با امیدهای مردم بازی نکنید

از دهها امیدهای بسر نارسیده مردم یکی ان صلح است که اتش بس دایمی گام اول ان میباشد و مردم دل ونادل به انتظار ان هستند .

اولین جلسه کمیته رهبری شورای عالی مصالحه ملی در ارگ به این دلبستگی ها امید تازه بخشید اما وضعیت در جلسه بر گرمی اجاق این امیدها نیافزود .

رئیس جمهور که بائیست بنا بر مقام وپست ریاست جمهوری دید وسیع ، حوصله فراخ و استعداد تحمل پذیری میداشت در نخستین عکس العمل نشان داد که او نمیتواند لجاجت ، انتقام کشی وبد بینی وخوشبینی شخصی را در برابر مسائل بزرگ وطنی از جبلتش دور سازد . ممانعت از شرکت چهار تن اعضای این کمیسیون در آمدن به ارگ نه هیبت وجلال ان مقام را ترسیم بلکه حالت روانی و نا تواانایی همدیگر پذیری اش را به نمایش گذاشت . رئیس جمهور که شهروندان تحت زعامتش را تحمل نتواند بعید است که در پروسه های بعدی تاب پذیرش انهای راکه در خارج از حاکمیت دولتی اند داشته باشد .

آغای عبدالله عبدالله که در طول شش ماه حاضر نشد اعضای کمیسیون را معرفی دارد با یک تذکر سفارت انگلیس مقیم کابل واتحادیه اروپا در ظرف شش روز کمسیون را اماده ساخت که نیات او از ترکیب انفرادی کمسیون هویداست . نیاتی که در قبال ان خود نگری ، تیم گرایی ویک جهت بینی تنظیمی نهفته است و او در برابر این امر بزرگ ملی ووطنی از پوسته محدود خودی بنا بر سنجش های منفعتی پا بیرون نگذاشت و افغانستان را از دید گروهی تنظیم مربوطه و کمپاینر های انتخاباتی اش فراتر ندید .

در کار پیشبرد پروگرام صلح جا دادن کاکا وبرادر زاده ، خانم وشوهر وخواهر وبرادر یعنی چه ؟ .احمد ولی مسعود کاکا واحمد مسعود برادر زاده اعضای کمیسیون ، سید اسحق گیلانی مشاور کمیسیون در حالیکه خانم محترمه شان عضو تیم مذاکره کننده دولت با طالبان در دوحه است ، سید سعادت نادری وزیر دولت در امور صلح وعضو تیم مذاکره کننده در دوحه وهمشیره محترمه اش فرخنده زهرا نادری عضو کمیسین مصالحه ملی ، از یک ولایت پنجشیر پنج تن درین پروسه داخل است ( آغای عبدالله رئیس کمیسیون، یونس قانونی ، احمد ولی مسعود واحمد مسعود اعضاء و حفیظ منصور عضو تیم مذاکره کننده در دوحه ) در حالیکه از ولایت نورستان یکنفر هم درکمیسیون جا ندارد .

نمیشد که درین ترکیب همه ولایات با داشتن یک نماینده وباقی چهره هایکه بزعم خودشان نخبه ها واثر گذاران هستند شامل میشد . بجای پنج نفر از یک ولایت نمایندگان از پنج ولایت جا میداشت ، بجای دو نماینده از یک فامیل روحانی یک دره بنام کیهان واقلیت مذهبی اسمعیلیه یک نماینده میبود ویک سهم ان بدیگران داده میشد . بجای کاکا وبرادر زاده که هردو یک نظر دارند ودر یک تنظیم هستند یکنفر وسهم یکی شان بیکی دیگر از هموطنان صاحب نفوذ داده میشد وبه همین ترتیب در مورد شوهر وخانم مربوط بیک حزب سیاسی تا ترکیب کمیسیون از انحصار خانوادگی و سمتی بیرون شده همه شمول میگردید .

همه چیز را شکل تنظیمی و خانوادگی دادند وباز اکت و نمایش افغانستان شمول بودن به چشم مر دم خاک زدن است .

در سخنرانی ها هم کشمکش قدرت وصلاحیت قد افرازی داشت .

یک اصطلاح در همین شب وروز ورد زبان عده ای شده است که قربانی باید داد . آعای عبدالله هم گفت این پروسه قربانی میخواهد . قربانی دادن یعنی چه ؟

قربانی مقام ، قربانی دستاوردها ، قربانی قانون اساسی ، قربانی دارایی های حرام ونا مشروع ، قربانی دستکشی از زور گویی وهمه چیز را بخود خواستن ؟ کدام قربانی ؟

قبول است که صلح قربانی میخواهد اما آغای عبدالله مثل همیشه نا سنجیده وپیش از وقت سخن راند ، او حرف آخر را در اول گفت ، اگر زیرکی سیاسی میداشت نباید چنین میگفت و طالب را تشجیع به موضعگیری سخت تر نمی ساخت ، حرفهای آخر همان از خود گذری بوده میتواند باشد که بعد از معلوم شدن موقف جانب مقابل و سنجش منافع ملی و وطنی روی میز مذاکره باید گذاشته شود ، این قربانی چرا یک جانبه باشد ، جانب طالب هم چرا حاضر به قربانی نباشد ، هر روز مردم را قربانی تاکتیکهای جنگ وفشار میسازد ، یک قدم از موضعش دور نمیشود اما اغای عبدالله در اول کار سر به قدم طالب میگذارد و میگوید قربانی باید داد .

آغای عطا محمد نور طور دیگر افاده داد که هرکه قربانی بیشتر داده است یعنی جمعیت اسلامی ، آغای نور جمعیت اسلامی شما مردم را قربانی کرده است ودر بدل همین قربانی از قوماندان پائین رتبه تا مقامات رهبری تنظیم تان صاحبان جاه وجلال مادی شده اند که سرمایه خودشما در داخل وخارج محصول همین قربانی مردم است .

آغای قانونی با قلقله دایمی میگوید ما صلاحیت میخواهیم ، ازین افاده بر می اید که میخواهد در امر صلح کمیسیون عالی مصالحه ملی را با حق انحصاری بحیث حکومت موازی تمثیل کند ، قانون اساسی ، دولت وارگانهای ثلاثه انرا از پروسه صلح خلع ید سازد وطبق امیال تنظیمی اش در کنفرانس بن اول عمل کند و سرنوشت کشور را بار دیگر به بر بادی تقسیماتی بسپارد .

عدم شرکت آغای حکمتیار و آغای صلاح الدین ربانی در کار اجلاس دیروز نشان داد که انها صلح را بحال شان مفید نمیدانند وبا دلایل غیر موجه ومنطقی از پیوستن به ان ابا میورزند .

آغای حکمتیار در گذشته با هیچ تنظیمی سر تفاهم نداشته در بدل بجا سازی نظریاتش به خونین ترین جنگها اقدام کرده ولی همیشه در باخت بوده است وبا این موضعگیری لجوجانه جز اقناع خود محوری کار دیگری نداشته ونمیتواند در پروسه های بعدی جای لازم داسته باشد .

آغای ربانی که ادعای زعامت جمعیت اسلامی را دارد در خصلت برادر همزاد آغای حکمتیار است ، هردو تنظیم روی مقام طلبی ، قدرت خواهی ویکه تازی وطن را برباد وکابل را ویران کردند ، حالا هم صلح را از ازدیدگاه تنگ تنطیمی ووابستگی خارجی میبینند نه از دیدگاه ملی وافغانی .

درین میان آغای خلیلزاد باحاتم بخشی طرح تقسیم ولایات را با طالبان از کیسه قصر سفید میبخشد . خلیلزاد وتنظیم زادگان امریکایی -- پاکستانی اش در پی وحدت این ملت نیستند ، تفرقه می اندازند ووطن را پارچه پارچه میسازند .

هرکسیکه با این شیوه ها صلح را در گروگان گیرد مرتکب خیانت ملی وتاریخی شده مسئولیت عظیم تاریخی را بحیث خائنین بدوش میکشند .