امنیت راه ها و رونق تجارت هدف بزرگ امیر آهنین

 

تجارت با امنیت راه ها رابطۀ مستقیم دارد، بدون امنیت راه های تجارتی، اصلاً تجارتی صورت گرفته نمیتواند. امیر در ده سال اول حکومت خود همزمان با سرکوب کردن شورشها به ساختن جاده ها میان شهرهای عمده می پرداخت.امیر درمورد راه های بزرگ چنین مینویسد:

"راه های عمده که ساخته شده است، یکی از کابل به بلخ می باشد که تا سرحد روس امتداد دارد، یکی از کابل به هرات. یکی از هرات به قندهار و از آنجا به غزنین و کابل. یکی از کابل به هزاره جات. یکی از جلال آباد به اسمار و کافرستان. یکی از کابل به پیشاور و از راه تنگی قارون میباشد و این راه در مدت ده سال ساخته شده است و هزارها نفر در این راه مشغول کار بوده اند. فایدۀ کلی این راه ها اینست که مسافرینی که ازاین راه عبور میکنند از زحمت گذشتن از قلل جبال شامخه و دره های طویل آسوده شده اند. تمام این راه ها و پل های آنها را هرسال بازدید و تعمیر مینمایند. وهردو طرف راه را اشجار غرص می نمایند و اهالی هرقصبه وهر ده که راه ها از اراضی آنها می گذرد تا جایی که متعلق به آنها هست به جهت خرابی که عمداً به اشجار دره ها برسانند مسئول می باشند. به همین قسم اهالی هر قریه و قصبه به جهت سلامتی مسافرین وغربای که از محلات آنها رفت و آمد می کنند مسئول می باشند.

مثلاً اگر مسافرین در حدود قصبه یا قریه ای به قتل برسند یا اموال آنها سرقت شود، اهالی آنجا باید مقصر را پیدا نمایند یا ازعهدۀ خسارت وارده بر آن اشخاص برایند. از این جهت شخص شریر در هیچ نقطه در تمام مملکت جا ندارد، زیرا که هرجا که برود اهالی آنجا میگویند که ما نمیتوانیم جواب اعمال زشت تورا بدهیم. باید از اینجا دور شوی. از این جهت تمام راه های مملکت من برای مسافرین امن است، اگرچه هیچ کس محافظت و همراهی قوافل را نمی نمایند." ( تاج التواریخ، ص ۳۴۴)

توجه امیرعبدالرحمن خان به امنیت عمومی باعث انکشاف تجارت شدو در داخل کشور مارکیت های ‏عمومی بمیان آمد و تاجران خارجی را بخود جلب نمود. امیر امکانات بهتری را برای تاجران داخلی ‏مهیا ساخت. درصورت ضرورت برای تاجران قرضۀ بدون ربح داده میشد تا تاجر به ورشکستگی ‏مواجه نگردد. برای تجارخارجی نیز شرایط بهتر کار و فعالیت بمیان آمد. موصوف چند ادارۀ تجارتی ‏را تشکیل کرد که پوست قره قل، بادام، پسته، چوب و سنگهای معدنی از طریق آنها بخارج صادر ‏میگردید. ‏این تجارت که به حساب دولت بعمل می آمد از مدرک صدور پوست قره قل در بخارا به هر جوپه ئی دو صد و چند هزار روپیه حاصل میکرد. میوۀ خشک با معدنیات به هند میرفت. تولیدات معدنی افغانستان با آلات و افزار ابتدائی سالانه به اینقرا بود: یاقوت از معدن جگدلک در سال 1۱۸۹ ده سیر کابل استخراج و در هند فروخته شد. لعل ۵۵۰ مثقال، لاجورد ۶ خروار کابل، سرب۸ خروار کابل، درهمین سال از معادن بدخشان استخراج گردیده بود. دولت همچنین از شیوع تریاک در داخل جلوگیری کرد و تجارت خارجی آنرا در دست گرفت.

در زمان امیر عبدالرحمن خان افغانستان مقداری از مواد خوراکه خود را به بازارهای خارج صادر میکرد و بنابرین وقتی دولت صدور مواد خوراکه را به خارج آزاد نمود، نرخ اشیای مذکور در داخل بلند رفت. مثلاً: نرخ گوشت از یک سیر فی روپیه، به یک چهارک فی روپیه بلند شد. و پستۀ قطغن که در محل دو سیر به یک روپیه فروخته میشد، بیک پاو فی روپیه رسید. دولت از اموال ترانزیتی فی بار اشتر تقریباً 25 روپیه مالیات گمرکی میگرفت.( غبار، درمسیرتاریخ، ص۶۴۹)

امیر میگوید: «بسیار سعی میکنم که حالت تجارت را بیشتر ترقی بدهم، زیرا که خوب میدانم رشتۀ تجارت مآخذ بزرگی برای تمویل مملکت میباشد. تجارت قلیلی هم که در افغانستان وجود داشت در دست مردمان خارجه از قبیل: هندی های مسلمان و هندو بود. این فقره باعث اخلاس اهل مملکت بود، زیرا که این مردمان خارجه هرقدر پول تحصیل مینمودند بعد از وضع مخارج لازمه تجارتی، آنچه فاضل می آمد، به اوطان خود می فرستادند لهذا اهالی مملکت خود را تشویق نمودم که مشغول تجارت شوند و از خزانۀ دولتی، سرمایه به آنها به قرض دادم بدون آنکه سودی از آنها بگیرم، ولی باید به خاطر داشته باشند، که من شخصی نیستم که پول خود را بدون ملاحظه منفعت به کسی بدهم، لاکن چون میدانم که از این پول نفع بالمضاعف عاید میشود، به این معنی که هرمال التجاره که وارد و خارج میشود، فیصدی دونیم، گمرک میدهند، و این مبلغ بیشتر از نرخ معمولی منفعت پول است، و در ظرف سال هم وجه مذکور چندین مرتبه میرود و می آید و از هر دفعه گمرک دریافت میشود و فایده دیگر اینست که رعایا مشغول تحصیل امور معاش خود میشوند و فرصت به جهت اغتشاش و نا آرامی ندارند." (تاج التواریخ،جلد ۲، ص۳۴۹)

"صدها قسم تمبر (تکت های پستی) و کاغذ های چاپ شده به جهت اجارۀ نامه جات و قباله جات و اسناد و قباله های ازدواج و تذکره متداول داشتم که از اینها پولی متعدد عاید خزانه میشود و قبل از زمان من در افغانستان ابداً اسم اینها را هم کسی نمیدانست، ولی بهترین موارد دخل دولت، صنایع عدیده و حرف و معادن است که خودم دایر و متداول کرده ام."( تاج التواریخ،جلد ۲، ص۳۵۰)

غبار در زیرعنوان صنایع و پیشه وری مینویسد:« بعد از استقرار امنیت عمومی و انکشاف تجارتی در افغانستان شهرها رونق گرفته و مارکیت داخلی بسویۀ سراسر کشور بمیان آمد. لهذا صنایع دستی و پیشه وری دوباره زنده شد. تقاضای بازار این صنایع مخصوصاً نساجی کرک، برک، بشرویه، قناویز، الچه، گلیم و پوستین وغیره را منکشف ساخت. تولیدات فابریکۀ حربی کابل و فابریکۀ چرم گری در رشته های فلزکاری و ساختن سامان چرمی و امثال آن، صنعت کاران و پیشه وران آزاد را رهبری خوبتری نمود. بخصوص صنعت و حرفت هنوز طرف رقابت مصنوعات خارجی قرار نگرفته بود. حمایت و تشویق دولت از این صنایع انکشاف آنرا تسریع نمود و قسمت مهم از احتیاجات داخلی را مرفوع کرد. هکذا نجاری و کلکاری و معماری، زرگری، آهنگری وغیره پیش رفت.( غبار، همان اثر، ص ۶۴۹)

ادامه دارد