نگاهی به کتاب پومپئو

هلند جنوری ۲۰۲۳

مسئولین سازمان استخبارات مرکزی امریکا CIA  هراز گاهی بمنظور ذهنیت سازی بین المللی و تحت تأثیر قرار دادن افکار عامهٔ بین المللی دست به اجرای مانورهای تبلیغاتی تدابیر فعال زده و برعلاوه پخش اخبار کذایی ازرویداد ها و اتفاقات به پخش و نشر کتاب ها از جانب کارمندان ارشد و مسئولین این سازمان میپردازند. که نشر کتاب مایکل ریچارد پومپئو سابق رئیس سازمان استخبارات مرکزی امریکا وبعداً وزیر خارجه امریکا زیرعنوان «یک ذره هم کوتاه نیا: مبارزه برای آمریکایی که دوست دارم» بدون شک در همین راستا منتشر گردیده است.

من هنوز این کتاب را تا اخیر نخوانده ام اما از یک نگاه کذرا به این کتاب  این نتیجه رسیدم که نویسنده وهمچنان گردانندگان پشت پردهٔ این تدابیر فعال استخباراتی بدین ترتیب تلاش دارند افکار عامه بین المللی را از حقایق همسویی شان با ترویرزم بین المللی در مسئلهٔ افغانستان طالبان، داعش، جنبش ترکستان شرقی، جیش محمد و سایرین منحرف سازند وبر علاوه شخصیت های آگاه کشورما را که یادداشت ها و خاطرات شان درسرنوشت آیندهٔ کشورما احتمالاً نقش بیدار کننده برای مردم ما داشته باشند با چنان کلمات زشت و اهانت آمیز معرفی میکنند که سراسرمغایر اصول و ضوابط رعایت حقوق انسانی، روابط بین المللی و اصول ژورنالیستیک بوده و هر جملهٔ آن نه تنها شخصیت های افغان را مورد اهانت قرار داده بلکه ملت ما را زبون، فساد پیشه و فرو مایه معرفی کرده است.

آن فرهنگ منحط فساد، رشوه، وطنفروشی و غلامی  را که خود این فرومایگان از شروع تجاوز بنام جهادعلیهٔ افغانستان در میان غلامان جهادی خویش آغازوبعد از سال ۲۰۰۱ در میان کتله های بیشتری از غلامان و نوکران خاین و وطنفروش خویش چون ربانی، سیاف، گلبدین، مجددی، خانوادهٔ گیلانی، خانوادهٔ احمد شاه مسعود،  فهیم، دوستم، معلم عطا، عبدالله، قانونی، تورن اسمعیل، کرزی و خانواده اش، میر رحمان رحمانی، خلیلی، سید منصور نادری، محقق، گل آقا شیرزوی، سالنگی ها و دیگران نهادینه ساختند و این غلامان حلقه بگوش خود را در سراسر سیستم ادارهٔ دولت دیروزبه اشکال حاکمان مستقیم دولتی و هم در ساختار های موازی دولت منحیث مراکز فشار سراپا مسلح ساختند. این وطنفروشان خاین تحت حمایت مستقیم امریکا خاصتاً در بیست سال اخیر سیطرهٔ امریکا در افغانستان از راه پول وطنفروشی که از امریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان، پاکستان، هند، ایران و دیگران همچنان از راه فساد، رشوه، زور گویی، غصب جایداد های ملی و جایداد های اشخاص، دزدی، قاچاق مواد مخدر و انسان بدست می آوردند، صاحب بزرگترین مجتمع های مسکونی در داخل افغانستان، دوبی، ترکیه، انگلستان و سایر نقاط دنیا شده اند وهمچنان بزرگترین مارکیت های خرید و فروش سنگهای قیمتی را صاحب گردیده اند. حتی همین اکنون عدهٔ از این وطنفروشان درمعاملات پنهانی با عدهٔ از قوماندانان محلی طالبان درولایات نورستان، کنر، هلمند، پکتیکا، بدخشان ویکعده ولایات دیگرسنگهای باارزش منرالها را که در صنعت خاصتاً تکنالوژی کمپیوتر حافظه ها و آخذه ها موارد استفاده فراوان دارند بصورت قاچاق از کشور ما به پاکستان، جمهوریت های آسیای میانه و ایران انتقال داده وبه مشتریان شان تحویل میدهند. اخبار منتشره تاند مؤرخ ۲۲ جنوری ۲۰۲۳ از گرفتاری پنج نفر در ولایت ننگرهارکه دو نفر چینایی نیز شامل آنها میباشد با محمولهٔ یکهزار تن سنگهای لیتیوم دار خبر میدهد.

اما امریکایان در طول مدت سیطرهٔ شان در افغانستان و تا کنون از این وطنفروشان حمایت همه جانبه کرده دیروز آنها را در مسند قدرت نگهداشته بودند، در جریان مذاکرات شان با طالبان تلاش مضاعف داشتند تا این گروه وطنفروش را در حاکمیت طالبان نیز تعبیه کنند که خوشبختانه بلااثر مانور رهبری ملی اندیش حاکمیت دیروزاین پلان خنثی و از همان بدو حاکمیت طالبان تا امروز با ذرایع مختلف امریکایان و سازمان استخبارات مرکزی امریکا تلاش دارند تا زیر نام حکومت وسیع البنیاد، اشتراکی و ... این گروه خبیث وطنفروش غلام خویش را بر اریکهٔ قدرت نشانند. امریکایان و متحدین غربی اش دراین همه مدت هیچگاهی درهیچ نشریه ای نام این وطنفروشان، زورگوی،غاصب، قاچاقبرو فساد پیشه را مطرح نکرده اند اما از روزپیروزی اشرف غنی در انتخابات ۲۰۱۴ تا کنون هرمعضل افغانستان را تا سرحد تسلیمی قدرت به طالبان که خود و تیم غلامان شان در آن مستقیماً مسئول اند بدوش اشرف غنی انداخته و خود و تیم غلامان خودرا بری الذمه قلمداد میکنند!

سیاست حاکم در اندیشکده امریکایان در قبال افغانستان از سال ۲۰۰۹  چنین طرح شده بود: «در جامعهٔ سنتی افغانستان گروه های تروریستی بصورت ریشه دار عمل میکنند و اتحاد ملت بدور یک دولت با اساسات دیموکراتیک محال است». طراحان این نسخه بوسیلهٔ خلیل زاد، جان بس سفیر آنزمان ایالات متحدهٔ امریکا در افغانستان، اسکات میلرقوماندان عمومی قوت های امریکا در افغانستان و سایر عمال رسمی شان بمنظوربی ارزش ساختن تبعات دیمو کراسی نوپای کشورو تضعیف ادارهٔ دولت درسال ۲۰۱۴ بعد از انتخابات برای عبدالله عبدالله دلقک معلوم الحال خویش که درعین حال مهرهٔ پاکستانی نیز میباشد وظیفه دادند تا با همکاری با سایر زور گویان تنظیمی، مفسدین، غاصبین، دزدان و قاچاقبران که در این همه سال مزد بگیران ادارهٔ دولت امریکا و پاکستان بودند دربرابرانتخابات و رای مردم قرار گرفته و آخر الامر به دستور باداران امریکایی اش حکومت (وحدت ملی) که در حقیقت کمر ملت را در برابر تجاوز بیگانه شکستاند و دیموکراسی را بدنام ساختند، ایجاد کردند. به طریقه های مختلف پروسهٔ دولت سازی و تحکیم پایه های دولت ملی را لرزان ساختند و در این همه سالها در برابر تمام اقدامات که در راستای منافع ملی جریان داشت موانع ایجاد کرده وفساد گسترده را درتمام ساحات اقتصادی و ادارهٔ کشور جاری نگهداشتند. همچنان باتمام ذرایع به شمول تهدید منافع ملی کشور از فساد پیشگان حمایت همه جانبه کردند.  همچنان امریکایان و همین آقای نویسنده مایک پومپئوبا تبلیغ خروج قوای خویش از افغانستان وضعیت را برای آزمندان منطقویی طوری مهندسی کردند که در جنگ داخلی افغانستان آنها بهتر میتوانند به منافع شان نایل آیند. در این نسخه ها پاکستان نقش ژاندارم را بازی میکرد وگروه های تروریستی فعال در افغانستان چون طالب، داعش، القاعد، جنبش اسلامی ترکستان شرقی، جنبش اسلامی ازبکستان و سایر تروریستان که همه درمدارس بنیاد گرایی پاکستان آموزش دیده و از جانب سازمان استخبارات نظامی پاکستان تعلیم وتربیه تروریستی گردیده اند گرداننده گان اهداف پسا امریکا را در افغانستان و منطقه میباشند. آنها در تحت همین نظریهٔ منحط ضد افغانی پنجهزار زندانی طالب را با تهدید و فشار از زندان ها رها کرده و لشکر طالب را اکمال وآمادهٔ تسلیم گیری قدرت ساختند. آنها در تحت همین نظر حاکم تا توانستند بوسیله غلامان حلقه بگوش شان که عدهٔ شان را در بالانام گرفتم اساسات دیموکراتیک را در جامعه با تقلب و فساد بدنام ساختند وبه همه پیشنهادات دولت جمهوری افغانستان جواب رد داده و درصددتضعیف و نابودی حاکمیت افغانستان از مجاری مختلف بودند که تاریخ وجهانیان شاهد این حرکات خصمانه شان بود و است. تیم جمهوریت خاصتاً اشرف غنی ازهمان بدو طرح مخالف این نظریهٔ منحط ضد افغانی بوده ودر مقابل آن ایستادگی کرد، که خشم امریکایان را برانگیخت و تا امروزبه ذرایع مختلف خاصتاً از طریق پخش اکاذیب چنین وانمود میسازند که گویا سراسر خود شان بی تقصیربوده وتنها اشرف غنی بار این همه مسئولیت را بدوش دارد؟!.

امریکایان در وجود خلیل زاد، جان بس، میلر، پومپئو و دیگران هر جفنگی که میسرایند با درنظرداشت منافع خودشان بوده و «بخاطر امریکایی که آنها دوست دارند» مطرح میگردد. اما تأسف فراوان در آنست که مردم ما با وصف دانستن این همه ماجرای خصمانهٔ ضد افغانی امریکایان و همه خارجی های آزمند هنوز هم به دهل آنها رقصیده و ازقلم بسیاری از تحلیل گران و نویسندگان پیوسته خوانده میشود که در برابر منافع علیای ملی قرار گرفته در همسویی با خارجیان و سیاست هایشان تیشه بریشهٔ منافع علیای ملی میزنند. چنانچه روزنامه ضد ملی هشت صبح بخشهای از این چرندیات پومپئو را با آب و تابش از قلم امین کاوه منتشر و چرندیات تبلیغاتی امریکایی بیشتری را به آن کتاب  اضافه کرده است که پومپئو آنرا فراموش کرده بود در کتابش بیآورد.