نشستهای موازی با مواضع درو ازهم

راهگشای معضلات افغانستان نخواهد شد

طی سه سال اخیر سه نشست گروهی از وابستگان حاکمیت شکست خورده تحت اشغال در اتریش دایر شد و امروز قرار است نشست چهارم ان نیز دایر گردد ، گفته میشود نمایندگان ۱۴ حزب و گروه سیاسی درین نشست حضور بهم میرسانند .

دو نشست در دوحه طبق پلان ملل متحد دایر گردید و نشست سوم ان با شرکت نماینده طالبان تا شش روز اینده در همینجا دایر میگردد .

نشستها و تبادل نظرها در مورد مسائل مربوط به کشور عاری از مفاد نیست به شرط انکه دریچه ای بسوی بهبودی اوضاع باز نماید .انانیکه در اتریش جمع شده اند امتحان شده های ناکام ، قسمآ بدنام و فرار کرده از کشور اند ، کسی متهم به فساد مالی ، کسی متهم به فساد اخلاقی ، تنی چند هم متهم به قاچاق مواد مخدر و سائر اتهامات تائید ناشده از مراجع قضایی اند ، انها از ملت طالب حمایت شده اند ، این طلب حمایت به کدام روی و کدام‌گذشته نیک تقاضا میگردد ؟

تباهی افغانستان بی پیوند با کرده ها و نیات غیر ملی ، تفرقه اندازی و منفعتجویی شخصی و گروهی انان نبوده است ، انها و گذشتگان شان دستیاران سیاسی امریکا و گروه اشغالگران بودند ، سیاست ۲۰ ساله فاجعه بار در کشور که نتیجه ان وضعیت موجود است محصول همین ها میباشد ، دموکراسی مبتذل و بد نام شده ، دولتداری ناکام ، مفاسد اخلاقی ، نا امنی کوچه به کوچه ، دست بلند اوباشان ، دزدان و هرزه گردان با حمایت قدرتمندان و ارگانهای مختلفه دولتی در زمان همان حاکمیت که برایشان دوره طلایی بود کشور و مردم را زجر میداد .

همزمان با‌کار پیرامون نشست دوحه و امادگی این گروه برای نشست اتریش اینها خواستند یک برامد گویا مقاومتی مسلحانه هم از خود تبارز دهند ، بی بند وبار ترین فرد که در باجگیری ، اختطاف و قتل نامش بلند بود اما از جانب گروه مربوطه اش حمایت میگردید اعلان حضور جنگی در کوههای هندو کش کرد ، انجا در اتریش گروهی جمع شده اند که عده ای انها از فهم سیاسی برخوردار اند اما مانور نظامی شان را یگان اوباش بدنام‌و بد کردار اجرا میکند ان هم مانور تبلیغی نه عملی . این ترکیب نا موزون و متشکل از افراد و گروههای تاریخ زده را مردم نمی پذیرد و طلب حمایت ایشان از مردم‌افسانه خیال پردازانه تبارز مطبوعاتی بیش نیست .

در نشست دوحه که هنوز شرکت نماینده امریکا در شک است سیاست لجاجت و پا فشاری بر مواضع خودی رنگین تر است ، در گرماگرمی این نشست مانور عدم پذیرش اصلاحات با ضربه دیگر بر زنان رنگ داده شد ، معاش زنان از صفا کار ( چپراسی ) مکتب و اداره تا خانم دارای تحصیلات عالی ماستری و دکتورا ماهانه پنجهزار افغان اعلان گردید . حقوق تقاعد مامورین دولت پا در هواست ، تحصیل دختران بالاتر از صنوف ششم مسکوت است ، محدودیت بر حقوق مدنی شهروندان سه سال است جریان دارد ، حق شرکت در سیاست و وجود احزاب سیاسی سلب شده است ، کار برای کاهش فقر و بیکاری با جلوگیری از فرار مغز ها نتیجه نداده است و حرفی از قانون اساسی در مطان نیست با صدها مشکل دیگر .

با چنین حالات و اوضاع نه دوحه و نه اتریش موفقیتی بدست نمی اورد .

اما یک اصل مسلم شده است که غرب در راس امریکا جانب مقابل حاکمیت موجود افغانستان را در وجود بدنامها شکل میدهد و گویندگان گفتمان ملی میخواهند این جانب سیاست را بحیث یکطرفدقضیه افغانستان جا بزنند .

اصلآ باید معین گردد که قضیه افغانستان چه است ؟

--- برسمیت شناسی ؟

-- قانونی سازی امور ؟

--- ختم حالت سرپرستی ؟

-- سهمدهی مردم در سیاست و دولتداری ؟

-- حق تحصیل و تعلیم دختران ؟

-- حق ازادی های مدنی برای مردم اعم از زنان و مردان ؟

-- فقر زدایی و اشتغال زایی ؟

اینها هیچکدام به گروه جمع شده در اتریش ارتباط ندارد همه وظایف داخلی حاکمیت است که با تاسف علایم اقدامات عملی در مورد دیده نمیشود .

روی این ملحوظات هوا خواهان گروه اتریش و چشم براهان دوحه چشم امید نداشته باشند . مشکل افغانستان از لحاظ بنیادی داخلی است ، جهانی و منطقوی نیز میباشد که باید برای حل ان راه معقول طبق منافع ملی کشور و راهگشایی بسوی اصلاحات دریافت گردد نه وقت گذرانی .