تلاش برای تامین مجدد تفاهمات میان حکومت های افغانستان و پاکستان، بعد از سفرهای نواز شریف صدراعظم و راحیل شریف لوی درستیز قوای مسلح پاکستان به ایالات متحدۀ امریکا تشدید و سرانجام نشانه های آن بعد از  نشست های سه جانبه (امریکا، پاکستان و افغانستان) و چهار جانبه (امریکا، چین، پاکستان و افغانستان) در حاشیۀ کنفرانس کشورهای قلب آسیا در اسلام آباد، توأم با شواهدی از رویارویی «غنی ـ عبدالله» و «کرزی» تبارز یافت و اینک به اعلام تشکیل «شورای حراست و ثبات افغانستان» منجر گردید.

«شورای حراست و ثبات افغانستان» که در عقب آن با یقین کامل حامد کرزی قرار دارد، در حقیقت بوسیلۀ مهره های تشکیل گردیده که ایالات متحدۀ امریکا بعد از به بازی گرفتن در یک مقطع، آنان را به زباله سپرد، اما اینک در بستر انکشاف مقطع کنونی «بازی بزرگ»، این از نظر افتاده ها با شنیدن «شیپور تباهی» خویش، خواستند خویشتن را در دسترس «پوتین» و متحدین منطقوی او قرار دهند، تا درین مقطع سطرنج افغانی، «مربی قدرناشناس» قبلی و مهره های «داعشی» آن را با دست های پوتین و در استقامت منافع روسیه کشت و مات داده و یا حد اقل پیشروی شان را در میدان افغانی متوقف و «شیپور تباهی» خویش را خاموش سازند.

در رابطه به محمل های نتیجه گیری فوق، می باید به برخی انکشافات توجه معطوف نمود که طی ماهای اخیر بوقوع پیوسته اند:

به تاریخ دوازدهم اکتوبر2015، وزارت دفاع روسیه «کنفرانس بین المللی در خصوص افغانستان» را در شهر مسکو دایر نمود. جنرال والیری گراسیموف لوی درستیز قوای مسلح فدراتیف روسیه طی بیانیۀ افتتاحیۀ خویش درین کنفرانس گفت:«موقعیت بین‌المللی معاصر از لحاظ بالا رفتن سطح بی ثباتی و افزایش تعداد اختلافات مسلحانه همراه با کاهش نقش نهاد های بین‌المللی در حل آن‌ها متمایز است» و به تعقیب آن توضیح نمود که: «به موازات بروز بحران در منطقه خاور نزدیک که در آنجا بخش قابل ملاحظه ای از  اراضی سوریه و عراق زیر کنترل سازمان تروریستی داعش قرار گرفته و مساعی ائتلاف بین‌المللی ضد تروریستی به ریاست آمریکا هیچ نتایجی ببار نمی‌آورد موقعیت در افغانستان نیز نگرانی خاصی بر می انگیزد».

گراسیموف در حالیکه «ورود هر چه بیشتر مواد مخدر، تسلیحات و شبه نظامیان تدارک دیده از اراضی افغانستان» را «خطر به همسایگانش» و «خطر در درجه اول برای کشور های آسیای مرکزی» میداند، روی «تجسس اقدامهای» تأکید مینماید که در نتیجه «کاری شود تا حوزه بی ثباتی گسترش نیافته و به کشورهای همسایه سرایت نکند». در همین کنفرانس ایگور سرگون رئیس عمومی استخبارات نظامی روسیه اعلام کرد که:«شبه نظامیان داعش خاک افغانستان را بعنوان پایگاهی جهت توسعه نفوذ خود در کشورهای همسود [(مشترک المنافع)] واقع در آسیای مرکزی تلقی می کنند» و به تعقیب آن هوشدار داد که: «این امر میتواند در آینده برای امنیت روسیه خطر بوجود بیاورد».

در آستانه و بعد از این کنفرانس بود که پروسۀ «تجسس اقدام ها» آغاز و در نتیجه «آشنایان قدیم» و «دوستان جدید» به رجز خوانی طلب کمک های نظامی از روسیه آغاز و تداوم آن حتی پای «مسلمیار»، چهرۀ شاخص «جهادی» را نیز به مسکو کشانید تا برخلاف عقاید اسلامی خویش دست های لطیف خانم والنتینا موتینکو رئیس مجلس سنای روسیه را توأم با درخواست کمک، لمس نماید.

در تداوم اقدامات فوق بود که به تاریخ 11 دسامبر «کنفرانس خطر داعش برای افغانستان و کشورهای آسیای میانه» در مسکو برگزار شد. پاول زريفولين؛ رئيس مركز گوميل يُف كه اين كنفرانس را سازماندهي كرده بود، در بیانیۀ خویش تأکید نمود که:«روسيه با درك اهميت موضوع تروريسم، به منظور جلوگيري از افزايش بحران، اقدام به حمله پايگاه هاي داعش در سوريه كرد، مرزهاي شوروي سابق را تقويت مي كند، و به پشتيباني از افغانستان [او درین جمله بطور حساب شده مفهوم دولت افغانستان را بکار نمی برد ـ ودان]براي مبارزه با داعش مي پردازد». همچنان غلام سخي غيرت سیاست مدار و ژورنالیست «شناخته شده» سابق و مشاور کنونی وزير امور خارجه افغانستان نيز كه در اين نشست حضور داشت: «روسيه را يك قدرت بزرگ در منطقه اوراسيا دانست» و تأکید نمود که: «شرايط امروز افغانستان به نحوي است كه كابل مي تواند براي حل بسياري از مشكلات از تجارب روسيه در حوزه هاي مختلف از جمله سياست، اقتصاد، آموزش و پرورش، مذهب و خصوصاً امنيت استفاده كند».

افزون بر آن، تدویر کنفرانس سوم «گفتگوهای افغانستان و آسیای مرکزی» روز 5 شنبه 17 دسامبر در شهر مزارشریف نمیتواند بی ارتباط با تسلسل زنجیرۀ فوق باشد. داوود مرادیان رئیس «انستیتوت مطالعات استراتیژیک افغانستان»، که سازمانده این کنفرانس بود، در بیانیۀ خویش تأکید نمود که:«عمده ترین مسایلی که باید کشورهای منطقوی و آسیای میانه روی آن بحث و گفتگو کنند و نتایج بدست بیاورند مسایل امنیتی و تروریزم است ... این کشورها باید در برابر فعالیتهای دهشت افگنی و ترورستی در منطقه یکجا کار کنند». همچنان عطامحمد نور در بیانیۀ خویش طی این کنفرانس ضمن اشاره به حضور داعش در شمال افغانستان، با صراحت بیان داشت که:«زمان آن فرا رسیده تا با همکاری‌ بیشتر کشورهای منطقه از این روند جلوگیری کنیم».

آخرین رویداد مهم درین زمینه اعلام امروز (19دسامبر) وزارت خارجه روسیه مبنی بر آنست که روز دوشنبه 21 دسامبر 2015، اجلاس مشترک وزرای خارجۀ «کشورهای عضو سازمان امنیت دسته جمعی» در قصر کرملین، بخاطر بحث روی مسئله «مبارزه با تروریزم بین المللی و جلوگیری از چلنج ها و تهدیدهای مربوط به آن»، دایر میگردد.

چه بسا که بسیاری از مسایل «مهم» مربوط به طرح های علنی، معمولاً در «حاشیۀ» این  کنفرانس ها و تحت پوشش آنان، طی نشست های خصوصی و در عقب دروازه های بسته مطرح و حل و فصل میگردند.

اقدامات مسکو که از پشتیبانی قوی جمهوری اسلامی ایران و تمایل توأم با تردد و مانور جمهوری هند برخوردار است، نیروی پشتوانۀ تحرکات مهره های تاریخ زدۀ جهادی در امر تشکیل «شورای حراست و ثبات افغانستان»، به هدف «حراست» از امتیازات بدست آوردۀ نامشروع اقتصادی و «ثبات» مواضع و جایگاهی سیاسی این چهره ها محسوب میگردد. با احساس ترس از خطر «امتیازات» و «مواضع» متذکره است که رسول سیاف در محفل اعلان شورای مذکور؛ چنین اخطار داد:«اگر وضع به همین روند[او روند پروژۀ داعش را در نظر دارد ] پیش رود، کشور به مرحله‌ای خواهد رسید که جمع کردنش از قدرت افغانستان بیرون است». با توجه به همین «روند» است که یونس قانونی با شنیدن «صدای شیپور تباهی»، حاضرین جلسه را مخاطب قرار داده؛ چنین میگوید:«با توجه به دسایسی که در خارج افغانستان وجود دارد به بقا و سرنوشت شما نگرانی داریم و دسایس را در کشورهای منطقه و همسایه شاهدیم که می‌خواهد افغانستان را به پایتخت تروریسم مبدل سازد."

بنابر حقایق فوق اگر از یک طرف تشکیل «شورای حراست و ثبات» افزاریست بدست روسیۀ فدراتیف و جمهوری اسلامی ایران بخاطر حفظ و تحکیم منافع این کشورها، از طرف دیگر پروژۀ داعش و نفوذ آن به کشورهای آسیای میانه که توسط ایالات متحدۀ امریکا ـ توأم با اغماز و یا هم تفاهم «غنی ـ عبدالله» ـ در دست اجراست، نه تنها دورنمای کشورهای آسیای مرکزی؛ بلکه تمام منطقه ـ به شمول افغانستان و پاکستان ـ را سیاه و تاریک ساخته بسوی یک نظام سیاه قرون وسطایی سوق و قرنها به عقب میراند؛ بلکه اینک افغانستان را به میدان موچ دیگری از رویا رویی رقبای فوق الذکر مبدل مینماید که در نتیجه قیمت آن را مادروطن ما با ریختن خون فرزندان و ویرانی هرچه بیشتر خویش میپردازد.

بنابران:

ضرور است تا با عقل سلیم و از مواضع منافع ملی، علیه هردو گرایش فوق الذکر مبارزه گردد. آیا چنین آمادگی وجود دارد؟.