آزموده را آزمودن خطاست،

 ولی نیازموده را نیازمودن خطایی بزرگتر

گویند آزموده را آزمودن خطاست. این ضرب‌المثل را مخالفین سرسخت طالبان به کار میبرند تا با اشاره به کارنامهٔ طالبان در دورهٔ ۱۹۹۶-۲۰۰۱ تأکید کنند که با طالبان فقط میتوان با خشونت و جنگ برخورد کرد، نه از راه مذاکره و مدارا. 

ولی به نظر  من - شايد ساده انگارانه باشد- نیازموده را نیازمودن میتواند عواقب وخیم تری داشته باشد. علاوه بر آن، اگر تاریخ معاصر افغانستان را به دقت بررسی کنیم، میبینیم که در افغانستان به جز از آزموده را آزمودن کار دیگری نمیشود و سرسختانه پافشاری میشود تا از آزمودن آنچه هنوز نیازموده‌ایم، خودداری شود.

۱. بار بار آزموده شده و به ناکامی انجامیده: حل اختلافات سیاسی از راه زور، کشتار و شکنجه دادن، که در این کار افغان ها دو دست سیا را از عقب بسته اند. 

۱ الف. تا حال نیازموده: حل اختلافات سیاسی از راه مذاکره و مفاهمه، یعنی از راه مسالمت آمیز. سیاست مصالحهٔ ملی دوران نجیب ‌الله استثناء نادر میباشد. این سیاست فقط به این دلیل ناکام شد که دولت امریکا (مطابق اعتراف سران سازمان سیا در آنوقت) با شرایط صلح رضایت نشان ندادند و در خفا به اجیران شان (مجاهدین) دستور دادند بعد از امضای توافقات ژنو جنگ را ادامه بدهند. بدین ترتیب سیاست خشن جنگ سرد ترجیح داده شد تا آرزوی دیرینهٔ برژنسکی و امثالش که اتحاد شوروی در این جنگ تا حد امکان ضایعه بدهد برآورده شود.

۲. چیزی که به مراتب آزموده شده و تا امروز نیز جریان دارد:

راه دادن بیگانگان در امور داخلی افغانستان، خارجی هایی که هر کدام به دنبال منافع خود میگردند و هر کارشان با دقت محاسبه شده تا به منافعی که آنها در تلاش تضمین آن هستند ضرری نرسد. 

 ۲ الف. تا حال نیازموده: به بیگانگان نشان دادن که افغان ها  قادرند از سطح فکری کودکان سه یا چهار ساله ارتقا کنند و به مراقبت بزرگسالان خارجی دیگر ضرورت ندارند. کنار گذاشتن و یا حد اقل تعلیق اختلافات بین الافغانی و فراهم ساختن امکان یک فضای صلح، ثبات و آرامش. 

۳. بار بار آزموده: زیر سؤال بردن منافع مشترک افغانها توسط دامن زدن تشنجات و اختلافات بین اقوام مختلف. 

۳ الف. تا حال نیازموده: درک کردن این که سرنوشت همه افغان ها، از هر قوم و قبیله و تبار و مذهبی که باشند، به هم گره خورده است و برتری یک قوم در امور سیاسی و اداری لزومًا به نفع این قوم نمیباشد. برای به دست آوردن صلح و ثبات دایمی در کشوری با تنوع اقوام و سلیقه ها مثل افغانستان ضرورت حتمی است تا تمام اقوام و به ویژه اقلیت ها خود را جزء این کشور بدانند و در تشکیل دولت سهیم باشند. 

۴. بار بار آزموده شده: اولویت دادن منافع کوتاه‌مدت این یا آن گروه برای رسیدن به قدرت نسبت به منافع درازمدت کشور، مثلًا ثبات سیاسی، رفاه اجتماعی و مناسبات صلح‌آمیز با کشور های همسایه و جامعهٔ بین‌المللی. 

۴ الف. تا حال نیازموده: معکوس آن.

۵. بار بار آزموده شده: در تشکیل نظام جدید سیاسی کشور های بیگانه را مدل قرار دادن، بدون در نظرداشت ویژگی های جامعهٔ افغانستان و نادیده گرفتن ناسازگاری چنین نظامی با جامعه و فرهنگ افغانستان. مثال برجسته (اگر از ماجراجویی های دورهٔ تره‌کی، امین و کارمل بگذریم) دورهٔ ۲۰۰۱-۲۰۲۱ و ایجاد یک نظام ریاست جمهوری مضحک به تقلید از آمریکا میباشد که چنان طرحریزی شده بود که برندهٔ انتخابات برندهٔ همه صلاحیت ها میشود (the winner takes it all) و بازنده با دست خالی (و در چوکات سیاست افغانستان باید علاوه کنیم: با دل پر عقده) در عقب میماند.

۵ الف. تا حال نیازموده: ایجاد نظامی که مطابقت داشته باشد با ساختار جامعهٔ افغانستان و تنوع قومی و مذهبی و غیرهٔ آن را در نظر داشته باشد. نظام جمهوری مرکزی و رئیس جمهور با صلاحیت های گسترده با جامعهٔ افغانستان مطابقت ندارد. اگر در به دست آوردن صلح در افغانستان جدی و مصمم باشیم، باید به طور جدی فکر کنیم در بارهٔ ایجاد یک نظام غیر متمرکز و فدرالی که صلاحیت ها بیشتر به رهبری ولایات مختلف تقسیم شده باشد. به عبارت دیگر، رسمیت بخشیدن به آنچه تا حال در عمل پیاده میشد ولی مورد پسند همگان نبود.

خیبر سرغندوى