کتاب

زنان ومشکلات فرا روی شان در جامعهٔ افغانی

نویسنده
عبدالقیوم میرزاده

پیوسته به گذشته (قسمت سوم)

 

چنانچه گاندی در این باره میگوید: « عقیده شخصی من این است که مرد و زن برابر هستند، مسائل مربوط به ایشان هم در اصل باید برابر باشد. در هر دو آن ها روح، یکسان است، هر دو به یک شکل زنده گی می کنند و یک نوع احساس دارند. هر یک مکمل دیگری است و هیچ کدام نمی تواند بدون کمک های دیگری زنده گی کند................. من جداٌ عقیده دارم که آزادی و نجات یک کشور با فداکاری و روشن بینی زنانش بستگی دارد . زن ، مادر مرد است، چه کسی می تواند حداکثر توانائی را برای محبت و تحمل رنج نشان دهد . زن با حمل فرزند خود در مدت نه ماه و تغذیه او از وجود خویش ، از رنجی که تحمل می کند شادمان می شود. چه دردی ممکن است با رنج دردهای زایمان برابری کند؟ اما زن در لذتی که از آفرینش حس می کند این دردها را از یاد می برد. باشد که زن این محبت خود را به تمامی جامعهٔ بشری منتقل سازد.» زیرا همین زنان اند که پرورش دهنده گان اعضای فردای این جامعه اند. آنها نه تنها چون مادران تربیت دهنده گان و پرورش دهندگان فرزندان خود اند بلکه در عین زمان تربیت و پرورش جوانان وپدران فرزندان فردا را نیز به به عهده دارند. ببینید در این دایره مستمر حیات زنان کاملاً نقش تعین کننده را دارند که بر علاوه اشتراک خودش دراداره، سیاست، اقتصاد وجامعه از اهمیت فوق العاده برخوردار میباشد بحیث زن و مادر فردا وفردا های ما به بیداری وآگاهی ایشان وابسته میباشد. یعنی حقا که جواهر لعل نهروبه اهمیت مستمر این عیب اجتماعی پی برده و این قشر را آغاز گر بیداری ملت دانسته است. همانطوریکه در آغاز متذکر شدم مشارکت همهٔ اقشار در پیشرفت وتوسعه اقتصادی، سیاسی وتکنولوژیک امریست نهایت ضروری ولی زنان کشور ما که نیمی از ظرفیت وامکانات کشور را احتوا میکنند از شبکه این مشارکت کاملآ به دوراند. چنانچه پتروس غالی سر منشی سابق سازمان ملل متحد در پیام خویش به مناسبت بزرگداشت از روز جهانی حقوق بشر در ۱۰ دسمبر سال ۱۹۹۳ بیان داشت: « کرامت کامل انسان فقط به معنای آزادی از شکنجه نیست بلکه آزادی از گرسنگی هم معنی میدهد. ..... کرامت کامل انسان در عین حال که که به معنای حق رای و حق آزادی عقیده است، به معنای حق آموزش، حق بهداشت و رفاه نیز میباشد. در حقیقت کرامت انسان به معنای برخورداری از کلیه حقوق و عاری از هرگونه تبعیض است و توسعه صحیح به پایه ای استوار از دیمو کراسی و مشارکت عموم مردم اعم از زن و مرد نیازمند است.» ( صفحه ۲۸ گزارش عمومی سازمان ملل متحد سال ۱۹۹۳) یقینآ که هیچگاهی دیموکراسی بدون مشارکت برابر زن در کلیه امور اجتماع، سیاست و اداره عملی شدنی نیست، دیموکراتیزه کردن جامعه یعنی جامعهٔ باز برای مشراکت بیشتر یا عباره دیگر مشارکت همهٔ مردم خاصتآ زنان بحیث نیم پیکر اهم جامعه در کلیه ساختار های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، قانون گذار و فرهنگی میباشد که به این ترتیب حکومت های اقتدار گرا تضعیف میگردند. البته در پروسه دیموکراتیزه کردن جامعه مولفه اصلی توانمندی خود زنان برای احراز حقوق برابر در جامعه و سهم گیری در اداره و جهش بنیادین از حالت منفعل به نیروی بسیار فعال اجتماعی تعین کننده سرنوشت خویش میباشد. برای این کار نه تنها کسب حقوق برابر و در یافت حق رای و آزادی عقیده مهم است بلکه زنان در جامعهٔ ما باید سازمان هایی را برای دفاع از این حقوق و آزادی ها در برابر محافظه کاران سنتی و فرهنگ حاکم مرد سالار جامعه و آسیب های ناشی از آن ایجاد کرده وبصورت سراسری افغانستان شمول توسعه دهند. زیرا مدعیان و محافظه کاران سنتی که قدرت لایزال چندین هزار ساله خویش را در خطر احساس کنند هر از گاهی به شکل و شیوه های گوناگون و فتنه انگیز در جامعه فعال بوده و از هر راهی خصوصاً استفاده نا جایز از باور های دینی مردم در راه برابری جنسیتی و تحقق حقوق برابر زن و مرد در جامعه عمل میکنند. فقط سازمانهای دایمآ فعال سراسری زنان اند که میتواند در برابر این هنجار ها چون دژ مقاوم ایستاده بوده و به این ترتیب زنان میتوانند برابری جنسیتی را در جامعه نهادینه کرده و بر فرهنگ مرد سالار با مبارزه بی امان غالب آیند. برای رسیدن به این هدف والا در گامهای نخستین به شیوه های علمی وقانومند اجتماعی این قشر از نعمت سواد بهره مند گردد، در کتب درسی سواد آموزی و سیستم تدریسی مکاتب و مدارس ضرر های ناشی از عدم مشارکت زنان در تحولات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و تربیتی بصورت فهما گنجانیده شود، ادارات مربوط شئون اسلامی و مدارس دینی آیات مبارکه قرآن مجید را که از انسان برغم موجود یکسان بدون تفکیک برتر وابتر یا فرادست وفرو دست به کرات یادآوری کرده است وآیاتی که در باره قدسیت زنان ومادران یادآور شده است طی درسنامه ها ومواد توضیحی و خطبه های نماز های جمعه وسایر خطابه های دینی به همهٔ مبلغین مذهبی وامامان مساجد بحیث وظیفه انسانی ودینی داده شود، سازمانها وارگانهای حمایت از حقوق زنان به شیوه ها وذرایع موثر وممکن زنان را به این باور برسانند که بدون مشارکت آنها در تحولات اجتماعی هیچگاه خانواده خوشبخت نمیداشته باشد، یعنی خوشبختی خانواده وجامعه مستقیمآ به او رابطه دارد، نباید در زیر فشار کشور های خارجی وموسسات آنها که از طرف تمویل کننده گان شان میلیون ها دالر را به این منظور دریافت میکنند تنها به اشتراک زنان به حیث سوژه های نمادین، سمبولیک ونمایشی در ساختار اداره بسنده کرد، نباید اجازه داده شود تا از زنان تنها در پر کردن صندوق های رای آنهم برای کامیابی همان جنگ سالاری که زن را در محکمه صحرایی در ملای عام دره زده وسنگسار میکند سوء استفاده گردد، چنانچه این نکته از جانب همه جامعه شناسان کاملآ پذیرفتنی است که زنان تنها با داشتن حق رای صاحب تمام حقوق شهروندی کامل سیاسی نمیگردند. بسیار ضروری است تا هویت، شخصیت وطرزفکر نماینده گان زن در ارگانهای انتخابی وانتصابی کشور با هویت، شخصیت و طرزفکر رای دهنده گان زن یکسان گردد انوقت است که ما میتوانیم از یک مشارکت قانونمند اجتماعی و نهادینه شده بحث کنیم، آنگاه است که زنان میتوانند در تمام مشارکت ها اعم از مشارکت سیاسی یعنی شرکت ارادی وآگاهانه، دایمی ویا دوره ای در پرتو قوانین برای انتخاب شدن ویا انتخاب کردن مقامات رهبری کننده دولت قوه های مقننه، قضاییه واجراییه ویا ادارات انتخابی دیگر، مشارکت اجتماعی یعنی شرکت آگاهانه وداوطلبانه در بسط وتوسعه مسئولیت پذیری، خرد ورزی برای انکشاف جامعه که باعث ثبات وتوازن جامعه میگردد ومشارکت اقتصادی یعنی شرکت آگاهانه وداوطلبانه مردم در پروسه تولید وتوزیع مناسب وعادلانه، مصرف اشیای تولیدی، سرمایه گذاری، صرفه جویی وپس انداز، استفاده موثر از همه منابع بویژه منابع کمیاب و بصورت کل مشارکت اقتصادی به مفهوم اشتراک آگاهانه وداوطلبانه مردم در همهٔ امور مربوط به معیشت واقتصاد میباشد برخوردار گردند. ادارات تعلیم وتربیه و تحصیلات عالی واطلاعات وفرهنگ در راستای با سواد سازی، آگاهی ودانش تخصصی ومسلکی زنان تدابیر جامعه شناسانه ای را به اجرا در آورند. جلب زنان در پروسهٔ تولید صنعتی و تکنولوژیک ودر عین زمان تدابیر آگاه سازی یکی از راه های دیگیریست که به بیداری ومشارکت زن در اجتماع کمک میکند. تأسیس کودکستان ها، شیرخوارگاه ها، ادارات خصوصی نظافت و توسعهٔ شبکه های غذای آماده وقابل دسترس برای عموم درسراسر کشور یکی دیگر از راه های رهایی زن از سیطره این مفکوره حاکم که او تنها فرد بی بدیل فرزند داری ونظافت خانه وخانواده است، میباشد.

استقلال فکری زن جامعهٔ ما از سیطره فرهنگ حاکم موجود همچنان وابسته است به معیشت اقتصادی زن که از جانب مرد تآمین میگردد وزنان جامعهٔ ما بنابر وضعیت موجود تنها امید شان به مرد نفقه ده است، اگر اصل مشارکت در جامعه تآمین گردد و همهٔ اتباع به ماهیت این اصل پی ببرند، زنان کشور ما در سیستم سیاسی، اقتصادی، اجتماعی وفرهنگی بحیث عناصر داوطلب، آگاه وهدفمند جا داشته باشند و خود را توانمند، مستعد، معاش بگیر و مستقل احساس کنند. آنگاه است که این فرهنگ جایش را به مشارکت یکسان همه اعضای جامعه میدهد وزن در ساختار جامعه جایش را بحیث انسان کامل الحقوق احراز میکند و رفاه ومعیشت سراسری از این مشارکت حاصل میگردد. مشارکت زنان در حوزه های اجتماعی، سیاسی واقتصادی کشور از یکطرف حقوق شهروندی و دیموکراسی را در تمام ساختار های حیات کشور نهادینه وتکمیل میکند واز طرف دیگر متضمن پیشرفت واعتلای جامعه بوده وباعث رفاه عمومی وبلند رفتن سطح درآمد خانواده ها میگردد.

از یک نگاه گذرا بر وضعیت زنان در جهان چنین میتوان نتیجه گرفت با آنکه زن شایسته ترین، شریف ترین، گرامی ترین گوهر ناب هستی و قابل حرمت گذاری است اما تقریبآ در همهٔ دنیا و در تمام عرصه های زنده گی اعم از اقتصادی، اجتماعی و سیاسی تفاوتهای جنسیتی به نفع هژمونی مرد پیوسته وجود داشته و کما کان ادامه دارد گرچه مصمم هستم تا در فصول بعدی این نوشتار همه عوامل، انگیزه ها، دلایل، موجبات و سبب های این روش تبعیضی جنایت بار که بر نیم پیکر با شرافت و نجابت جامعهٔ بشری روا میدارند توضیح مفصل کنم اما در اینجا به اختصار باید یاد آورگردم که صرف نظر از نخستین انگیزه های پیدایش فرهنگ مرد سالار اصولاً نا آگاهی انسان ازاصل شناخت کنه ذاتی حق وبرابری حقوق زن با مرد می باشد. همین ناآگاهی مرد ازاصل اصیل (حرمت، نجابت، کرامت ) حقوق زن درتاریخ بشری بوده است کــــه تبعیض علیه زنان را بمفهوم قائل شدن تمایز براساس جنسیت در ذهن و عمل مردان تبیین می کند. درحالیکه زنان همواره همچو مردان دارای کرامت گوهری اند وازنظر مقام فضیلتی وحقوق حقه انسانی باهم برابر و در بسا موارد والاتر از مرد فضیلت دارند. ترویج باور های کلیشه ای ونظر فریب که با امتیاز دادن به چند نمونه نمادین زن بحیث نماینده زنان در اهرم های زیر اداره مردان باورمند به فرهنگ مرد سالارحقیقت را پنهان کرده و راه بازشناختی پایه های مادی و معنوی برای یک جامعه که همهٔ افراد آن با حقوق برابر زنده گی کنند را سد میگردد و در بسیاری از حالات تحقق آنرا نا ممکن میسازد. در همه ساختار ها، حاکمیت های سیاسی، قدرت دولتی و ساختار های ملی و مذهبی چه در آن دُور های تاریخ بشری و چه امروزحکایت از یک بینش آزار دهنده، فریبنده، مخدوش و تبعیض آمیز دارد. چه حکمتی را میتوان بازگو کرد که خداوند(ج) در زمره ۱۶۴۰۰۰ پیغمبر خویش یکی را زن نفرستاد؟ آیا این همه باور ها که قدسیت آنرا به عرش معلی نسبت میدهند ساخته سیستم فرهنگ مرد سالار نیست؟ همه شاهان، امپراتوران، نامداران تاریخ، فیلسوفان و ....و ... و... همه وهمه مردان اند. من تنها یک جواب دارم و آن اینکه این سیستم را در کُلیت نا برابر تبعیض آمیز و ضد انسانی بشمارم.

از اواسط نیمه دوم قرن بیستم تحولات ژرف و وسیع اقتصادی و اجتماعی درکشور های پیشرفته صنعتی به تغییرات بسیار امیدوار کننده برای بهتر شدن وضعیت زنان در بسا کشور های پیشرفته صنعتی منجر گردیده است که میتواند مایهٔ امیدواری برای بهتر شدن و ضع زن و یا افول فرهنگ مرد سالار در جامعهٔ بشری منجر گردد. رفع عینی و ریشه ای این جنایت هولناک بشری که تقریباً در همهٔ ادوار تاریخ بالای نیمی از بهترین وشایسته ترین قشر جامعهٔ بشری جریان داشت به همان اندازه ای که به دگر اندیشی جهانی در باره زنان بازسازی وبازشناختی پایه های مادی ومعنوی شعوراجتماعی و اخلاق اجتماعی و بررسی ماهیت نظام های حاکم وفرهنگ ضد زن منوط و مربوط میباشد به همان اندازه به بیداری، آگاهی، اتحاد سازمانی زنان نیز نیازمند است.

گرچه اقدامات عملی زنان برای استیفای حقوق شان همراه با تشکلات مدنی وایجاد کلوپ ها، انجمن ها، سازمانها و جنبش های اختصاصی زنان برای مبارزه با تبعیضات جنسیتی در سطح کشور ها و خشونت خانواده گی در بسا کشور های صنعتی و کشور های رو به انکشاف و همگام شدن سازمان های جهانی و سازمان ملل متحد زمینه را مساعد گردانید تا میثاق ها، اسناد معتبر حقوقی بین المللی را برای تعاریف و توضیح تیوریک تبعیضات جنسیتی، خشونت علیه زنان و راهکار های عملی برای بلند بردن نقش زنان در فرایند رفاه عمومی کشور و توسعه اقتصادی به تصویب اسامبله عمومی سازمان ملل متحد رسیده و راه را برای سیاستهای عملی کشور ها و سازمانهای جامعهٔ مدنی و زنان برای مبارزه با سیستم های مرد سالاری و محافظه کاران حافظ این سیستم مهیا ساخته است. این اسناد تیوریک- اقتصاد دانان و گرداننده گان چرخ های اقتصادی کشور های صنعتی و رو به انکشاف را متوجه ساخت که زنان به عنوان نیمی از نیروی مولد جوامع بشری تا کنون بنابر سیاست های تبعیضی جامعهٔ مرد سالاراز روند توسعه اقتصادی بدور مانده بودند که با استفاده از این پوتانسیل عظیم میتوان به آسانی به توسعه و رفاه عمومی رسید.

بنابر این سیاست ها و راهکار های جدید زنان با برخورداری از حقوق برابر با مردان و پایگاه اجتماعی مناسب در کشور و دسترسی همسان با مردان در بازار کار و اداره سیاسی و ا قتصادی کشور به کمترین زمان این کشور ها به توسعه اقتصادی رسیده و از رفاهیت اقتصادی و اجتماعی بهره مند گردیده اند. اما هنوز هم در هیچ نقطه دنیا زنان نتوانسته اند بطور کامل به امکانات و فرصت های برابر با مردان دسترسی پیدا کنند. یعنی جامعهٔ مرد سالار کماکان سیطره اش را حفظ کرده و درجه بهره گیری و بهره جویی زنان از امکانات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی برابر با مردان در جوامع مختلف به تناسب موفقیت های زنان در مبارزه با بی عدالتی و تبعیض جنسیتی به درجه های مختلف میباشد. پایان قسمت سوم ( ادامه دارد)