منافع ملی

منافع ملی بستگی به قدرت دارد و در همین فورم تعریف میشود ، قدرت از عوامل تاثیر گذار میان دولتها بوده در سطح منطقوی و جهانی معین کننده منافع ملی کشورها میباشد چنانچه در نظام بین الملل دولتهای قوی منافع ملی شان را در پهنا و وسعت توانمندی اقتصادی ، نظامی و اثر گذری سیاسی تعریف میکنند اما دولتهای ضعیف انرا در حدود حفظ استقلال و تمامیت ارضی خلاصه می نمایند ، امریکا منافع ملی اش راشامل همه قاره های جهان میداند و زیر همین بهانه ۸۰۰ پایگاه نظامی در خارج از کشورش دارد ، اما دولت ضعیفی مانند افغانستان که توان وسعت طلبی ندارد منافع ملی اش را در چهار چوب حفظ سرحدات ، عدم دخالت دیگران در امور داخلی ، حفظ حاکمیت ملی و تمامیت ارضی میداند .

تعریف منافع ملی در اوضاع و حالات متفاوت جهانی سیالیت میداشته باشد ، امپراطوری بریتانیای کبیر در زمان سلطه استعماری اش همه مستعمرات را جزء منافع ملی تعریف میکرد اما در جنگ جهانی دوم‌که خاکش مورد بمباردمان نیروهای هتلر قرار گرفت این منافع در حدود حفظ سرحدات جزیره انگلستان و حفظ استقلالش محدود گردید ،

یا در زمان موجودیت اتحاد جماهیر شوروی و سیستم سوسیالیستی منافع ملی ان کشور شامل هر ۱۵ جمهوریت ، متحدین اروپای شرقی و متحدین ان در سراسر جهان بود اما زمانی منافع ملی اش را در حدود فدراتیف روسیه تعریف میکرد ، با احیای مجددتوانمندی نظامی ، اقتصادی و اثر گذاری سیاسی ، منافع ملی اش را شامل همه کشور های شامل در سیستم سوسیالیستی سابق ، جمهوری های جدا شده از اتحاد شوروی و کشور های همجوار دانسته تقرب ناتو را درین نواحی خلاف منافع ملی گفته از پیوستن اوکراین به ناتو ممانعت مینماید و با ان می جنگد .

بطور عام اگر سلسله مراتب منافع ملی مورد بحث قرار داده شود در گام نخست حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشورها منافع ملی انهاست . در قدم دوم کشور های که مصدوم به خطر تعارضات قومی ، مذهبی و ملی میباشند حفظ یکپارچگی و همگرایی ملی از طریق تحکیم وحدت ملی ، ایجاد زمینه های مناسب و یکسان رشد فرهنگی ، اقتصادی ، عدم دخالت در امور عقیدتی و مذهبی پیروان مذاهب جزء منافع ملی انها میباشد .

در قدم سوم حفظ صلح و ثبات در مقابل تهاجم خارجی یا شورشگری داخلی منافع ملی کشور ها تلقی میگردد .

اما منافع ملی نزد قدرتهای بزرگ توجیهی است برای خواستهای توسعه طلبانه و حتی استعماری انها. جزیره تایوان که جزء خاک چین بوده زیر نام منافع ملی و حیاتی امریکا در برابر چین حمایت سیاسی و نظامی میشود . چنین تعریف از منافع ملی را منافع متعارض میگویند که عامل ستیزه جویی ، مناقشه و بالاخره جنگ متعارف میگردد .

خلص اینکه ؛ منافع ملی با قدرت رابطه مستقیم دارد ، منظور از قدرت دولت است و دولتها معرف و حامی منافع ملی کشورهای مربوطه اند .

تمام وظایف مربوط به قدرت از حفظ استقلال تا حاکمیت ملی و تمامیت ارضی، حفظ حقوق اتباع ، توسعه و رشد اقتصادی و فرهنگی ، ایجاد روابط متقابلآ مفید با خارج شامل منافع ملی کشورهاست .

منافع ملی دولتها میتواند در تقابل باهم قرار گیرد و عامل بحرانی شدن مناسبات گردد در چنین حالت مدیریت سیاست خارجی کشور نیاز به مدیران مدبر ، صاحب شناخت از جانب مقابل ، آگاه از رموز سیاست های منطقوی و جهانی و مجهز با اندوخته های علمی و تجربی در عرصه سیاست خارجی میباشد در غیر ان تعارض منافع ملی و عدم مدیریت سالم ان منتج به تشنجات گردیده خطرات بر خورد مسلحانه را باعث میگردد .

عدم درک دقیق پیشبرندگان سیاست خارجی از رمز و راز سیاستهای خارجی گاهی باعث میگردد که یک کشور در دپلماسی نتواند از منافع ملی اش حفاظت کند ، این خود ناشی از ناکارگی مدیران عرصه سیاست خارجی میباشد . دپلماتهای وارد در فن دپلماسی بخوبی میتوانند در مذاکرات و مراودات میان ممالک‌، مجامع منطقوی و جهانی از منافع ملی کشور شان حمایت و دفاع نمایند .