدی وضعیت نظامی -- سیاسی واستخباراتی را در افغانستان در نطر دارند .
فکر میشود تمایل روسها به جانب طالبان استراتژیک ودور نمایی نبوده تا اعمال فشار بر خروج عساکر امریکایی وبر چیده شدن پایگاههای ان ادامه یابد درحالیکه حضور فعال طالبان در قدرت نزد امریکایی ها بحیث یک استراتژی مطرح میباشد ان هم با شرایطی چون حفظ حضور نظامی در افغانستان ، بکار بندی طالبان بحیث نایبان جنگی امریکا که در قبال ان میتواند به سیاست تداخل در اسیای میانه بحیث استراتژی دوامدار ادامه دهد .
امریکا تجارب کافی ازوجود امارت اسلامی ورژیمهای شاهی اسلامی درممالک عربی که درانجا منافع نفتی وپایگاههای نظامی اش محفوظ است دارد ومیخواهد ازوجود طالبان با سوابق استخباراتی شان با خود درین کشور نیز بهره بگیرند .
امارت اسلامی طالبان با امارت اسلامی ممالک عربی متفاوت میباشد زیرا درینجا ملاهای مساجد ومدارس دینی پاکستان دیده در راس می اید که تجربه حاکمیت انها برای همه معلوم است .اینها مرتبط با القاعده بوده مروجین ومبلغین تفکر اسلامی نوع مدارس پاکستان که وظیفه گسترش وتبلیغ انرا بدیگر ممالک دارند میباشند. کشورهایکه درتیر رس اسان ونزدیک دعوت و تبلیغ امارت اسلامی طالبان قرار گیرد جمهوری های اسیای میانه بوده میتواند که همین اکنون " تحریک اسلامی ازبکستان " ، " اکرامیه ازبکستان " و"جماعت تبلیغ قزاقستان " درین عرصه فعال اند وبی ارتباط با القاعده وطالبان نمی باشند . امارت اسلامی طالبان میتواند پایگاه عقبی برای انها باشد .
تقرب دراسیای میانه از طریق گروپهای تروریستی دور از دلچسپی پاکستان وامریکا نمی باشد زیرا میان تروریسم وبنیاد گرایی ، پاکستان وامریکا پیوندهای باسابقه تاریخی وجود دارد .
روی این ملحوظ روسها استقرار نظام طالبانی را بعد از خروج امریکا ( اگر صورت گیرد ) نباید به حیث یک استراتژی فال نیک برای شان بگیرند .
به همگان اشکار است که درنظام اسلامی مخالفت با نظام، سیاسی تلقی نشده عاملین ان را باغی ، منافق وکافر تلقی میکنند ومعلوم است که جزای ان جز قتل چیز دیگری نمی باشد .
استقرار نظام طالبانی مجزا ازاصل بالا بوده نمیتواند .پس در صورت استقراردیکتاتور مذهبی وتحکیم بعدی ان ، بر حکم تبلیغ ودعوت وارشاد به حیث وظیفه دینی ، جمهوری اسیای میانه مصدوم به خطرات طالبانی شدن‌بوده امریکا هم در ایجاد بی نظمی وبرهم ریزی نظم موجود وتحریک به اغتشاش وبی ثباتی این مناطق بی علاقه نمیباشد انگاه با مبالغ گزاف تخصیص داده شده برای مهار روسیه مشکلات دوامدار فرسایشی برای ان ایجادکرده بر وضعیت سیاسی واقتصادی چین وروسیه اثرات مطلوب امریکارا بجا میگذارد.
همنوایی با تغیر نظام وایجاد حکومت موقت اثراتی به بار خواهد اورد که نه تنها افغانستان دراتش جنگ دوامدار گیر خواهد ماند بلکه منطقه وهمسایگان را نیز اتش خواهد زد انگاه مسئله از ندامت و افسوس بیرون میگردد.