افغانستان و جمهوری خلق چین

افغانستان غنی از معادن قیمتی ، ابهای سرشار ، امکانات وسیع از لحاظ باغداری، زراعت و پرورش حیوانات میتواند چشم انداز سرمایگذاری های خارجی وداخلی باشد . کار برای استخراج معادن ، اعمار بند وانهار ، برقی سازی کشور و ایجاد صنایع سنگین و سبک را نباید صرف در محدوده امکانات ضعبف داخلی جستجو کرد .

 

سالهاست که معادن افغانستان دست ناخورده باقیمانده در حالیکه چشم امید و دست تگدی حکومتها پیوسته بسوی خارج دوخته ودراز بوده است .

انتخاب کشورهای دارای توانمندی خوب کاری از صلاحیت دولت است که باید منافع ملی را در برابر امکانات مشترک دو جانبه با دیگران در نظر بگیرد .

مدتیست دولت چین علاقمندی کار در ساحه استخراج معادن را نشان میدهد . عده ای این علاقمندی را به سوء نیت تعبیر میکنند و برخی هم بخاطر اهداف قدرتمند ی چین در مورد حسن نیت نشان نمیدهند .

برای افغِانستان تفاوت ندارد اگر کشوری حاضر باشد با شرایط عادلانه و طبق منافع جانبین در کار استخراج معادن سهم بگیرد .

موقعیت کشور چین در همجواری افغانستان ، تلاش ان برای ارتقای هرچه بیشتر سطح رشد اقتصادی اش و تا حدودی تشوشات ناشی از مداخله امریکا از طریق افراطیون مذهبی میتواند دولت چین را بیشتر از پیش متمایل به مناسبات با افغانستان سازد .

چینایی ها از گذشته تا حال با نفوذ بیگانگان مبارزه کرده اند ، اعمار دیوار بزرگ چین نماد این حس انهاست .

افغانستان که از راههای صعب العبور پامیر و هندو کش با چین وصل میشود برای چین اهمیت استراتژیک اقتصادی -- سیاسی و نظامی دارد ، یک علت حمایت وحسن نیت چینایی ها با طالبان ناشی از تشویسی میباَشد که از ناحیه ایغورهادارند .

چین پس از سال ۱۹۸۰ با کنار گذاشتن جنگ ایدیولوژیک با امریکا ، جاپان و غرب در پی جبران کمبودی های اقتصادی گردید که از اثر " جهش بزرگ " سال ۱۹۵۸ برداشته بود انوقت پیشبینی میکردند که با این سیاست ۲۵ فیصد رشد اقتصادی نصیب شان خواهد شد ، اما این سیاست به ثمر نرسید ، با انقلاب فرهنگی از سال ۱۹۶۵ تا ۱۹۶۹ چینایی ها سیاست انزوا طلبی را پیش گرفتند تا ان حد که نمایندگی های دپلماتیک شانرا از بعضی کشورها فرا خواندند ، در سال ۱۹۵۹ اختلافات سرحدی باهند را شدت دادند و خواستند یک منطقه امن مین سینکیانگ و تبت ایجاد نمایند .

در جریان جنگ سرد به شدت علیه شوروی موضعگیری میکردند ، اما پس از سال ۱۹۸۰ درک‌نمودند که نمیتوانند در انزوا بمانند واز اختلافات با دیگران چیزی بدست اورند ازینرو در پی توسعه مناسبات ارام با جهان شده و خواستند پایه های مادی -- تخنیکی پیشرفت اقتصادی شانرا بر طبق نیازهای داخلی و ضرورتهای خارجی عیار سازند ، حالا توانسته اند در هر گوشه جهان بازار کالاهای مصرفی شانرا وسعت دهند وتا چند سال اینده قدرت اول اقتصادی جهان شوند .

برخورد وسیاستگذ اری چین با افغانستان جدا از همین اهداف نمیباشد یعنی توسعه مناسبات با افغانستان چه از لحاظ اقتصادی باشد یا سیاسی برای چینایی ها درین گوشه اسیا اهمیت حیاتی دارد این امر ارتباط به جانب افغانی میگیرد که با چه مهارت میتواند از امکانات پیشرفته چین در عرصه های گوناگون اقتصادی بهره بگیرد . بدون هیچ تعصب فکری وایدیولوژیک استفاده از امکانات کشورهای پیشرفته برای افغانستان جنگ زده از ناگذیری هاست ، امریکایی ها از سالهای دور دوران حکومت سردار محمد هاشم خان که قرارداد هفتاد ساله استخراج نفت شمال افغانستان را عقد کرده بودند و بعدآ یکجانبه انرا لغو نمودند ، پروژه ناکام وادی هلمند انها بی ثمر باقی ماند ، حمایت شان از پاکستان در مقابل افغانستان و بالاخره جریانات چهل سال اخیر و ۲۰ سال اشغال ، انها در برابر افغانها روسیاه وبد ناکام هستند که نباید ازانها برای احیای اقتصادی کشور امیدوار بود . روسها طوریکه دیده میشود علاقه جدی کار در افغانستان را ندارند . هندوستان میتواند همکار خوب برای افغانستان باشد اما رقابت پاکستان با هند شاید این همکاری را محدودتر سازد . یگانه کشوریک در نزدیکی افغانستان باقی می ماند همین دولت توده ای چین است که میشود با عقد قرارداد های عادلانه و طبق منافع طرفین در استخراج معادن ودیگر عرصه های اقتصادی با ان کار کرد تا افغانستان به طرف خود بسندگی رفته از دارایی هایش استفاده نماید و از کاسه گدایی دیگران بخود کفایی سیر نماید . البته باید این مناسبات بدون کمیشن کاری پاکستان باشد.

چنین مناسبات نیک میان طرفین اگر از یکطرف به نفع هردو جانب است برای چین امتیاز دفع خطرات نفوذ ترور یسم و افراطیت به ان کشور را میدهد که باید بقدر کافی ازان استفاده صورت گیرد .

معضلاتیکه امریکا در حوزه اوقیانوسیه برای چین ایجاد میکند ویا اگر بخواهد نقشی در تحریکات علیه چین از طریق افغانستان بخود اختصاص دهد قطعآ به نفع افغانستان نیست ، افغانستان نباید ماده محرکه تشدید اختلافات امریکا با چین باشد . نفع افغانها در حسن نیت شان با دیگران است .

بس است افغانستان دهها سال میدان رقابت و جنگ نیابتی بود ازین مو قعیت جز ویرانی ، کشتار ، فرار ، بی اتفاقی و دهها مصیبت دیگر چیزی بدست نیاورد .

افغانها باید بیدار شوند و دراه معقول ترک مخاصمتها ، بسوی احیا مجدد و حفظ استقلال حرک نمایند نه راههای ناکام‌ و برباد دهنده‌ گذشته پافشاری بر مواضع انعطاف نا پذیر و سخت جانی در مقابل خواستهای عصر راه نجات نیست ناکامی دارد .