محتاط باشیم!

۰۹/۰۹/۲۱

وضع کنونی در افغانستان، از جهات زیادی، غیرمعمول و غیرمنتظره است؛ تفسیر هایی که ما افغانان در طی سه هفتهٔ گذشته دربارهٔ وضع در افغانستان نوشتیم، به ندرت از یک مبنای اندیشیده شده نتیجه شدند؛ هم طرفداری ها، و هم مخالفت های ما، چشم پوشیده به موضع قومی فرو می غلتند؛

نیم قرن است که در تحت لوای سیاست ما پیوسته بیش تر به مواضع قومی لغزانیده شده ایم؛ ما فکر سیاسی را درکرسی قومی عقب راندیم؛ و چنین نشان دادیم که فضای تنگ قومی، فضای «آزادی» باشد؛

به این سان ما نه تنها سیاست و آزادی را تحریف کردیم، بل خود «قوم» را هم به بنْ بست کشانیدیم؛

این درست است که این نگرش که در بیرون از افغانستان آماده شد، یکی از عظیم ترین میدان های تهاجم برعلیه افغانستان بود؛ اما این هم درست است که ما این تهاجم را نه شناختیم؛ این نگرش با دستان خود ما در تندور داغ افغانستان «زده» شد؛ و طی ۴۰ سال گذشته همه شاهد بودیم که تندوری هایی که در این تندور پخته شدند، از گوشت و پوست خود افغانان بوده اند؛

تا چی وخت ادامه بیابد؟

ما باید به یک نقد اساسی، و پیگیر، و قاطعِ نگرش قومی برسیم؛

ما باید در برابر انکشافات جاری در وطن معیارهای غیرقومی قضاوت را بیابیم و محکم کنیم؛

سه معیار اصلی برای قضاوت دربارهٔ جناح بندی های جاری در افغانستان، را چنین جای می دهیم:

اول-

معیار اصلی برای قضاوت دربارهٔ جناح بندی های جاری در افغانستان، معیار «وطن و هموطن افغان» است؛

ما در برابر همه جوانب، به شمول طالبان، معیار«وطن وهموطن افغان» را قرار می دهیم:

هم طالبان، و هم مخالفان طالبان، فقط بر مبنای معیار وطن و هموطن می توانند قضاوت شوند؛ هر کسی که ثابت کند به وطن وهموطن افغان صادق و خدمتگذار است، ما به طرفداری از همان طرف موضع می گیریم؛

قیام در افغانستان برمبنای «وطن وهموطن افغان» می تواند به قیام ملی وهمگانی میدل شود؛

هرگاه یک حرکت، چه سیاسی وچه نظامی، تجزیه و پارچه ساختن افغانستان را هدف قرارداده باشد؛

و به نام افغان، به نام افغانستان، به بیرق افغانستان، و به مصلحت افغانستان، پابندی نه داشته باشد؛ هرچی باشد، و هرکی باشد، حمایت قاطبهٔ‌مردم افغانستان را نه می تواند کمایی کند؛ و مشروعیت حاصل نه می تواند!

هرگاه نیروهایی کرسی قدرت را به نام یک گروه اشغال کرده باشند، اما عدم وابستگی خود را به شبکه های مخفی وعلنی ضد افغان و ضد افغانستان، چه در پاکستان، وچه در سایر کشور ها، ثابت ساخته نه توانند؛ وبه وابستگی ها برضد افغان و افغانستان ادامه بدهند، این نیروها، با هر نام، و هر نشانی، که در افغانستان جاگزین ساخته شده باشند، حمایت قاطبهٔ مردم افغانستان را نه می توانند کمایی کنند؛ و مشروعیت حاصل نمی توانند؛

دوم-

معیار اصلی برای قضاوت در بارهٔ جناح بندی های جاری در افغانستان تعهد وصداقت درپایان بخشیدن به جنگ است؛

یک آغاز نو در افغانستان، فقط با این معیار قضاوت می شود که کی به جنگ و خونریزی و جنایت و فساد در افغانستان پایان می بخشد؛ وپایان بخشیده می تواند؛ حلقهٔ شیطانی تداوم جنگ در افغانستان، با بهانه های مختلف، باید و حتما شکستانده شود؛ جنگ یک تجارت است که دیگران بالای زندگی و جان افغان به پیش برده اند؛

افغان کشی را پایان ببخشیم!

قیام به نام ادامهٔ جنگ و خونریزی، از حمایت قاطبهٔ مردم افغانستان برخوردار نه می شود؛ و مشروعیت حاصل نه می تواند؛ قیام فقط می تواند بر مبانی مدنی تدویر و گسترش بیابد!

ما از نیرو هایی حمایت نه می کنیم که، تحت هر عنوانی، به ادامهٔ جنگ و خونریزی در افغانستان دعوت می کنند!

هر نیرویی در افغانستان که از ختم جنگ و افغان کشی حمایت می کند، ما به طرفداری از آن نیرو موضع می گیریم!

سوم-

دولت یک مفهوم «گروهی» نیست؛ برمبنای «منشور» یک گروه نه می توان «دولت» ساخت؛ تلاش برای تدویر دولت بدون پاسخ به سوال مشارکت سیاسی، محکوم به ناکامی است؛تلاش برای تدویر دولت بر مبنای گروهی، از موضع نقض حریم و سرکوب هویت ها، نقض عدالت اجتماعی است؛

تدویر یک نظام سیاسی، تدویر یک ثبات سیاسی، تدویر یک برنامهٔ نجات وطن، خصلتاً دارای ماهیت همگانی هستند؛ چنین یک جریان منحصر به یک گروه نه می تواند باشد؛ چنین یک جریان نه می تواند به وسیلهٔ یک گروه تحقق بیابد؛

همه بخش های جامعهٔ افغان، در یک رستاخیز نو برای آینده، در کنار یگدیگر باید به زحمت و فعالیت فراخوانده شوند؛ نظام سیاسی باید بر مبنای «ممثل» تأسیس شود؛ ممکن نیست از «تمثل» زنان در رستاخیز نو وطن، و بنابران در نظام سیاسی، انکار شود؛

همه گرایش هایی درافغانستان که بر انکشافات سیاسی امروزو آیندهٔ افغانستان، یک انحصارگروهی،و باز یک انحصار سرکوبگر گروهی، را تحمیل می کنند، از حمایت قاطبهٔ مردم افغانستان برخوردار نه می شوند و مشروعیت حاصل نمی توانند؛

افغان و افغانستان از میان آتش و دود یک ویرانی ۴۵ ساله دوباره به پا می خیزد؛

عاقبت اندیش باشیم، و این بار بر تهداب های درست و متین آینده را آباد کنیم!

اگر چنین نه کنیم، باردگر ویرانی و آتش و خون در پیش است!

محتاط باشیم!