وضع کشور و مطالبات منافع ملی ما

هلند، جولای ۲۰۲۲

در چند هفته اخیر بر علاوه اتفاقات خونبار و تراژید ناشی از زلزله های بی سابقهٔ پیهم در ولایات پکتیکا، خوست و پکتیا و سیلاب های مدهش که به قیمت جان هزاران تن از هموطنان ما تمام شد کشور ما را در بست در گلیم غم نشاند. بر علاوه آنکه در تحت بهانهٔ عدم برسمیت شناسی حاکمیت طالبان نه ادارهٔ یونسکو و نه سایر ادارات بین المللی زلزله شناسی و فزیک داخلی زمین چون  IASPEI ، اتحادیه بین المللی جیودیزی و جیو فیزیک IUGG  و سایر ادارات بین المللی تحقیقاتی زلزله شناسی و ثبت ساختار ها و خواص درونی مناطق زلزله زده هیچ نظری در بارهٔ این تکانهای ممتد و خطرناک آنهم در ساحاتی که قبلاً درآن زلزله ثبت نگردیده است ارائه نمیدهند. بلکه همچنان کشورهای جهان و سازمان ملل متحد نیز به نحوی از کمک به این مصیبت دیدگان طفره میروند. چنانچه نشریهٔ اینترسپت روز چهارشنبه مؤرخ ۱۳ جولای سال روان از قول محقق و روزنامه نگار دانیل بوگوسلاو خبر داد که پنتاگون طرحی را به کنگره ایالات متحده امریکا برای تصویب ارئه کرده است که برویت این طرح تمام تبادلات پولی، انتقال اقلام کمکی شامل مواد غذایی، ادویه، تجهیزات طبی و اقلام ضروری برای نیازمندان حوادث طبعی را ممنوع اعلام میکند. درنخستین نظر سنجی های مقدماتی برای صحه گذاشتن بروی این طرح معلوم گردید که هم جمهوری خواهان وهم دیموکرات ها برای تبلیغات انتخاباتی خویش به این رویکرد های ضد طالبی شدیداً نیازدارند و برای صحه گذاری آن توافق دارند. به این ترتیب امریکا از یکطرف پول های منجمد شدهٔ افغانستان را تصاحب کرده و انتقال بعدی آنرا ممنوع میکند و از طرف دیگر از بار مسئولیت بین المللی و نتایج تجاوز خویش طفره رفته و مراودات مستقیم خویش با افغانستان را قطع میکند.

در همین حال و احوال مصیبت بار کشور ما تحت شعاع گفتارشهباز شریف صدراعظم  پاکستان مبنی بر اینکه ذغال سنگ افغانستان را در بدل کلدار پاکستانی تورید کنند منحیث داغترین خبر مردم ما را سرگرم ساخته تا مصیبت های وارده ناشی از زلزله و سیلاب ها را به طاق نسیان بگذارند. با آنکه از نظر من استخراج، بازار یابی و فروش منابع زیرزمینی کار ادارات اختصاصی و وزارت های مربوط بوده ونظریات متخصصین امور در زمینه صاحب میباشد که هر از گاهی در زمینه مشوره های لازم و مفید خویش را دریغ نکنند توجه ام را یک نکته جلب میکند که در زمان تجاوز مسلحانهٔ شوروی حدود ده سال روزانه صد ها و هزاران وسیلهٔ نقلیهٔ باربری ترپال بسته درمسیرسرحدات اتحاد شوروی و ولایات مختلف افغانستان ومیدان های هوایی کابل، بگرام وشیندند درشاهراه های افغانستان در رفت و آمد بودند هیچ کس نپرسید که محمولهٔ این وسایط نقلیه و این طیارات غول پیکر چیست؟ همچنان در بیست سال تجاوز و حاکمیت امریکا در افغانستان روزانه صد ها و هزاران وسیله نقلیه و ده ها پرواز طیارات غول پیکر نظامی مصروف انتقالات از کشور ما بودند که کمتر وطندوستی همچو سوالی را مطرح کرد که محمولهٔ این وسایط نقلیه چیست؟ اما امروز فروش ذغال سنگ افغانستان به کلدار پاکستانی همه مصیبت های ناشی از زلزله و سیلاب ها را که مستلزم اتحاد ملت برای کمک و همدردی با مردم میباشد تحت شعاع قرار داده وبه طاق نسیان گذاشته شده است.

در بیانات نمایندگان طالب و نمایندگان (مقاومت) مخالف طالب مسئلهٔ جالبی جلب توجه میکند این است که هم طالب از امریکا، متحدینش و جامعهٔ جهانی کمک و مساعدت مطالبه دارد و هم گروه شورای نظاری خانوادهٔ مسعود منحیث مخالف طالبان هم از امریکا، متحدینش و جامعهٔ جهانی کمک و مساعدت نظامی مطالبه دارد. نه طالب به مردم افغانستان اتکا دارد و نه مخالف طالب به مردم افغاتنستان متکی است. رویداد های پنج دهه اخیر افغانستان بخوبی شاهد همین تراژیدی بزرگ بوده که (سیاسیون) کشور ما نه تنها به منافع ملی باور نداشتند بلکه منافع شخصی و گروهی خود را در عوض منافع ملی تقدیس کنان بر مردم نا آگاه کشور تحمیل کردند و در معاملات پنهانی با خارجیان منافع ملی کشور را فدای منافع آزمندانهٔ خود شان کرده و ملت نا آگاه، بیسواد و از همه جا بی خبر را پیوسته در گرو قضا و قدر و تسلیم حوادث نگهداشتند.

از تحلیل آخرین تحولات در قبال افغانستان به این نتیجه میرسیم که امریکایان بوسیلهٔ فشار های مضاعف مصمم اند هم بوسیلهٔ متحدین عربی اش (قطر – عربستان سعودی – امارات متحدهٔ عرب و سایرین) و هم بوسیلهٔ عمال داخلی اش اهداف نا تکمیل شان را در کناره های سرحدات با چین و جمهوریت های آسیای میانه عملی سازند. از آخرین فعل و انفعالات، سفر های پی در پی تام وست به منطقه و ملاقات های سری اش با گروه های سکتاریست تجزیه طلب و مصاحبهٔ مؤرخ ۱۳ جولای سال روان جیمز دابینز سابق نمایندهٔ خاص امریکا در امور افغانستان با شبکهٔ خبری افغانستان انترنشنل و راه اندازی غوغای فدرالیسم یا تجزیه افغانستان پیداست که عمال استخباراتی امریکا سعی بر آن دارند تا ازیکطرف بمنظور نزدیک سازی اهداف دشمنان داخلی و منطقوی افغانستان با اهداف خویش درقبال تجزیه افغانستان چراغ سبز روشن کرده اند که با اهداف عظمت طلبانهٔ ایران، هژمونی رهبر مأبانهٔ تاجکستان مخصوصاً کیش شخصیت شخص رحمانوف، پالیسی محتاطانهٔ ازبکستان و رویا های راهیابی گاز ترکمنستان به بحر هند همخوانی دارد و از طرف دیگربمنظور تشدید فشار بر طالبان پروژه های استخباراتی وسیعی را همزمان بکار گرفته اند.

در همین راستا لطیف پدرام، گروه زمرد فروشان و لندغران شورای نظاری وهمکیشانشان چون فرید مزدک و دیگران طی هفته های اخیربه فعالیت های تبلیغی و تشکیلاتی دست یازیده و پیوسته به طرح های (تیوریک) این تجزیه طلبی قمچین زده و از مجاری در دسترس و همکاری استخباراتی کشور های که منافع شان را در این راه میبینند مبادرت میورزند. آنها با نهایت بیشرمی همین زمان نهایت آسیب پذیر را منحیث بهترین موقع برای رسیدن به این هدف شوم شان عنوان میکنند و مردم نا آگاه و بی خبر را برای این مقصد شوم ضد ملی شان که صرف اهداف و منافع بیگانگان در آن متصور است و سراسر بر ضد منافع همگانی ما قرار دارد میشورانند.

همچنان ازنقشه ها و اخبار درز کرده در مطبوعات پاکستانی بر می آید که چینایی ها در تفاهم با پاکستانیان تلاش دارند همانند تجاوزات سرحدی پاکستان در ساحات کنر، خوست، پکتیکا و قندهارقسمت هایی ازولایت بدخشان ونورستان را نیزبه تدریج و مرور زمان ضمیمهٔ خاک خود ساخته و با اکمال پروژه های راه سازی چینایی امور ترانزیت را با کشور های آسیای میانه از این دهلیزانجام دهندو از طرفی نقاط آسب پذیر که بوسیلهٔ ایغور های جدایی طلب به کمک امریکایان علیهٔ چین استفاده میشد تحت کنترول خویش داشته باشند. از آنجائیکه این محدوده از اهم ترین نقطهٔ استراتیژیک منطقویی بوده و برای افغانستان اهمیت حیاتی دارد، برای کشورهندوستان نیز محدودهٔ آسیب پذیر محسوب میگردد بناً اگر مردم کشور ما بیدار، آگاه و متحد نگردند و منافع ملی خویش را درک نکنند با آنکه در جو موجود منطقویی و بین المللی این مسئله چندان عملی بنظر نمیرسد اما پاکستان در هفت دهه موجودیت اش در تبانی بانوکران جهادی، فرومایگان تنظیمی و برده های طالبی اش به کرات شیرازه نظام را در کشور ما واژگون و تمام هستی کشور ما را به تاراج برده است و تعمیل این امر نیز از احتمال بدور نمی باشد. 

در پهلوی بسیاری از مسایل نهایت اهم ملی اخیراً مقامات ایرانی از مجاری مختلف تلاش دارند تا زیر نام حق آبه دریای هلمند و هریرود طالبان را تحت فشار قرار داده و مصمم اند که بوسیلهٔ وزرای مربوط ایران و گروه طالبان مذاکرات و توافقاتی را درزمینه با گروه طالبان به امضأ برسانند که یقیناً مخالف منافع علیای ملی بوده و در وضعیت موجود ایران را خارج از تعهدات سال ۱۳۵۱طرفین سیراب میسازد و دردراز مدت منحیث یک سند حقوقی علیهٔ افغانستان از آن مورد سوء استفاده قرارخواهد گرفت.

از آنجائیکه مسئلهٔ آب ومدیریت آن یکی از مسایل نهایت با اهمیت و محوری هم در داخل کشور و هم در شکلدهی مناسبات با همسایگان و همگرایی و همکاری های منطقوی بوده که امروزه در جهان منحیث یک کالای تجارتی منفعت بار مطرح میباشد. بناً ضرورت اشد پنداشته میشود تا پژوهشگران و متخصصین امورآب، زراعت، تأسیات آبی وآنهائیکه در کنفرانس های ملی «آب و انکشاف پایدار»طی سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۲۰ شرکت داشتند و از چگونگی معاهدهٔ دریای هلمند با جانب ایران مسبوقت لازم دارند که موضوع آب دریای هریرور بصورت قطع شامل این معاهده نبوده و این موضوع تنها از مجاری متخصصین امور آب در پرتو مبثاق ها و معاهدات بین المللی قابل بحث، پژوهش و تدقیق میباشد. همت گمارند و مسئولین ادارات کشور را از چگونگی مسئلهٔ آب های افغانستان و مدیت سالم آن در چوکات منافع ملی کشور آگاه سازند و پیوستهطی مقالات مسلکی و هوشدار دهنده مردم، ادارات مربوط و مسئولین امور را از اهداف خصمانهٔ و مزورانهٔ ایرانیان با خبر سازند.

با جمعبندی گوشهٔ کوچکی از اتفاقات ووقایع هفته های اخیرکشورعزیز ما افغانستان خواستم توجهٔ هموطنان ام را به این امر سترگ معطوف گردانم که کشور ما در سیر تاریخ معاصر خویش چندین بار در مقاطع بسیار سرنوشت ساز قرار گرفت که اگر درک سالم از منافع ملی وجود میداشت یا به عبارهٔ دیگر تعریف مشخص از منافع ملی وجود میداشت و سیاسیون و مردم ما به این تعریف باور مند میبودند وضعیت کاملاً غیر از این میداشتیم.

قشر روحانی، منصبداران و مردم درزمان اعلیحضرت امان الله خان نباید فریب توطئه های انگلیس را میخوردند و حکم الحاد را بر شاه ترقی خواه کشور شان مهر کردند وخاینانه در جهت مخالف منافع ملی کشور حرکت کردند، آنهائیکه نادر خان را با سوءاستفاده از شهرت و محبوبیت امان الله خان بقدرت نشاندند هیچ درکی از منافع ملی نداشتند دقیقاً در جهت مخالف منافع ملی حرکت کردند، شهید محمدداوود اگردرک وسیع وکامل از منافع ملی میداشت اهداف ملی و وطندوستانه اش را برای ترقی و تعالی کشور طوری دیگرمیتوانست عملی سازد نبایدغرض بسر رسانیدن مؤفقانهٔ کودتای ۲۶ سرطان دهلیز استخبارات روس( اتحاد شوروی) را در کشور باز میکرد، همراهی حزب دیموکراتیک خلق افغانستان با مهره های استخبارات اتحادشوروی در برپایی کودتای خونین ثور۱۳۵۷ خیانت ملی محسوب میگردد که همراهان این کودتای ننگین و خونین تا هنوز هم به این امر معترف نیستند، اندیشمندان وطندوست و ملی اندیش حزب دیموکراتیک خلق افغانستان طی کنگرهٔ با اعلام موجودیت حزب وطن به نحوی تمام اندیشه های وارداتی مارکسیزم و لینیزم را منسوخ کرده و راه را برای وفاق ملی تحت نام مصالحهٔ ملی بروی همه مخالفین دولت باز کردند که بنابر نبود تعریف مشخص از منافع ملی و خصوصیات مختص جامعهٔ افغانی نه تنهااز این فرصت و غنیمت استفاده نشد بلکه در تحت سیطره و پالیسی های بیگانگان نظام را ساقط و کشور را به قهقرای استبداد قرون وستایی بردند، در زیر سیطرهٔ امریکا و متحدینش زمینه برای ایجاد نظم، قانونمند شدن امور اداره و کشور، ایجاد مؤسسات مدنی و فرهنگی، ایجاد زمینه های ترقی واعتلای کشورو تا حدودی اجماع منطقویی در جهت ایجاد منطقهٔ امن تجارت و مواصلات مساعد گردید ولی بنابر همین مشکل اصلی یعنی نبود درک از منافع علیای کشور تقریباً همه دست بدست هم دادند و به کمک مستقیم خارجیان آن نظام را ساقط ساختند، حالا یکبار دیگر آزمایش تاریخ در برابر مردم ما قرار دارد.

در شرایط حاضر نیزعدهٔ نا آگاه از منافع ملی و نا آشنا به منافع قاطبهٔ مردم افغانستان همکاری برای استقرار نظم، مخالفت با قیام ها و ( مقاومت) مسلحانه، کار در راه اعتلای وطن، جلب همکاری و همیاری دانشمندان و خبرگان غرض دریافت راه های مؤثرحل معضل افغانستان را تسلیمی به طالب معرفی میکنند این همان شعار کهنه و تاریخی است که در زراد خانه های استخبارات خارجی طرح شده وزیر نام غرور افغانی عجین گشته، میلیون ها انسان وطن ما را به کشتن داده، تمام هستی کشور ما را نابود کرده و تا هنوز هم در چلند است.

زمان آن فرا رسیده است که دیگر نه تنها این شعارهای فریبندهٔ تحریک احساسات جنون آمیز افغانی را به کنار گذاشته و منافع ملی رادر هرنوع شرایط اصل انکار ناپذیر شمرده و مطمئن باشیم که در هرنوع شرایط تحت هیچ دلیل و بهانهٔ منفعت فردی، گروهی، طبقاتی و یا صنفی بالاتر از منافع ملی ارجحیت نداشته و برای دستیابی به استقرارنظم، تأمین حاکمیت قانون، صلح پایدار، رفع تمام مخاصمات ناشی از انقطابات اجتماعی، سیاسی، مذهبی، زدودن کدورت ها و تضعیف بحران اعتماد در کشور ما پیوسته تأمین منافع ملی در محراق توجه همه اتباع کشور باشد و همه امور منحیث فرع تابع منافع علیای کشور باشد.