شش ماه حکومت امارت اسلامی طالبان

۲۷ فبروری ۲۰۲۲

اول-طالبان چگونه برای بار دوم به قدرت رسیدند؟

بعد از تجدید قوا و تشکل مجدد، طالبان حملات خودرا برضد قوای امنیتی دولت جمهوری اسلامی افغانستان از سال 2005 به اینطرف آغاز کرده و به تدریج شدت و وسعت بخشیدند. هدف طالبان به قدرت رساندن مجدد دولت امارت اسلامی در افغانستان بود که در این راستا از حمایت همه جانبهٔ دولت، مطبوعات، سازمانهای سیاسی و دینی پاکستان و بخصوص آی اس آی یا سازمان استخبارات نظامی این کشور (پاکستان استابلشمنت) برخوردار بودند. استراتژی طالبان در راستا متکی به فرایض آتی بود:

1. افغانستان یک کشور اشغال شده توسط امریکا میباشد؛

2. دولت جمهوری اسلامی افغانستان که آنرا طالبان "ادارهٔ کابل" میخواندند، یک رژیم دست نشانده است که نباید هیچ مذاکره و تعاملی باآن صورت بگیرد؛ و

3. هرگونه توافق باید با امریکا صورت بگیرد.

استراتژی فوق بر این باور دولت پاکستان استوار بود که امریکاییها در نهایت از افغانستان خارج میگردند و قدرت دوباره به طالبان تفویض خواهد شد. با تصمیم دونالد ترمپ رییس جمهور امریکا برای خروج کامل از افغانستان و هدایت قاطع او به پامپیو وزیر خارجه و زلمئ خلیلزاد نمایندهٔ خاص دولت امریکا برای افغانستان برای نهایی کردن عاجل یک توافقنامهٔ سیاسی با طالبان در ظرف شش ماه (به نقل از کتاب چان بولتن مشاور امنیت ملی دونالد ترمپ، "اطاقی که همه چیز در آن واقع شد"، ناشر سایمون و شوستر، 23 جون 2020 ) این باور دولت پاکستان به حقیقت مبدل گردید. در عصر دیجیتال اطلاعات امروزی هیچ تصمیمی محرمانه باقی نمی ماند. به یقیین که پاکستانیها و از طریق آنها رهبری طالبان، از این هدایت رییس جمهور ترامپ به پومپیو و خلیلزاد مطلع بودند و هیچ عجلهٔ برای راضی کردن امریکاییها از خود نشان ندادند. برعکس این خلیلزاد بود که در محدودهٔ جدول زمانی دونالد ترمپ برای خروج از افغانستان در مذاکرات دوحه پیهم به طالبان امتیازات قایل شده کار به بجایی رسید که در ماههای جنوری-فبروری سال 2020 در دور دوم مذاکرات دوحه برای نهایی کردن و امضای مسودهٔ ایکه قبلآ بالای آن با طالبان توافق شده بود، طالبان به اضافه کردن یک مادهٔ جدید که آزاد ساختن پنجهزار زندانی آنها بود پافشاری کردند و خلیلزاد ناگذیر به این پیشنهاد بدون اخذ توافق قبلی دولت جمهوری اسلامی افغانستان که زندانیان طالبان نزد آنها بود، موافقه کرد. دونالد ترامپ آنچنان در خروج از افغانستان عجله داشت که به خلیلزاد پیشنهاد کرد برای رسیدن به توافق به طالبان پول بدهد! (جان بولتن، همانجا).

با این پس منظر و عجلهٔ امریکا برای خروج از افغانستان، طالبان در۲۹ فبروری ۲۰۲۰ مطابق با ۵ رجب ۱۴۴۱ هجری قمری و ۱۰ حوت ۱۳۹۸ هجری شمسی موافقت‌نامه‌ی آوردن صلح به افغانستان را با ایالات متحده در دوحه امضأ کردند. موافقت‌نامه‌ صلح متشکل از مواد آتی است:

1. تضمین‌ها و میکانیزم‌های اجرایی که از استفاده از خاک افغانستان توسط هرگونه گروه یا فرد علیه امنیت ایالات متحده و متحدان آن جلوگیری کند؛

2. تضمین‌ها، میکانیزم‌های اجرایی و اعلام جدول زمانی برای خروج تمام نیروهای خارجی از افغانستان؛

3. آزادی پنجهزار زندانی طالبان و یکهزار زندانی طرف دیگر؛

4. امارت اسلامی طالبان مذاکرات بین‌الافغانی را با طرف‌های افغان در ۱۰ مارچ ۲۰۲۰ مطابق ۱۵ رجب ۱۴۴۱ هجری قمری و ۲۰ حوت ۱۳۹۸ هجری شمسی شروع خواهد کرد؛

5. شرکت‌کنندگان مذاکرات بین‌الافغانی در مورد تاریخ و چگونگی آتش‌بس دائمی و فراگیر، از جمله میکانیزم‌های اجرایی بحث خواهند کرد؛

6. همزمان با تاریخ و چگونگی آتش‌بس دائمی و فراگیر، تکمیل و توافق در مورد نقشه راه سیاسی آینده افغانستان اعلام میگردد؛ و

7. تشکیل حکومت اسلامی جدید پسا توافق که توسط مذاکرات بین‌الافغانی تعیین می‌شود.

طوریکه دیده میشود، در این توافقنامه هیچ تضمینی از طالبان برای رعایت حقوق بشر و بخصوص حقوق زنان و ایجاد یک دولت فراگیر که تمام اقشار مردم افغانستان در آن سهیم باشند و تایید هرگونه توافق سیاسی در مورد شکل و محتوای نظام آینده توسط مردم افغانستان از راه انتخابات، ریفراندم و یا لویه جرگه گرفته نشده بود.

در حالیکه برای مردم افغانستان مذاکره بالای تأمین آتش بس سراسری و دائمی و توافق بالای نقشهٔ راه سیاسی آیندهٔ افغانستان دو موضوع کلیدی رسیدن به صلح را تشکیل میداد، برعکس طالبان برای بیش از شش ماه شروع مذاکرات را مشروط به آزاد کردن پنجهزار زندانی خود دانستند. به گذارش بی بی سی بلاخره ذبیح الله مجاهد، از سخنگویان طالبان تایید کرد که روند آزادی زندانیان دو طرف بتاریخ سوم سپتامبر 2020م به پایان رسیده است.

متعاقب آزاد شدن زندانیان طالبان، توافق بالای شیوهٔ کار تیمهای مذاکره کننده چهار ماه دیگر را ضایع ساخت. زلمی خلیلزاد، نماینده خاص آمریکا برای صلح افغانستان هم در توییترش نوشت که "مذاکره کنندگان دولت افغانستان و طالبان برای گفتگو روی نقشه راه سیاسی و آتش بس همه جانبه روی یک سند سه صفحه‌‌ای حاوی اصول مذاکرات توافق کرده‌اند." او افزود: "مردم افغانستان حالا خواهان پیشرفت سریع در جهت یک نقشه راه سیاسی و آتش بس هستند. ما آرزوی آنها را می‌دانیم و از آن حمایت می‌کنیم."

ضایع کردن نه ماه بالای آزادی زندانیان طالبان و طرح شیوهٔ کار مذاکرات از جانب طالبان نشان داد که طالبان هیچ علاقمندی برای شروع مذاکرات جدی صلح با هیات دولت افغانستان ندارند.

بعد از نه ماه چانه زدن هنوز اجندای مذاکرات تعیین نشده بود و طالبان کدام طرح مشخص صلح پیشنهاد نکرده بودند. طوریکه به مشاهده رسید اشاره به تشکیل حکومت اسلامی جدید در توافقنامه دوحه برای طالبان به معنی ایجاد مجدد دولت "امارت اسلامی افغانستان" بود از این جهت طالبان هشت و نیم ماه بعدی را تا اشغال کابل بدون اجرای مذاکرات جدی در دوحه سپری کردند. حتی گفته میشود که اعضای مهم هیات طالبان اکثرأ در جلسات مذاکره حاضر نمیشدند.

بعد از امضای توافقنامه دوحه در 29 فبروری 2020م امریکاییها و سایر کشورهای ناتو تعداد قوای جنگی خودرا در افغانستان از 12هزار نفر به 2500نفر الی تاریخ 17 جنوری 2021 تقلیل دادند و با خروج 15 هزار قراردادیهای ناتو که وطایف حمایت لوژستیکی اردو را به عهده داشتند، قابلیت رزمی اردوی افغانستان از میان رفت و در موجودیت تعهد امریکاییها برای ایجاد دولت اسلامی جدید به رهبری طالبان انگیزه های سیاسی و اخلاقی برای مقاومت در میان افراد و فرماندهان اردو و چهره های سیاسی از میان رفت. در نتیجه بتاریخ 15 آگست سال 2021م چند ساعت بعد از خروج رییس جمهور غنی از کشور، شهر کابل و ارگ ریاست جمهَورت بدست طالبان افتاد.

اشغال کابل و ولایات شرقی توسط جنگجویان گروه حقانی صورت گرفت و ترکیب حکومت موقتی طالبان نشان داد که قدرت اصلی نیز بدست همین گروه بوده گروه مذاکره کننده طالبان در دوحه به نقشهای درجه دوم تنزیل یافته اند. ششماه گذشته نشان داد که قدرت اصلی در دست سراج الدین حقانی سرپرست وزیر داخله طالبان قرار دارد و رییس الوزرای دولت امارت اسلامی صرف یک چهرهٔ سمبولیک میباشد. از مولوی هبت الله امیرالمؤمنین طالبان هیچ خبری در دست نیست، نه کسی اورا دیده است و نه در کدام مصاحبه، نشست، یا مجلسی ظاهر شده است. رییس دولت امارت اسلامی افغانستان در قرن بیست و یکم و عصر معلومات دستجمعی دیجیتال موبایل، تویتر، فیسبوک، انستاگرام و غیره غایب است و مردم افغانستان در این عصر چهره، عکس، و یا ویدیوی رییس دولت خودرا در شش ماه ندیده اند و صدای مبارک اورا نشنیده اند.

دوم-پالیسیهای دولت امارت اسلامی طالبان

ذبیح الله مجاهد سخنگوی طالبان اعلام کرد که تاکید بر (قانون شریعت) است. و هر آنچه که با این قانون مطابقت داشته باشد قابل پذیرش است. طالبان پس از تسخیر کابل، عفو عمومی برای کارمندان دولت را اعلام کرد و متعهد شدند، که امنیت ساکنان کابل را تضمین کنند. در حالی که نشانه ها در ظاهر به قصد آنها برای ایجاد یک حکومت فراگیر متشکل از افراد متعلق به اقوام و گروههای مذهبی و زبانی مختلف ادامه دارد اما طالبان هیچگونه گروه سیاسی و حزب را برسمیت نخواهند شناخت و اجازهٔ فعالیت نخواهند داد.

در طول بیست سال جنگ به هدف ختم اشغال خارجی و تشکیل مجدد دولت امارت اسلامی، طالبان هیچ سندی، اعلامیه و مانیفستی از خط مشی سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی خود منتشر نکردند. در طول شش ماه بعد از ایجاد مجدد دولت امارت اسلامی باز هم طالبان هیچ سندی، اعلامیه و مانیفستی از خط مشی سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی خود منتشر نکرده اند.

طالبان کدام قانون اساسی، نظامنامه و اصولنامه که بیانگر سیاستها و عملکرد دولت آنها باشد منتشر نکرده اند. گفته شده که قانون اساسی سال 1964م عصر پادشاهی محمد ظاهر شاه را بدون در نظرداشت احکام غیر مربوط اجرا میکنند. آیا طالبان به موجودیت یک قانون اساسی برای ادارهٔ دولت خود ضرورت دارند؟ این موضوع تا حال روشن نیست. بخاطر دارم در سالهای آخر دههٔ هشتاد در یک صحبت با یکی از طرفداران حزب اسلامی حکمتیار که مسول نشر جریده حزب بود موصوف اصرار میکرد که "قَرآن مجید" قانون اساسی آنها میباشد. شاید هم طالبان همین نظر را دارند.

تأکید طالبان صرف ایجاد یک دولت اسلامی و انفاذ شریعت اسلامی میباشد به گونه ایکه به نظر آنها برداشت همه از شریعت اسلامی همان است که طالبان میپندارند. در حالیکه کنفرانس چند ماه قبل 56 کشور اسلامی جهان در اسلام آباد نشان داد که هیچ یک از کشورهای مذکور بشمول پاکستان با تفسیر طالبان از شریعت اسلام، بخصوص در قسمت حقوق زنان، توافق ندارند.

قدرت یابی طالبان بر مبنای اصل "النصر بالرعب" یا پیروزی با وحشت آفرینی است. بنابرآن این امر میتواند ترسیم کننده آینده سیاسی افغانستان تحت حاکمیت طالبان باشد. بنابراین، تبدیل جمهوری اسلامی افغانستان به امارت اسلامی افغانستان در نهایت منجر به تاسیس یک حکومت عمیقا سرکوبگر و خودکامه خواهد شد. حکومتی که از بدو ورود خود زنان افغانستان را به بهانه عدم کنترل کافی بر نیروهای خود، خانه نشین کرده است. یکی از رهبران طالبان در قندهار با شعف اظهار داشت که "امروز در تمام شهر قندهار بجز از چند گدا، هیج زنی در سرکها دیده نشد". بر اساس صحبتهای مولوی عبدالحق حماد در برنامه فراخبر تلویزیون طلوع "اختلاط زن و مرد" جایز نیست به این اساس طالبان به اصل جدایی زنان از مردان (اپارتاید جنسیتی) معتقد اند. به گفته های این عالم این جدایی در مکاتب ثانوی، پوهنتونها و موسسات تعلیمات عالی، ادارات و سایر مراکز کار باید عملی شور و زنان و مردان در اوقات متفاوت در این مراکز به تحصیل و کار به پردازند.

دست آوردهای شش ماههٔ طالبان کدامها اند:

  • کنار زدن قانون اساسی دولت جمهوری اسلامی؛
  • انفاذ شریعت اسلامی مطابق تفسیر خود طالبان که عبارت است از تعبیر تحت اللفظی احکام قرآنی، سنتهای محمدی و احادیث نبوی؛
  • ختم جنگ بعد از تسلیمی و اضمحلال اردو، امنیت ملی و پولیس ملی ؛
  • خانه نشین کردن زنان افغانستان به بهانه عدم کنترل کافی بر نیروهای خود؛
  • محدود کردن حق تحصیل اناث؛
  • محدود کردن حق کار اناث؛
  • ممنوع کردن اناث از رفتن به حمام ؛
  • محدود کردن اناث از حق خارج شدن از منزل و مسافرت؛
  • محدود کردن اناث از حق استفاده از تکسی و بسها؛
  • وابسته وغلام ساختن اناث به مردان زیر عنوان محرم؛
  • محدود کردن اناث از حق لباس پوشیدن مطابق دلخواه؛
  • اجباری ساختن چادر و حجاب توسط اناث؛
  • گرفتن حق تراشیدن ریش از مردان ؛
  • گرفتن حق نپوشیدن کلاه از مردان؛
  • گرفتن حق تشکیل احزاب و سازمانهای سیاسی و اجتماات توسط مردم؛
  • سپردن تمام ادارهٔ ملکی و نظامی کشور بدست ملاها و طالبان؛
  • سلب کردن آزادیهای مدنی، اجتماعی و فردی با گماشتن محتسبان امر به معروف و نهی از منکر؛
  • سلب کردن مردم از حق لذت بردن از موسیقی و هنر های زیبا.

باوجودیکه لست بالا کامل نیست اما متاسفانه هنوز آغاز کار است حالا دوباره برگشته ایم به93 سال قبل به عصر زمامداری جاهلیت حبیب الله کلکانی مشهور به بچه سقاو. هنوز بیش از شش ماه از حاکمیت طالبان نگذشته با گذشت زمان خطرآن موجود است که محدودیت های وضع شده بالای حقوق انسانی و مدنی مردم وبخصوص بالای اناث بیشتر و شدید تر گردد.

ذبیح الله مجاهد در یک مصاحبهٔ مطبوعاتی در اشاره به اینکه در سایر کشورهای اسلامی و بخصوص در مالیزیا و اندونیزیا به حقوق اساسی مردم و بخصوص حقوق زنان زیر شریعت اسلامی برخورد متفاوت صورت میگیرد پاسخ داد که "این کشورها برای انفاذ شریعت مانند طالبان 40 سال جنگ نکرده اند. طالبان حاضر نیستند که بعد از 40 سال جنگ باز هم مردم آزاد باشند که هرچه دلشان میخواهد انجام دهند".

هرگاه این جریان ادامه یابد افغانستان برای مردم به یک جهنم در روی زمین مبدل خواهد شد تا در عوض طالبان به وصال حور و غلمان در بهشت نایل گردند!

سوم-طالبان و خواسته های جامعهٔ جهانی

تجربهٔ شش ماه گذشته همچنان نشان داد که طالبان از مواضع و افکار افراطی بیست سال قبل خود هرگز عدول نکرده اند. همچنان که بیست سال قبل "حقوق زنان" مانع برسمیت شناختن رژیم آنها از جانب جامعهٔ جهانی بود، امروز همچنان "حقوق زنان" مانع اصلی شناخت رسمی رژیم آنها از طرف جامعهٔ جهانی است.

شرط های جامعهٔ جهانی برای شناسایی رسمی دولت طالبان در مواد آتی خلاصه میگردد:

1. ایجاد یک دولت همه شمول؛

2. رعایت حقوق اساسی مردم و بخصوص حقوق زنان برای تحصیل و کار؛ و

3. جلوگیری از گروههای تروریستی در استفاده از خاک افغانستان برای حمله و نفوذ به سایر کشورها.

در افغانستان بسیاری مردم از تکرار شعارهای حکومت همه شمول با توجه به عدم پذیرش نتایج سه انتخابات پیهم ریاست جمهور توسط عبدالله عبدالله و تاکید او بر ایجاد یک حکومت همه شمول خاطره های بدی دارند. تعریف مشخصی هم در این مورد موجود نیست. هرگاه هدف بعضی کشورها مانند امریکا، پاکستان، ایران و َروسیه شمولیت مجدد رهبران تنظیمهای جهادی سابقه در دولت طالبان باشد اینگونه حکومت همه شمول مورد قبول ملت افغانستان نمیباشد. بر همین اساس امیر خان متقی از نمایندهٔ اتحادیهٔ اروپا در کانفرانس ماه جنوری اسلو پرسید که تعریف آنها از حکومت همه شمول چیست؟

تام وست نمایندهٔ خاص امریکا برای افغانستان اعلام داشت که تعریف حکومت همه شمول مربوط به خود افغانهاست. ظاهرآ در میان سخنگویان طالبان و یکتعداد مبصرین افغان برداشت نادرستی از عدم موجودیت حکومتهای همه شمول در دموکراسیهای کشورهای غربی وجود دارد. به نظر آنها اینکه در دموکراسیهای غربی اعضای حکومتهای بر سر اقتدار را صرف اعضای حزب بر سر اقتدار تشکیل میدهد نشان میدهد که در این کشورها حکومتهای همه شمول موجود نیستند. در حالیکه در کشورهای دموکراسی میکانیزمهای دیگری برای سهمگیری مردم در دولت وجود دارد. حکومتهای کشورهای دموکراسی در مقابل پارلمان های کشورهای خود مسولیت دارند و تمام پالیسیها و اقدامات حکومت بعد از تصویب از طرف پارلمانها قدرت اجرایی حاصل میکنند. در پارلمانها تمام احزاب سیاسی و قشار جامعه نمایندگی دارند و از آنطریق در تصامیم و اجراات حکومت سهم میگیرند.

در حالیکه در حکومت طالبان تا کنون کدام شورای ملی وجود ندارد بنابر آن لازم است تا دولت امارت اسلامی طالبان لویه جرگه عنعنوی مردم افغانستان را دعوت نموده خط مشی و برنامه ها و حتی مسودهٔ یک قانون اساسی جدید را برای تصویب به آن ارایه نموده از جانب ملت افغانستان مشروعیت سیاسی کسب نمایند.

هستند تعدادی که تشکیل لویه جرگه را قبول نداشته تاکید به ریفراندوم و یا انتخابات میکنند. انتخابات هرگاه برای تعیین اعضای لویه جرگه صورت بگیرد موجه میباشد در غیر آن در عدم موجودیت یک قانون اساسی اجرای انتخابات به چه هدفی خواهد بود؟ آیا برای انتخاب امیر المومنین خواهد بود؟ یا برای تعیین یک شورای ملی؟ بنابر آن در عدم موجودیت یک قانون اساسی اجرای انتخابات یک خواست بیجا و بی وقت است. در افغانستان تمام قوانین اساسی توسط لویه جرگه ها تصویب شده اند. در آینده هم همینطور خواهد بود. یکی از حامیان "جبههٔ مقاومت" در یک مصاحبهٔ تلویزیونی اخیرا تاکید میکرد که باید ریفراندم صورت بگیرد که آیا "جمهوریت میخواهید یا امارت؟" اجرای ریفراندم در افغانستان سابقه ندارد و ساده سازی سرنوشت افغانستان به دو نام جمهوریت و امارت هم هیچ دردی را دوا نمیکند. مسودهٔ یک قانون اساسی باید بطور همه جانبه توسط نمایندگان ملت در یک لویه جرگه مورد بررسی و موشگافی قرار گرفته به اکثریت دو ثلث اعضا به تصویب برسد و هرگونه انتخابات و یا ریفراندم مطابق به احکام شامل چنین یک قانون اساسی تنظیم و جرا گردد.

طالبان به تکرار تایید کرده اند که به هیچ گروه تروریستی اجازه نخواهند داد تا خاک افعاسنتان را برای فعالیتهای دهشت افگنی در سایر کشور ها طرف استفاده قرار دهند. اما آیا این امر امکان دارد؟ اکثر این گروهها از نظر فکری با طالبان همنظر هستند و در طول بیست سال جنگ طالبان با آنها شانه به شانه در اطراف و اکناف کشور در مقابل نیروهای امنیتی دولت جمهوری اسلامی افغانستان جنگیده بودند. همچنان نباید فراموش کنیم که مبارزه نظامی طولانی طالبان برای بازپس گیری قدرت تا حد زیادی غیر متمرکز بوده، و اساسا تحت فرمان، فرماندهان منطقه ای و محلی بود. این فرماندهان به همراه آموزش های سنتی به نیروهای خود، نقش مهمی در تعیین معنای حکومت طالبان برای اکثر افغان ها خواهند داشت. این مطالب را کشورهای منطقه میدانند و از این جهت نگرانیهای آنها واهی بنوده متکی به حقایق موجود در دهات و قصبات افغانستان میباشد. از این جهت کشورهای همسایه شمالی بشمول چین و همچنان ایران و هندوستان از موجودیت گروههای تروریستی در افغانستان و سابقهٔ همکاری طالبان با آنها نگران هستند. حتی پاکستان اخیرآ بعد از حملات تحریک طالبان پاکستان و اردوی آزادیبخش بلوچ بالای اهداف نظامی در پاکستان از نفوذ گروههای تروریستی از خاک افغانستان به پاکستان شکایت دارد و هندوستان را متهم به حمایت از این گروهها میکند. دولت چین از موجودیت تعهدات پنهانی طالبان با امریکا در قسمت اجازه دادن به سی آی آی برای کمک به جنبش اسلامی ترکستان شرقی (ای تی آی ام) برای بی ثبات سازی ایالت سینکیانک چین توسط ویغور ها نگران است. جنگجویان ویغورها در بدخشان افغانستان فعال هستند. به خاطر بیاوریم که وقتی ولسوالی ینگان بدخشان بعد از چهارسال بدست نیرَوهای دولتی جمهوری اسلامی افتاد مردم آنجا تایید کردند که جنگجویان ویغور چینایی در آن ولسوالی موجود بودند. دولت های تاجیکستان و ازبکستان از جنبشهای اسلامی شکست خورده تاجیک و ازبک که فعلآ در شما افغانستان در کنار طالبان موجود هستند نگران اند. ایران از جنبش خراسان داعش و احتمال نفوذ آن به ایران نگرانی دارد. هندوستان نگران است که گروههای جهادی کشمیری تعلیم یافته و تجهیز شده توسط آی اس آی زمینه تجدید قوا در افغانستان پیدا نکنند.

چهارم-طالبان و حقوق اساسی مردم بشمول حقوق زنان

با وجود فشار جامعهٔ جهانی و تقاضاهای پیهم روشنفکران افغانستان، بجز از وعده های میان تهی، هیچ تغییری در روش طالبان در مقابل حقوق زنان وارد نشده است. از نظر طالبان اختلاط زن و مرد در جامعه جایز نیست به این اساس خطر جدی وجود دارد که اصل جدایی زنان از مردان یا به عبارهٔ اپرتاید جنسیتی در زیر حاکمیت طالبان در افغانستان به روش زندگی روزمره مبدل گردد. طوریکه در بالا آمد به گفته بعضی ملاهای طالبان، جدایی زنان و دختران از پسران و مردان در مکاتب ثانوی، پوهنتونها و موسسات تعلیمات عالی، ادارات و سایر مراکز کار باید عملی شود و زنان و مردان در اوقات متفاوت در این مراکز به تحصیل و کار به پردازند. ، این برداشت طالبان نه ریشه در احکام شریعت اسلامی دارد و نه با ارزشهای پشتونوالی و سازگاری دارد. در اسلام زنان آزاد اند در صفوف آخر مساجد یکجا با مردان نماز بخوانند. زنان در جنگهای زمان پیغمبر اسلام شرکت داشته اند. زنان همراه با شوهران خود و یا به تنهایی در مجالس به حضور پیغمبر حاضر شده اند. در اصول پشتونولی و در تعامل دهات پشتون نشین افغانستان زنان در جدایی کامل از مردان بسر نمی برند.

پنجم-فردا چگونه خواهد بود؟

آنچه امروز بر مردم افغانستان می گذرد ادامهٔ مبارزهٔ صدسالهٔ علم و جهل است. دائرهٔ شیطانی مبارزهٔ ترقی در برابر عقب گرایی، تجدد در برابر کهنه پرستی، ارزشهای شهری در مقابل ارزشهای دهاتی همچنان در افغانستان.

همهٔ قیامهای ضد ترقی خواهی در صد سال اخیر مخالف برنامه های روشنفکرانه برای همگام نمودن افغانستان با کاروان ترقی و تمدن عصر بوده بازگشت به انفاذ حاکمیت تحت اللفظی شریعت سالهای اولیهٔ اسلامی را بدون توجه به نیازمندیهای عصر حاضر و تغییرات اقتصادی، اجتماعی و صنعتی که طئ این یکهزار و پنجصد سال صورت گرفته است، تبلیغ مینمایند. بازندهٔ اصلی در این جدال علم و جهل مردم افغانستان میباشند که فرسخ ها از کاروان ترقی و تمدن جهان عقب نگهداشته شدند و خطر آن موجود است که هرگز نتوانیم به این کاروان در آینده نزدیک شویم.

آیا این بار با پیروزی طالبان مبارزهٔ علم و جهل، ترقی و عقب گرایی، تجدد و کهنه پرستی، ارزشهای شهری در مقابل ارزشهای دهاتی، به ضرر علم، ترقی، تجدد، و ارزشهای شهری خاتمه یافته است؟ هرگاه چنین باوری نزد ما موجود باشد در آنصورت ما به سیر تکامل صعودی انسان و جوامع انسانی بی اعتقاد خواهیم بود. یک روشنفکر هرگز اجازه ندارد چنین به اندیشد. یک روشنفکر، یک درس خوانده، کسیکه به علم معاصر مجهز است نباید بخاطر تعلقات قومی، زبانی و سمتی، و بخصوص تنها به دلیل اینکه مخالفین عقیدتی اورا طالبان متواری کرده اند، به دلیل بعضی خصلتهای ملی گرایی از ارتجاع حمایت نماید. من معتقدم که:

  • هرگاه طالبان با برداشتهای غیر علمی، ناقص و متحجر خود از احکام شریعت اسلامی مردم را از حقوق انسانی و بشری آنها همچنان محروم نگهدارند؛
  • هرگاه طالبان زنان افغانستان را به غلامهای حلقه به گوش محارم مرد مبدل کرده از حق تعلیم و کار محروم نموده از جامعه تجرید نموده خانه نشین نمایند؛
  • هرگاه طالبان مردم را از حق تشکیل اجتماعات، احزاب و سازمانهای سیاسی محروم نمایند؛
  • هرگاه طالبان مشروعیت حکومتداری خودرا از مردم حاصل نکنند؛
  • هرگاه طالبان به ادارهٔ ملکی و نظامی کشور بدست ملاها و طالبان ادامه داده سایر اقشار کشور را از آن محروم سازند؛ و
  • هرگاه طالبان مردم را در تعیین حکومت، نظارت از حکومت و تصویب قوانین از طریق یک شورای ملی انتخابی شریک نسازند؛

در آنصورت حاکمیت آنها عمر کوتاهی خواهد داشت.

به قلم دوکتور نوراحمد خالدی