در جمله اسناد اشد محرم از تیلفون جیبی خانم کلنتون که اخیرا در رسانه ها افشا گردید، سند رابطه مستقیم برادر حامد کرزی ، ولی کرزی با دستگاه استخبارات سی – آی –ای نیز شامل میباشد که موصوف مدت هشت سال از آن دستگاه معاش بدست آورده است. این خبر در واقعیت امر مهر تائید بر یک ادعای است که در نوامبر 2009 میلادی درگزارش نیویارک تایمز نیز انعکاس یافته بود. در خبر که در ویباست آریانا آنلاین 6 عقرب 1388 ه. ش پیرامون این خبر گزارشی به نشر رسیده بود، گفته شده بود که : " برادر کرزی از سی- آی – ای معاش میگیرد. بنا به قول مقامات فعلی و سابق امریکائی، احمد ولی کرزی که مظنون به دست داشتن در تجارت پررونق مواد مخدر کشور است از سازمان استخبارات امریکا در طول هشت سال گذشته، بطور منظم، حقوق و معاش دریافت کرده است.این معاش بخاطر خدمات مختلفی از جمله کمک به تشکیل یک نیروی شبه نظامی افغان از طرف او تا در داخل و اطراف شهر قندهار ، به فعالیت بپردازد، به وی به دستور سی- آی –ای پرداخته شده است."

http://www.ariananet.com/modules.php?name=Artikel&file=print&sid=11528

قضایای مغلق و پیچیده مربوط افغانستان و اطراف آن منجمله موانع در برابرآوردن صلح و ثبات، امنیت، به وجود آمدن یک دولت ممثل اراده مستقیم ملت یعی یک دولت با اراده مستقل و مدافع حاکمیت ملی و تمامیت ارضی و در نهایت تقویه و انکشاف وحدت و وفاق ملی ، اکنون چلوصاف از آب برون کرده است و دیگر نمیتوان بر احتمالات و شک و گمان ها خود و ماحول خود را با " اگر ها و مگر " ها دست و پا بسته نگهداشت.

حین تحریر این نبشته محتوای مقاله وزین و تحلیلی دوست گرامی ، دانشنمد و نویسنده توانا محترم میرعبدالواحد "سادات" در جون 2019 تحت عنوان " افغانستان در جنبره جیو ایکونومیک آمریکا" که در شش بخش به رشته تحریر یافته بود، در ذهنم تداعی گردید که خواندن آنرا برای خواننده گرامی نیز مشورت میدهم تا یک درک وسیع تر از ضرروت طرح موضوع در مقطع کنونی ارائه گردد.

-http://www.afghanasamai.com/Dscutions-poleticalcullture/afghanasamai-2011/Afghanistan-US.Geoeconomy.htm

با ارزیابی از روند های بغرج سرنوشت کشور را در چند جمله باید تعریف نمود:

اول- سرنوشت ملت در چنبره جیوپولیتیک - جیو استراتیژیک – جیو استراتیژِک انگیس و آمریکاقرار دارد. کشور بحیث بخشی از یک پلان طویل المدت آمریکا و انگلیس برای دست یابی بر منابع برزگ برای پنجاه سال دیگر باید در جنگ و بی ثباتی نگهداشته شود.

دوم- عمال استخباراتی غرب در دستگاه دولت ، بخصوص ارگ و صدارت به مانند خانه زنبور به مرکز جابجا شدن فیگور های دست دوم و سوم استخبارات که از آنجا جرایم سازمانیافته مانند فساد ، مافیای قدرت و کنترل شاهراه های کشت، حفاظت، جمعاوری و انتقال مواد مخدر سازمان میآبد، تبدیل شده اند.

سوم- تعداد از رهبران و حلقات تنظیم های جهادی که با لاف زدن های مانند " ما ملت را نجات دادیم ( در حالیکه ملت را تباه کردند )، شوروی را شکست دادیم و دیوار برلین را چپه کردیم ( در حالیکه 18 سال عامل آغاز و ادامه همین پالیسی غرب و حاکمیت غیر مشروط استخبارات پاکستان و ایران بودند)، بقای کاذب خود را میخواهند بر ملت یکبار دیگر تحمیل کنند ، خود یکی از مهره های ستون پنجم در تطبیق اهداف فوق اند.

چهارم- روشنفکران مفت خور، بدون اراده و بدون احساس مسئولیت در دستگاه دولت یکی از فکتور های بقای دولت و رهبری فاسد و وابسته و زمینه ساز تطبیق پلان های بیگانه گان در کشور اند.

افغانستان در چنبری یک جنگ دوامدار و پلان شده موضوع است که در سالهای اخیر از زبان بعض سیاسییون و جنرالهای چند ستاره ئی پنتاگون نیز بیان گردیده است . بطور مثال یک جنرال چند ستاره ئی آمریکا در اعترافات خود در برابر یک جمع بزرگ بیان نمود که او نمیدانست چرا در عراق باید جنگ صورت گیرد و چگونه معامله با القاعده و طالبان صورت گیرد . او فقط یک واقعیت را نتیجه گیری کرده بود که منطقه ما برای پنجاه سال آینده باید در آتش جنگ بسوزد.

اعترافات اخیر رئیس سابق مرکز استخباراتی سی – آی –ای در پاکستان مصداق و فاکت جدید است که پرده های بیشترین مغلقیت ها و پیچیده گی ها را از هم میدرد.

"رابرت گرینیر، رئیس پیشین پایگاه سازمان اطلاعاتی امریکا (سی آی ای) در پاکستان در یک مصاحبه ویژه با صدای امریکا از برخی رویدادهای مهم و سری که در روزهای پیش از تهاجم نظامی امریکا بر افغانستان تحت کنترول طالبان واقع شد، پرده برداشت.  گرینیر از تلاش نافرجام سی آی ای برای کنارزدن ملامحمد عمر، رهبر طالبان، از طریق کودتا و همچنان از نفوذ سازمان اطلاعاتی پاکستان (آی اس آی) بر رهبران طالبان حرف زد."http://www.darivoa.com/content/cia-isi-taliban-afghanistan-pakistan-robert-greneir-mullah-omar-alqaida/2657081.html

مصاحبه آقای گرینیر به وضاحت بین کننده این امر است که روی صحنه آمدن طالبان، از صحنه زدودن طالبان و بالا کشیدن آقای حامد کرزی بحیث مهره کلیدی ، با اعتماد و ستون محوری تطبیق پلانهای طویل المدت آمریکا در افغانستان است. او پیرامون انتخاب آمریکا میان کرزی و قوماندان عبدالحق در جواب به این پرسش که راجع به یک طیاره بی پیلوت که محاصره بودن قوماندان عبدالحق را توسط طالبان تائید کرده بود، و این طیاره فقط یک راکت داشت. آیا این راکت فیر شده بود و آیا امریکایی ها صادقانه برای نجات آقای عبدالحق تلاش کرده بودند؟ چنانیکه این کار را سی آی ای برای حامد کرزی در ارزگان انجام داد؟ در جواب میگویدکه : " در ارتباط به حامد کرزی در ارزگان، ما در واقع هلیکوپتر ها را ارسال داشتیم تا او و شش تن از بزرگان قومش را نجات داده و در یک محل مصئون به پاکستان انتقال دادیم. این توانایی را برای نجات عبدالحق نداشتیم. ... هیچ ترتیباتی قبل از رفتن عبدالحق به افغانستان برای جلب حمایت امریکایی ها نشده بود و در واقع حتی قبل از رفتن عبدالحق به افغانستان ما در سی آی ای فیصله کرده بودیم که او به اندازه کافی حامیان مسلح در کشور ندارد و کسی نخواهد بود که ما از او حمایت کنیم. ما تصور نمی کردیم که در رهبری یک مبارزه  علیه طالبان او موفق شود ، بلی او توسط یک طیاره بی پیلوت شناسایی شد و این طیاره یک راکت داشت که برای نجات عبدالحق کافی نبود اما این راکت فیر شد و فکر می کنم که یک موتر طالبان را از بین برد. اما این کافی نبود تا در همچو شرایطی، عبدالحق را نجات دهد...."

فاکت های اعتراف شده توسط مهره های کلیدی استخبارات آمریکا خود بیان واضح برای یک نتیجه گیری و پیشبینی ، درس تاریخی و ادای مسئولیت برای ملت ، مردم و وطن و یک وظیفه بزرگ برای حلقات و افراد ترقیخواه و ملی و وطنپرست است که نباید بدان تعلل نمود.

روند های کنونی ناشی از ادامه تطبیق همین گونه پلانها بیان خطرات جدی در برابراستقلال و حاکمیت ملی عملا موجود را بر ملت تحمیل میکند . عوامل داخلی آن با پر روئی و حتا گستاخانه خاک بر چشم ملت میپاشند.

به عنوان مثال: آقای گلاب منگل در شرایط یک توافقنامه با به اصطلاح " رهبران قومی" ولی پشتوانه مستقیم طالبان امضا نمود که اولاٌ صد ها طالب به شمول پاکستانی ها، ازبک ها ، تاجیک ها و عربها با مصئونیت کامل از سرحد پاکستان به داخل افغانستان و از آنجا به ولایات شمالی کشور منجمله ولایت بغلان با سرویس ها و حتی هلیکوپتر ها انتقال داده شدند. دوم اینکه طالبان در ولایت بغلان تجمع نموده بودند تا خویش را برای یک جمله سازمان یافته به کندوز آماده سازند. سوم اینکه در بغلان شاهراه ترانسپورتی به معضله امنیتی مواجه گردید تا نیرو های جنگی دولت به صوب کندوز به موانع مواجه گردند.

در همان وقت تعداد از تحلیل گران و آگاهان نظامی و اعضای شورای ولایتی بغلان از خطرات احتمالی این توافقنامه هوشدار دادند و بلاخره اظهر من الشمس گردید که این توافقنامه عامل اصلی جابجا شدن و استحکام طالبان در این منطقه با اهمیت شد. اکنون این آقای منگل با همان پر روئی که در تلویزیون طلوع ،ضمن تعرض زبانی بر ژورنالست طلوع ، از توافقنامه دفاع نمود ولی اکنون بار گناه بزرگ را بالای رئیس و اعضای شورا ولایتی بغلان میاندازد.

http://www.bbc.com/persian/afghanistan/2016/02/160220_l93_mangal;

در چنین شرایط که برنامه طویل المدت استخبارات آمریکا و انگلستان ، پاکستان و ایران کشور را به یک جنگ طولانی و فرسایشی مواجه ساخته است. باید بر چند نکته مکث نمود و هوشدار داد:

- سردمداران دولت تحت نام وحدت ملی نه ممثل اراده ملت اند و نه صاحب اراده مستقل در انتخاب یک سیاست جسورانه بر بنیان منافع علیای کشور مظلوم . انتخابات قبلی بر بنیاد اراده بیگانه ها با مسخره ترین تقلب انتخاباتی بر ملت تحمیل گردید. گزارشاتی وجود دارد که حلقه انتخاباتی رئیس جمهور قبل از قبل از نشستن آقای غنی بر کرسی ریاست جمهوری صد فیصد اطمینان داشتند و با همین اطمینان در پی جلب نیر های سیاسی ، اجتماعی ، تنظیمی و نظامی بودند. موجودیت دو وزیر پسیف و بی اراده وزارت های خارجه و دفاع افغانستان مثال های خوبی مبتنی بر اثبات ادعا است.

- جمع و جور شدن دو باره تعداد از سران و حلقات تنظیمی یک گام جدید در تشدید بی ثباتی و دستابی بیشتراستخبارات کشور های منطقه بر منافع شان و جنگ های منطقوی و زبانی و تبدیل شهر ها به مناطق تحت تسلط ملیشه ها ی خواهد شد که امنیت و مصئونیت در جای خواب هموطنان هم در خطر خواهد افتاد. تعداد زیاد از فیگور های تنظیمی که خود یکی از فکتور های عامل بی ثباتی و فساد، چور و غصب زمین ها و دارائی های ملی و دولتی اند، بحیث ستون پنجم یکی از عوامل تطبیق پلان طویل المدت استخبارات بیگانه خواهند بود.

- همان طوریکه تابحال چهره های که بصورت نسبی چراغ سبز به مزاکرات صلح و یا کناره گیری از کشتن مردمان ملکی با راکت و بم و غیره میدادند، یا کشته شدند و یا عمری در زندانها اند ( مانند قوماندان عبد الحق، ملا برادر، ملا بورجان و تعداد دیگر) دولتمداران و استخبارات بیگانه هیچگاهی توان پذیرش نیرو های منسجم و غیر وابسته ملی وطنپرست را که با اراده مستقل، شجاعت و شهامت وارد میدان شوند، ندارد و آنهارا در نفاق و تقابل و سیاست پسیف نگهمیدارند.