در دپلماسی ومذاکره ، بیان حرف آخر در اول ؛ سفاهت است

 

مدتیست که در مباحث روی مذاکرات احتمالی میان طالبان وجمهوری اسلامی افغانستان عده ای ابراز نظر میکنند. برخی به اصطلاح تحلیلگران و صاحب نظران و گروهی از مخالفین سر سخت طالبان زیر نام مقاومت گران واژه " قربانی دادن " را بیشتر به کار میبندند ومیگویند جانب ج . ا. ا. باید قربانی بدهد، اما توضیح نمیدهند که چه نوع قربانی ؟ قربانی حاکمیت ، نظام ، وطن ، مردم یا مقامات عالی دولتی که همه یکی بدیگری رابطه دارد.

چرا طرح یکجانبه قربانی را مطرح میکنند ؟ اگر جانب ج.ا.ا. قربانی بدهد جانب طالبان به چه قربانی حاضر میگردد ؟ حاضر به قربانی امارت هستند ؟ حاضر اند رهبران شان که جنگهای خونین را رهبری میکنند ودر پاکستان بسر میبرند مقامات شانرا در بدل صلح قربانی کنند ، از اوامر پاکستان اطاعت نکنند و بحیث افغان با جانب افغانی به تفاهم برسند ؟

وقتی اصطلاحی در گفتمانها و نوشته ها به کار میرود کم چیز فهمان کور کورانه انرا برای زیبایی بیان وخود نمایی تحلیلگری پیوسته تکرار میکنند اما نمیدانند که پیامد ان چه میتواند باشد ، اصطلاح قریانی هم از همین نوع است که عده ای نا اگاه از عمق ان انرا پیوسته بکار میگیرند .

اگر قربانی نظام ، حاکمیت یا مقامات قبل از رسیدن به کدام تفاهم مثبت مطرح است بخاطر داشته باشند که این ذوق زدگان قربانی خود نیز قربانی معامله گری شان خواهند شد که نه سر ونه دارایی های حاصل چور وچپاول ، غصب، پولهای منابع استخباراتی ، قاچاق وغیره شان مصئون نمیباشد.

طالبان چه تقدس دارند که غرب از اعمال شان اغماض میکنند و همه امتیازات اساسی قدرت وسیاست را برایشان روا داری میکنند ، برنامه میریزند ، طرح میسازند ، رعب وترس میان مردم ایجاد میکنند ودر کل برای بالا دستی شان مصروف اند ؟ به رهایی پنجهزار زندانی شان پا فشاری کردند و حالا امریکا در رهایی هفت هزار دیگر شان تظاهر به رضائیت میکند .

انانیکه قبل از رضائیت طالبان به نشست ومذاکره دم از دادن قربانی زدند در اصل سفاهت شانرا در دپلماسی بیان کردند . مذاکره از بلند کردن دست تسلیمی و قربانی دهی آغاز نمیگردد اگر پایان مذاکره مواجه به خطر ناکامی گردد انگاه میشود بخاطر حسن نیت به دوام مذاکره وبه نتیجه رساندن ان حاضر به برخی گذشتها شد .

ترویج کنندگان قربانی ، به طالبان چنین درک دادند که جانب مقابل طالبان از اول کار در پی تسلیمی اند نه پیشبرد مذاکره غرض رسیدن بیک تفاهم دو جانبه ، ازین سبب طالبان مانور به کلیت خواهی نظام میکنند وخودرا حق به جانب میدانند . اگر این یک قربانی ثمین است چرا طالبان هم به ان حاضر نمیگردند ؟

قربانی یعنی گذشت از منافع شخصی ، اغماض از طرحهای محلی ، قومی و قبیلوی نه خطوط برجسته منافع ملی ودر مجموع گذشت از طرحهای تنظیمی غرض نیل بیک طرح ملی و واحد برای مذاکرات .

رهبران با طرحهای محلی و نقاظ نظر تنظیمی شان وداع کنند تا افغانستان شمول گردند وبتوانند در استقرار صلح سراسری نقش ایفا کنند.

طالبان که در اول عروج بنابر مظالم همین تنظیمها و رهبران شان فرشته های نجات فکر میشدند با رسیدن به قدرت به فرشته های عذاب مبدل گردیند و پس از سقوط حاکمیت شان تا اکنون عمل ونیت شان چیزی نیست جز انچه طی بیست سال ادامه دارد با چنین نیت اگر به کلیت نظام اینده دست یابند مبلغین قربانی از گزند شان در امان نمیباشند .

طالبان حاضر نیستند اتش بس را قبول کنند اما نا عاقبت اندیشان میگویند نظام قربانی بدهد یعنی قربانی برای استقرار مجدد نظام قرون وسطایی

. جای تعجب است ! پس چرا مذاکره ، چرا هیاهوی دپلماسی ، چرا لاف مقاومت وغیره بهتر است از جمیع عناصر حاکمیت دست بردارند تا طالبان بر اریکه قدرت بنشنند واین را بگویند قربانی.

در حالیکه پروسه آغاز مذاکرات برای صلح در ترکیه پروسه ساده نیست ، کشورهای بزرگ جهان ، ممالک همجوار و سازمان ملل متحد به ان نظر دارند ساده سازی وساده گرایی چند نا بخرد نا عاقبت اند یش در مطبوعات نباید معیار رفتن وشرکت در مذاکرا قرار داده شود تا وزنه برای اتش بس ، ختم جنگ و صلح سراسری سنگینی بیشتر داشته باشد و طرفین بتوانند در تشکیل یک حاکمیت همه شمول توافق کنند

این یک پروسه وسیع وکثیر الجوانب است صرف مربوط قربانی جانب ج. ا.ا. نبوده بلکه شامل تصامیم با اهمیت ملی ، منطقوی وجهانی میباشد تمام تلاش باید برای به ثمر رسیدن این امر نیک معطوف گردد و انانیکه زیر چتر حاکمیت دولتی افغانستان و امتیازات ان بسر میبرند با حفظ ازادی نظر وطرح در نهایت صف واحد جانب ج. .ا.ا. افغانستان را بسازند تا با جانب مقابل برای امور حیاتی جنگ وصلح وتشکیل دولت بعد از صلح به تفاهم برسند.

برخی مذاکرات ترکیه را به بن اول شباهت میدهند و سخت در تگ و دو بر تری سازی طرح های تنظیمی شان هستند و میخواهند بصورت مستقل در مذاکره شرکت کنند .

در پروسه بن اول حاکمیت ودولت در افغانستان وجود نداشت همه جمع شدند تا حاکمیت و دولت ایجاد کنند ازین جهت از پروسه طولانی موقت وسر پرست وغیره عبور کردند تا قانون اساسی ساخته شد بخاطر دارید که در ان زمان امنیت شهر کابل به قوتهای انگلیس سپرده شده بود که هشتاد سال بعد از شکست شان دوباره کابل را تسخیر نظامی کرده بودند اماحالا بیست سال است که افغانستان از لحاظ حقوقی از خلای فقدان حاکمیت ، دولت وقوای مسلح بیرون شده است ، روی این ملحوظ مذاکرات ترکیه نه برای دولت سازی بلکه برای تفاهم در مورد ختم جنگ و تامین صلح واتش بس باید مسیر داده شود ودر روشنی دستاورد های بیست ساله کار صورت گیرد.

بی تابی طراحان انوع نظام برای پیش کردن به مذاکرات به معنی اسقاط نظام موجود و ایجاد یک نظام تنظیمی -- طالبانی میباشد و این ظالمانه است زیرا افغانستان امروز افغانستان بیست سال قبل نیست که امریکا وغرب سرنوشت کشور را بدست گروههای جنگی بدهد ، واقعیتهای عینی جامعه افغانی چون احزاب سیاسی غیر مسلح عملآ فعال ، جامعه مدنی ، مجامع علمی ، ساختارهای موثر در شکل گیری نطام را کنار نگذارند ورنه راه طی شده را نفی و به سوی سراب های نا معلوم در حرکت خواهند افتید.