پیشبینی احتمالی

درباره دیدگاه اداره بایدن در مورد افغانستان

 

امریکا در چهل سال اخیر سه نوع سیاست را در مراحل جداگانه در مورد افغانستان پیش گرفت :

۱-- در زمان جنگ سرد سیاست مهار شوروی را پیش گرفت. قبل ازتهاجم نظامی شوروی ترتیبات مقابله با ان کشور را در شهر سرحدی واستراتژیک پشاور آغازکرد وتوانست پس از تغیر نظام به نفع نیروی چپ وبعدآ مداخله نظامی شوروی ، با حمایت مستقیم از مجاهدین علیه وضعیت ان وقت در افغاستان رخنه های قوی استخباراتی و سیاسی را ایجاد نماید ومجاهدین راعلیه حکومت وقت بجنگاند .

بارسیدن مجاهدین به کابل افغانستان را رها کرد که مجاهدین باهم خوب بجنگند وویران کنند تا اثری از شش دهه گذشته که عمدتآ محصول روابط افغانسنان با سوروی بود باقی نماند . مهار توسط افغانها وبه خون افغانها عملی شد . سیاست این مرحله تشویق وتقویت تروریسم بود که به شکل بی سابقه در افغانستان عملی شد ودر اخر کار پاکستان در سطح کاخ بلند تروریسم ارتقا کرد و برای همیش درین سیاست گیر ماند که حالا منافعش با تروریسم گره خورده است .

۲-- سیاست تهاجمی زیر نام امحای تروریسم (گویا شکستن بت خود ساخته اش) غرض انتقام از حملات یازدهم سپتمبر سال ۲۰۰۱ واشغال افغانستان با اهداف دروغین دموکراسی ، حقوق بشر ، حقوق زنان ، مکاتب دخترانه ، جامعه مدنی ، احزاب سیاسی و جامعه کثرت گرا یا در مجموع بازسازی اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی کشور . درین مرحله زیاد ترین جنایات جنگی ونقض حقوق بشر را مرتکب گردید . بار جنگ وقبول تلفات وویرانی را باز هم بر دوش افغانها گذاشت .

۳-- مرحله رسیدن ترامپ بریاست جمهوری واستراتژی جدید وی در مورد جنوب اسیا ، خروج از افغانستان ، نزدیکی باهند ومهار چین . این مرحله همه ادعا های اشغال را دروغ ثابت کرد و امریکا میخواست کار های نا کرده را نیم کاره گذاشته تصمیم بر خروج‌بگیرد . خروج از افغانستان با اقدامات وگفته های متضاد بیان شد .

جوبایدن طرح جدید در مورد افغانستان ارائه نکرده میخواهد با رجعت به گذشته ترکیبی از هر سه سیاست را درکشور به منصه اجرا در اورد ؛ هم اثر گذاری بر احتمالات نفوذ چین وشوروی و سیاست جدید مهار در شرایط حضورش در کشور ، هم نگهداشت متضادهای جهادی وبر گشتگان غرب در حاکمیت و هم حفظ ظاهری شعار خروج با تطبیق سیاست تشویق تواُم با فشار بر طالبان تا شرایط ترکیبی حضور ، مهار و شرکت متضادها را بپذیرند.

به هر حال تغیر کلی در سیاست امریکا رخ نخواهد داد ، امریکا نمیخواهد دولت قوی و صاحب حاکمیت نیرومند در کشور تاسیس شود زیرا در وجود همین ترکیب انفرادی وتنظیمی که اینها هم تشکیل دولت نیرومند را خلاف منافع شان میدانند، منافع خود را می بیند . پاکستان نیز در حفظ ونگهداشت یک دولت ضعیف با تغیر ترکیب به نفع خودش و کار درجهت شرکت طالبان در حاکمیت بی علاقه نیست دعوتهای رسمی واستقبال شکوهمند وفریبنده برخی از سران مجاهدین جز همین استراتژی است . ازین جهت امریکا ، پاکستان ، ترکیب حاکمیت بیست ساله تحت اشغال کما فی السابق وجود میداشته باشد ، اپوزیسیون مسلح دولت کاملآ محو نمیگردد ، دلایل وعوامل جنگ مرفوع نمیشود، شاید برای مصروف ساختن جهان و مردم افغانستان ترکیبهای انفرادی را تغیر دهد یا به اصطلاح در وجود همین حاکمیت برخی تراشکاری ها صورت گیرد و مجموع انرا بسته تغیر برای بهبود اوضاع وختم جنگ تعریف نماید .

دودلی ناتو در مورد افغانستان معنی حالت انتظار ی ان سازمان را در قبال تصمیم قصر سفید در دو ماه اینده میدهد .

وضعیت هنوز مغشوش است ، بازهم سیاستهای پوشیده استخباراتی پوشیده نگهداشته شده منفعتها تعریف ناشده باقی می ماند .