
من قاتل را معرفى مينمايم !
يكى از ابعاد مصيبت جانكاه ما اين نقيصه تاريخى است كه در بررسى « زخم خونين » خود ، به علت اساسى ( علت العلل و مادر علت ها ) كمتر توجه مينماييم . 
 مردم مظلوم افغانستان كه تراژيدى خونبار شان محصول و معلول مداخله و تجاوز خارجى است ، بعد از تحمل چهل و پنج سال جنگ تحميلى و حضور دو دهه دکانداران حقوق بشر ، كماكان سلاخى مى شوند و كشور شان به حمام خون مبدل گرديده است . 
 افغانستان در دور جديد " بازيهاى بزرگ " و در كشمكش كلان جيوپولوتيك جهانى و منطقوى ، اماج دور نوبتى تجاوز گسترده ( G H Q ) و عمال اى اس اى پاكستان قرار گرفته وبه كانون جنايات جنگى و ضد بشرى ، كشتار اهالى ملكى و سيل از بيجا شدگان داخلى در احوال افت كرونا و طاعون فقر و دها مصيبت جانكاه ديگر ، فاجعه حقوق بشر را در كشور مستولى ساخته است . 
 بحكم وجدان و نداى نعش اغشته بخون مادر وطن بايد اين سوال را رك و راست مطرح نماييم كه : 
 چرا ؟ و بايد ! بقتل برسيم ! و قاتل اصلى ما كى است ؟ 
 به بحث هاى تاريخى و اينكه ، چگونه در وراى دوكتورين برژينسكى افغانستان به نطع جنگ سرد و مركز تصفيه حساب قدرتهاى رقيب مبدل گرديد ، و چرا بنيادگرايان سراسر جهان در مركز تروريسم ( پاكستان ) اورده شدند ، تادر افغانستان فريضه " جهاد " را در مدار مثلث ( جنرال كيسى ، جنرال ضياالحق و سعود الفيصل ) بجا اورند و يا اينكه بر اساس اعتراف خانم كلينتن طالبان بر اساس فكر انگليس ، پول سعودى و كمپنى هاى بريداس و يونيكال برهبرى امريكا ، توسط اى اس اى ايجاد گرديد و درين دو دهه ريشه هاى تروريسم در پاكستان ابيارى و در افغانستان به قيمت خون افغانان شاخ برى صورت گرفته است ، نمى پردازيم . 
 رييس جمهور قبلى امريكا ( زنگى مست ) بعد از استعمال مادر بمب ها در شرق افغانستان ، پروسه صلح را در سطح يك پروژه و در خدمت اهداف انتخاباتى خود تنزيل داد و با راه اندازى سريال قطر ، قرارداد دوحه را باكنار گذاشتن دولت افغانستان عقد نمود كه تمام جوانب ان بشمول بخش هاى مخفى ان در كتاب ( قرارداد دوحه ، صلح و يا سراب ) ازين قلم افشأ و بررسى گرديده است . 
 اقاى جوبايدن با رسيدن در كأخ سپيد از موضع منتقد اين قرارداد ، اعلام نمود كه ، موضوع را بازنگرى مينمايد . 
 اما در عمل رييس جمهور امريكا بدون صحبت از بازگرى كه وعده نموده بود ، سفيهانه تر از سلف خود ، به صورت يكجانبه و كاملآ غير مسؤلانه تاريخ قطعى بيرون رفت قواى نظامى خود را اعلام نمود . 
 اظهر من الشمس است كه : 
 بخش مخفى موافقتنامه دوحه ( كه تا سطح كنگره امريكا و وزارت خارجه انكشور ، بدان اعتراف نموده اند ) و تعهدات در ( G H Q ) با جنرالان پاكستان و اين اعلام غير مسؤلانه بيرون رفت نظاميان ، تب طالبان و حاميان منطقوى و بويژه پاكستان را بلند برده و فقط به پيروزى قريب الوقوع مى انديشند و پلان گذارى مينمايند . 
 هيهات و صد افسوس ! 
 اكنون سكانداران قصر سپيد از « نوش دارو » بذل كمك و بمبارد هاى هوايى اطمينان ميدهند ! ! ! 
 از نام مردم مظلوم و به عزا نشسته به اقاى بايدن ميگويم كه : 
 به ما طياره ندهيد و افغانستان را بمبارد نكنيد ! 
 تراژيدى خونبار ما محصول سياست هاى كجدار و مريز شما است كه همانا : 
 ابيارى ريشه تروريسم در پاكستان و شاخ برى به قيمت تباهى افغانستان در كشور ما 
 اقاى رييس جمهور جوبايدن : 
 اگر واقعا از ديده اين همه قتل و كشتار و بيچاره و آواره ، احساس شرم بشما دست ميدهد ،بحق حيات افغانان كه اولين حق بشرى و انسانى ابناى بشر است احترام نماييد . ساده ترين راه ختم مصيبت جنگ افغانستان ، بستن عقبه طالبان در پاكستان است ، بدوستان بى ازرم پاكستانى تان بگوييد كه : 
 بحق گذار افغانستان بشاهراه صلح كه خواست برحق مردم مظلوم ما است ، احترام نمايد . 
 در غير ان ، اقاى رييس جمهوربايدن بياد داشته باشيد كه : 
 خون نا حق افغانان دامن امپراطورى شما را رها نخواهد كرد و ما بخود حق ميدهيم تا در برابر قاتل خود اقامه دعوى نماييم و اينجانب بمثابه شاگرد حقوق بمثابه مدعى العموم ( څارنوال ) مردم به عزا نشسته و به پاسخ به نداى نعش اغشته بخون مادر وطن ، در هر تريبون جهانى كه ميسر گردد ، عليه شما و امپراطورى شما كه براى ما شرارت افرديده و حمام خون برپا نموده ايد ، دادخواهى نمايم و به جهانيان و محكمه وجدان بشريت مراجعه و بگويم كه : 
 چگونه ، بزرگترين امپراطورى نظامى و اقتصادى جهان در برابر فقير تزين كشور جهان كه مسؤليت اخلاقى ان در برابر تراژيدى خونبار ان از كفر ابليس معروفتر است ، خيانت عظيم را مرتكب شده است . 
 درين جهان " هاپسى " ( توماس هاپس ) كه از جنگل قانون به جنگل بدون قانون روان هستيم ، شايد محكمه وجود نداشته باشد كه صداى مظلومترين خلق خدا را بازتاب دهد و اما : 
 در تاريخ ، شكست اخلاقى امريكا و عدم تعهد انكشور به مسؤليت هاى حقوقى و مكلفيت هاى اخلاقى ان ،به خط درشت ثبت ميگردد . 
 بى نياز از تذكار است كه مصيبت افغانستان راه حل نظامى ندارد و جنگ راه حل نمى باشد ، البته جنگيدن بخاطر صلح با عزت ، واقعى و پايدار ، رسالت تاريخى و ملى است كه قواى مسلح شجاع افغانستان انرا به پيش ميبرد . 
 معرفى قاتل به معنى چشم پوشى به ضعف جانب افغانى نمى باشد ، كه پاشنه اشيل ان : 
 فقدان دولت مقتدر ملى قانون محور و عدالت گستر ، فقدان دو حاكميت قانون و عقل است و مصداق حال ما ، كلام حضرت فردوسى است كه : 
 به يزدان اگر ما خرد داشتيم 
 كجا اين سرانجام بد داشيم 
 با حرمت









