والبعث بعدالموت

سال ها فریاد زدیم برای نجات وطن به پا خیزید؛

گفتیم بیدار شوید، متحد شوید به دشمن نه بگویید؛

گفتیم پیمان میثاق ملی ببندید؛

گفتیم جبهه گسترده ملی بر ضد جنگ و به هدف تحکیم استقلال، تمامیت ارضی و حاکمیت ملی ایجاد کنید؛

گفتیم جوانان ما پیش آهنگ یک رستاخیز سرتاسری برای نجات کشور از جنگ و فساد گردند؛

 گفتیم به رستاخیز پیگیر جوانان از اکتوبر ۲۰۱۹ تا کنون در الجزایر، لبنان و عراق ، علیه مافیای جهادی – قومی – مذهبی کشورهای شان، که از زمان استقلال تا کنون حاکمیت را در اختیار گرفته آن را حق پدر و پدر کلان خود می پندارند، نگاه کنید و از آن بیاموزید؛

و بالآخر گفتیم دولت با استفاده از امکانات وسیعی که دارد ابتکار عمل را برای بسیج جوانان و همه نیروها و عناصر دموکرات وطندوست به دست گرفته با ایجاد جنبش همگانی برای دفاع از وطن و تحقق اهداف بالا، صفحه نوینی را در حیات سیاسی کشور رقم زند.[مقصود از گفتیم گفتیم، اشاره به مقاله های قبلی نویسنده می باشد]

این همه صدا و ندا کمتر گوش شنوا یافت.

با بیرون رفتن های نیروهای بیگانه و استفاده منفی از خلای ایجاد شده، پاکستان که از قبل مترصد اوضاع بود و پلان های تعرض آنی و سرتاسری را برای لشکر نیابتی اش آماده کرده بود، با یک قومانده توانست ده ها ولسوالی را به تصرف درآورد. راز عمده ی موفقیت های طالبان، در نارضایتی های مردم از بیداد جاری و فساد حاکمیت نهفته است. مردم به امید عدالت، امروز را فردا کرده در پشتیبانی از دولت نشستند. ولی ماموران دولتی و حاکمیت محلی در وجود قوماندانان جهادی، ملاهای وابسته به بیگانه و بزرگانی که وجدان شان در شکم و زیر ناف شان گیر مانده است، روز تا روز اجحاف را بیشتر کردند و نتیجه منطقی اوضاع چنان شد که مردم از دولت نومید شده روی مجبوریت به طالبان روی خوش نشان دادند. استخبارات پاکستان و ملیشه های افغان و پاکستانی آن در لباس طالبان، با استفاده از این وضع، پیش از پیش برای خود زمینه ها را آماده کرده بودند.

اما این هجوم وحشیانه، با کشتن اسیران و انفجار عمارت ها و تخریب پل ها، راه های حیاتی مردم، مراکز صحی، آنتن های مخابراتی و غیره آنها را به خطر بزرگ فاجعه یی که در راه است متوجه ساخته علیه آن به قیام برخاستند. پهنای این قیام ها روز تا روزگسترده تر شده می رود.

پاکستان با یادگیری از درس های شکست خجالت بارش در جنگ مشهور جلال آباد در سال ۱۹۸۹، به جای جمع کردن همه نیروها و به کار برد آن درهجوم بر یک مرکز مهم حیاتی، به تاکتیک پهنا بخشیدن جبهه و سراسری ساختن آن، به امید همکاری شهنواز تنی های محلی و مردم ناراض، رو آورد و خواست سراسر سرزمین کشور را از دست حاکمیت در کابل بیرون کند، که خوشبختانه عوام الناس ما پیشتر از کاخ نشینان عکس العمل نشان دادند و علیه آن به پا خاستند.

در این میان، با استفاده از خواب برده گی زعامت دولت و ناکارایی آن در به دست گرفتن سکان قیام، گرگ های باران دیده «جهادی» مثل همیشه به میدان برامدند و ابتکار عمل گروگان گرفتن قیام را به عهده گرفتند.

 یاد جنبش روشنایی به خیر که به گونه یک جنبش سراسری تمامی اقوام افغانستان خوش ولی خیلی کوتاه درخشید و بنا بر مداخله عاجل نیروهای شر و فساد برای گروگان گیری آن، به فاجعه گرایید و دولتش مستعجل بود. اکنون نیز تمام تلاش ها در جریان است قیام ملی را به بیراهه برند و ازان تمتع تنظیمی گیرند.

 دولت به جای به دست گیری رهبری قیام، با عجله و به دلایل نامعلوم با ایجاد تغییرات در رهبری وزارت های داخله و دفاع، بسم الله محمدی جهادی نامدار سابقه را به پست وزارت دفاع گماشت تا باز هم به نام مسلح ساختن خیزش های مردمی همان هایی را که از قبل اسلحه شان را تحویل ماموران خلع سلاح نکرده بودند و چندین بار دیگر از سوی همین بسم الله خان و امثالش تحت عناوین مختلف مکرراً اسلحه دریافته بودند، بیشتر مسلح سازد. حال می بینیم افتخار فروشان «جهاد و مقاومت»  لباس های پارتیزانی به تن کرده خود را به جاهای پس گرفته شده از سوی نیروهای کوماندو رسانده درفش ظفر بلند می کنند.

با یک نظر اجمالی به آن خواست های ما و این اقدام معکوس متناسب حکومت، به یاد بندی از حکایتی در سروده یی از زنده یاد پروین اعتصامی می افتیم:

سال ها نرد خدایی باختی    /     این گره را زان گره نشناختی

مثل اینکه دولت هم گره راستین را نشناخته یا خود گره بوده است

ما قیام و مدیریت مردمی قیام خواسته بودیم،‌ نه فدا کردن قیام خود جوش، که شما در ایجاد آن هیچ نقشی هم نداشتید، به نفع عمال استخبارات بیگانه و نیروهای شر و فساد.

نتیجه:

اگر حکومت دکتور غنی هر چه زودترپیشگامی این قیام پر ارزش توطئه شکن را به دست نگیرد، خطر والبعث بعدالموت رانده شده گان تاریخ ، با قاپیدن آن، مسلم می گردد.

با رسولان بلاغ باشد و بس!

۸ / ۴ / ۱۴۰۰

۲۹ / ۶ / ۲۰۲۱