تتبع ونگـارش :

الحاج امیـن الـدیـن» سعـیـدی – سعید افـغــانی«

مــدیـــر مطـالعات سـتراتــــیـژیک افـغـانو

مسؤل مرکز کلتوری دحـــــق لاره- جرمنی

مطابق به تعریف که محقیقن در اکثر کُتب لغت از کلمۀ مسخ بعمل آورده اند، همین است که:
مسخ عبارت
است از: تغییر شدن شکل وصورت انسان بشکل قبیح آن میباشد. (قاموسقرآن جلد 6 صفحه 256. )

ناگفته نباید گذاشت که تعداد از علماء بر انواع مختلفـﮥ مسخ معتقد اند واستدلال میاورند که مسخ به چند نوع میباشد.
و
یکی از انواع مسخ ، تناسخ است که: البته مورد قبول وتائید کثیـری از فلاسفه و دانشمندان بزرگ اسلامی نیـز میباشد وآن عبارت از مسخ روحی و معنوی انسانها است.

مسخ در داستانهای عامه، در افسانه ها و بلاخره در اعتقادات دینی ما یعنی دین مقدس اسلام وجود داشته است. برخی از علماء در تعریف مسخ میگویند که: مسخ به تغییر شکل و دگردیـسی افراد و اجسام از شکل اولیه به شکلی بدتر مَسخ گفته میـ‌شود.

طوریکه گفتیم « مسخ» در لغت به معنای تبدیل شدن از صورتی به صورت زشت تر است و در اصطلاح قرآنی مسخ به نوعی از عذابی گفته می شود که بر اشخاص و امت های گناهکار (گناهان خاص) ونافرمان یاغی وباغی نازل ومقرر می شود

قابل تأکید مجدد است که در مسخ روح از بدن جدا نمی‌شود ( یعنی تغییر ژینتکی صورت نمیگیرد ) بلکه تنها شکل ظاهری بدن انسان تغییر میـ‌کند به این معنای که مسخ با تناسخ که درآن روح از بدن جدا شده به بدن یا جنین دیګر تعلق می ګیرد و در مسخ چنین نمی شود، تفاوت وجود دارد. در مسخ تنها شکل ظاهری بدن تغییر میکند و اینګونه نیست که نفس انسان به میمون و شادی تبدیل شود بلکه افراد مسخ شده با حفظ روح بشری فقط صورتاً همچون میمون و خوک می شوند تا به نوعی کیفر ببینند و به نوعی به جزای اعمالی نافـرمانی وبغاوت خویش از اوامر الله ورسول برسند.

بخش از علما جزای اعمال انسانها را به روز قیامت موکول میدانند.

در مثنوی معنوی آمده است:
مسخ در اُمت محمد نیست – بزم مقبول جای مُرتد نیست.
به هرصورت آن در مورد مسخی فکری و روانی انسانها که این اشرف المخلوقات که به بالا ها رسیده میتواند و ګل سر سبد تمام مخلوقات شده میتواند درعمل دیدیم که به این تیر صعودی میتواند جهت و سمت نزولی داشته باشد و دارد که به اسفل السافلین میرسد و این بهترین مخلوقات روی زمین به بدترین مخلوقات روی زمین مبدل شده به کار های میپردازد که وحشی ترین حیوانات نیز به آن ارتکاب آن قادر نیست.

خوانندﮤ محترم!
اگر به داستان های قرآنی در مورد ملل که قبل از اسلام مورد غضب الهی قرار گفته اند ومسخ گردیده اند مراجعه نمایم، به وضاحت تام در خواهیم یافت که قرآن عظیم الشان موضوع مسخ شدن انسان ها را نسبت نافـرمانی از فرمان الهی به شکل ( خوک و شادی ) در آیات متعددی از قرآن عظیم الشان برای پند وعبرت نسل اینده بشری ذکر نموده اند که از آنجمله در سه آیـﮥ متبرکه ( سوره مائده آیه 60
وسورﮤ بقره آیـﮥ 65و سورﮤ اعراف آیـﮥ 166 ) این حوادث به تفصیل ومثال های عبرت دهنده بیان گردیده است.
قرآن عظیم الشان در ( سورﮤ المائده آیـﮥ 60 ) میفرماید: « قُلْ هَلْ أُنَبِّئُكُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذلِكَ مَثُوبَةً عِنْدَ اللَّهِ مَنْ لَعَنَهُ اللَّهُ وَ غَضِبَ عَلَيْهِ وَ جَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَ الْخَنازيرَ وَ عَبَدَ الطَّاغُوتَ أُولئِكَ شَرٌّ مَكاناً وَ أَضَلُّ عَنْ سَواءِ السَّبيل ».
( بگو: « آيا شما را از كسانى كه موقعيّت و پاداش شان نزد الله برتر از اين است، با خبر كنم؟ كسانى كه خداوند آنها را از رحمت خود دور ساخته، و مورد خشم خویش قرار داده، (و مسخ كرده،) و از آنها، ميمونها و خوكهايى قرار داده، و پرستش بت كرده‏اند موقعيّت و محل آنها، بدتر است و از راه راست، گمراه ترند).  
بناً در آیـﮥ متذکره در میابیم که مفهوم وحقیقت مسخ ریشـﮥ قرآنی داشته ومطابق روایات قرآنی مسخ در آمت های قبلی بشری نسبت نافرمانی وبغاوت های بشری از فـرمانی الهی بوقوع پیوسته است.
ولی خدمت خوانند گان محترم ب
اید بعرض برسانم که:
طبق روایات اسلامی ، مسخ
‏شدگان زندگی طولانی نداشتند، وحیات شان برای چند روزی بود و بعد از مدتی از این دنيا مى‏رفتند، و نسلى هم از آنها به وجود نمى‏آمد، و بصورت کل مسخ فقط در یک نسل خلاصه میشود.
روایت است که حضرت معاذ روزی از پیامبر صلی الله علیه و سلم درباره آیـه
« يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْواجاًروزى كه   «صور» دميده مى‏شود و شما فوج فوج (به محشر) مى‏آييد!( ( سورﮤ نبأ آیه 18 ) سوالی بعمل آورد ، پیامبر صلی الله علیه وسلم در جواب حضرت معاذ فرمود: شما از : مسئله بسیار بزرگ ومهمی سؤال کردید، سپس آنحضرت صلی الله علیه وسلم گریه زیادی کردند و فرمودند:
خداوند متعال ده گروه از اُمت مرا به صورت غیرانسانهای دیگر محشور می کند و آنها را از سائر مسلمین متمایـز می سازد، بعضی را به شکل میمون یا خوک، بعضی کور یا کونگ و ... آنها که به شکل میمون هستند اشخاصی بودند که مردم را مسخره می کردند وبه تمسخر مردم می پرداختند وآنها که به شکل خوک اند حرام می خورند و... قابل تذکر است که به برکت حضرت محمد صلی الله علیه و سلم هرگونه عذابی (که مسخ یکی از آنهاست) از امت اسلام برداشته شده است « وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فيهِمْ،ولى (اى پيامبر!) تا تو در ميان آنها هستى، خداوند آنها را مجازات نخواهد كرد.( (سورﮤ انفال آیـﮥ 33. )
همچنان قرآن عظیم الشان داستان عبرت دهندﮤ را در مورد مسخ شدن تعدادی ازقوم بنی اسرئیل که بنابر ارتکاب گناهی ونافرمانی مسخ شدند ، وشکل انسانی خود را از دست داده وبشکل شادی وخوک مبدل شده اند در سوره بقره،( آیات 66-65 و نیز آیات 163ـ166) چنین بیان میدارد .
قرآن عظیم الشان میفرماید:

پروردگار با عظمت ما برای ابتلا ، امتحان و آزمایش ‌، به قوم بنی اسرائیل فرمان داد که در روزهای شنبه به شکارماهی (ماهیگیری ) نپردازند .
ولی این قوم بنای از اطاعت فرمان الهی سر باز زدند وبر قانون‌شکنی حکم الهی بناء نمودند در ابتدا با حیل
ـﮥ شرعی ـ به وسیلـﮥ کندن حوضچه‌ها و کندن جوی چه ها ، شکار خود را شروع کردند (ماهی‌ها را روزه‌های شنبه در حوضچه‌ها و یا هم جالها به دام می‌انداختند و روزهای بعد آن‌ها را از آب بیرون می اوردند ).
بنی اسرائیل در بدوامر این بغاوت و نافرمانی از فرمان الهی را گناه را کوچک شمردند ، واهسته اهسته پر روی شان در برابر فرمان الهی قوت میگرفت ودر نهایت امر در شکستن فرمان الهی جسارت بیشتر از خود نشان دادند ووضع در جامعه به مرحله ای رسید که:
مفهوم امر بالمعروف ونهی از منکراهمیت خویش را ازدست میدهد .
قرآن عظیم الشان میفرماید بنی اسرئیل به این نافرمانی خویش به مرحله ای رسیدن که بالاخره بطور علنی وبا بی پروایی در روز های شنبه به صید ماهی مشغول شدند و از این راه مال و ثروت فراوانی برای خود فراهم نمودند ، زیرا ماهیان (برای امتحان آن‌ها و به دستور پروردگار) روز شنبه در روی آب آشکار می‌شدند و در غیر روز شنبه کمتر به سراغ آن‌ها می‌آمدند (
سوره اعراف‌، 163) این بود تا این‌که عذاب سخت الهی فرود آمد و گناهکاران و کسانی را که امر به معروف و نهی از منکر را فراموش کرده بودند ، به کام خود فرو برد. (از مجموع آیات قرآن استفاده می‌شود که هر دو گروه مجازات شدند، ولی مجازات مسخ‌، تنها مربوط به گنهکاران بود و مجازات دیگران احتمالاً هلاکت و نابودی بوده است‌، هر چند گنهکاران نیز چند روزی پس از مسخ شدن ـ طبق روایات اسلامی ـ هلاک شدند.
خوانندﮤ محترم !
تعدادی از مفسران   معتقدند كه مسخ به معنى مسخ روحانى و دگرگونى صفات اخلاقى است، به اين معنى كه صفاتى همانند ميمون يا خوك در انسانهاى سركش و طغيانگر پيدا شد، رو آوردن به تقليد كوركورانه و توجه شديد به شكم‏پرستى و شهوت‏رانى كه از صفات بارز اين دو حيوان بود در آنها آشكار گشت.
ولی خدمت این تعداد از مفسران باید بعرض رسانیم ، بادرنظرداشت اینکه انسان اگر بفرض مثال از نظر جسمی مسخ نشود وتبدیل   به‏ یك حیوان نشود به طور یقین از نظر روحی و معنوی ممكن است مسخ شود وتبدیل‏ به یك حیوان شود و بلكه تبدیل به نوعی حیوان شود كه در عالم ، حیوانی به‏ آن بدی حیوانی وجود نداشته باشد
.
طوریکه قرآن عظیم الشان میفرماید « بل هم اضل » (سوره اعراف ، آیه . 179)
سخن می‏گوید ، یعنی از مردمی كه از چهارپا هم پست‏تر هستند .
زیا
دتر وقت سوالی در ذهن برخی از انسانها خطور میکند که : میشود : انسان واقعاً از نظر روحی تبدیل به یك حیوان‏ شود ؟ در جواب باید گفت بلی ، چون شخصیت انسان به خصائص اخلاقی و روانی اوست .
اگر خصائص اخلاقی و روانی یك انسان ، به خصائص و اخلاقی یك حیوان درنده مبدل شود ، خصائص و اخلاقی یك چهارپا بود ، او واقعا
ً مسخ شده است و درموارد بدتر از بدترین حیوانات درنده ، یعنی روحش‏ حقیقتا مسخ و تبدیل به یك حیوان شده است .
جسم خوك با روح آن تناسب‏ دارد و انسان ممكن است تمام خصلتهایش خصلتهای خوك باشد . اگرانسانی‏ اینگونه باشد، از انسانیت منسلخ شده و در معنی و باطن و نزد چشم‏ حقیقت‏بین و در ملكوت ، واقعا یك خوك است و غیر از این چیزی نیست
.
تعدادی از انسانها با اعتراض به مفهوم مسخ بدین عقیده اند که : مسخ بر خلاف قانون تكامل و موجب بازگشت و عقب‏گرد در خلقت است، در جواب شان باید گفت که استدلال ومنطق شان دراین مورد ، درست ومنطقی نمی باشد ، زيرا قانون تكامل مربوط به كسانى است كه در مسير تكاملند، نه آنها كه از مسير انحراف يافته و از محيط شرائط اين قانون به كنار رفته‏اند، فى المثل يك انسان سالم در سنين طفوليت مرتبآ رشد و نمو مى‏كند اما اگر نقائصى در وجود او پيدا شود، ممكن است نه تنها رشد و نموش متوقف ، بلكه رو به عقب برگردد، و نمو فكرى و جسمانى خود را تدريجا از دست بدهد
.
ولى در هر حال بايد توجه داشت كه مسخ و دگرگونى جسمانى متناسب با اعمالى است كه انجام داده‏اند، يعنى چون عده‏اى از جمعيت‏هاى گنهكار بر اثر انگيزه هواپرستى و شهوت‏رانى دست به طغيان و نافرمانى خدا مى‏زدند و جمعى با تقليد كوركورانه كردن از آنها، آلوده به گناه شدند، لذا به هنگام مسخ، هر گروه به شكلى كه متناسب با كيفيت اعمال او بوده ظاهر مى‏شده است.
البته در آيات مورد بحث تنها سخن از قردة (ميمونها) به ميان آمده است و از خنازير (خوكها) سخنى نيست، ولى در آيه 60 سورﮤ مائـده گفتگو از جمعيتى به ميان آمده است كه به هنگام مسخ به هر دو صورت فوق (بعضى قرده و بعضى خنازير) تغيير چهره دادند، كه به گفته بعضى از مفسران، آن آيه نيز در باره همين اصحاب سبت است كه شكم‏پرست و شهوت‏پرستشان به خوك و جوانان مقلد چشم و گوش بسته كه اكثريت را تشكيل مى‏دادند به ميمون تغيير چهره دادند
پس انسان معیوب ، گاهی به مرحله انسان مسخ شده می‏رسد . ما اینها را كمتر می‏شنویم و شاید بعضی خیال كنند اینها مجاز است و شاید بسیار دیر به این واقعیت پی ببرند ، ولی نباید فراموش کنند که این یک واقعیت وحقیقتی است که نمیتوان از آن انکار کرد .
اعمالی که موجب مسخ میگردد:
مطابق تعریف قرآن عظیم الشان اعمالی که موجب مسخ انسانها در امت قبلی گردیده است عبارت از :شرک به الله، زنا با محارم، وقتل عام و یا هم مساعد ساختن زمینه قتل های دستجمعی .
اگر چه دیده شده است که این اشخاص در زیاتر موارد ی مسخ ظاهری نشده آند ولی نباید فراموش کرد که روزی آمدنی است که در این دنیا ویا آنهم در روز اخرت به بدترین شکلی آن مسخ و مجازات خواهد شد.

با درنظر داشت تشریحات، تفاسیر و قصه های از عبرت و پند نسلهای گذشته و نتایج آن وحال ملت اسلام و مسلمین به صورت مشخص و واضح درسهای از پند و عبرت برای ماست تا به مسؤولیت و وجایب خویش متوجه شده، در فکر و ذهن خویش مسخ نه شده در گذشته، حال و آیندﮤ خویش دقت نموده و با دقت نقادانه سهم خویش را در عدم دقت ها و اشتباهات خویش متوجه شده و مسخ روانی و فکری نه شده و خود زمینه ساز مسخ فزیکی و عتاب و قهر الهی خویش را در آمان قرار دهیم.

برماست تا با طلب توبه و مغفرت از اشتباهات به صورت راستی ودرست به آن متوجه شده و در صدد اصلاح خود و دیگران ادای رسالت نماییم. در غیر آن ازین قصه های قرآنی که برای پند و عبرت برای بشریت و مسلمانان ارایه شده به صورت درست و به موقع بیاموزیم.

بیاموزیم، مطابق حق عمل کنیم و آنچه در توان داریم برای دیگران بیاموزانیم ( وتواصوا بالحق) و درین دنیا کوتاه ابتلاء و امتحان چنان ادای رسالت کنیم که سبب صلاح و فلاح خود و اطرافیان در هردو دنیا ګردیم.

نباید مسخ شد و به عمق مسخ فکری و روانی خویش با عدم نقد و عدم تذکیـﮥ داخلی موجب خطاء و اشتباهات بزرگ و بزرگتر شد.

الهی ما را هدایت نیکی فرما و در ما توان درک حق و راستی را قوت و قوت بده.
   آمین یا رب العالمین