محترم نعیم سلیمی

برخورددوگانه ومتناقض جامعه جهانی درموردتعزیرات

۱۵ اسد ۱۴۰۳

جامعه جهانی وقوانین بین المللی برخاسته ازآن چه عجیب مصیبت اند. مثلا قانون بین المللی تعزیرات را مانند افزارو فنون جنگی به رسمیت شناخته واستفاده ازآن را درکشتارگاه شورای امنیت ملل متحد به مثابه آشیانه ی دیپلوماسی دزدان امپریالیستی جایزمی پندارد؛آنچه رادرینموردیادآوری نمودم دقیقا میان سالهای 1990تا2003 در جنگ علیه عراق اتفاق افتاد ودرین جنگ جهنمی شورای امنیت باتمام بیشرمی تعزیرات کشنده بر علیه ملت و مردم عراق را مدیریت نمود که در حقیقت امرنمیتوان آنراچیزدیگری بیش ازیک پالیسی جینوساید و نسل کشی مبتنی بر امحاء تمامی اساسا ت ساختارزندگی اجتماعی واقتصادی عوام الناس این کشور تلقی نمود که ازیک تفسیر نادرست، دوگانه و غیر منطقی آن شورا درزمینه نشأت می‌ نماید.

بطور خلاصه باید یاد آور شوم که در نتیجه وضع این تعزیرات دردهه نود، بیشتر از پنج صد هزار اطفال عراقی بنا برعدم دسترسی به موادغذائی مکفی و سوء تغذیه به هلاکت رسیدند.و در آنزمان خانم مادلین البرایت سفیر و نماینده فوق العاده رئیس جمهور کلینتون درملل متحد که بعدا به سمت وزیر خارجه آمریکا ارتقا پیدا نمودطی مصاحبه با یک خبرنگاری بنام لاس لی ستال با طرح سوالی از جانب شخص خود البرایت که «آیا بهای ارزش این کار راداشت»با حاضرجوابی گفت که « ... من فکر می کنم که چنین کاری ناشی از یک انتخاب دشوار است؛ اما راجع به بهای آن ما فکر می کنیم ارزش چنین قیمتی را داشت.»( نعیم سلیمی، معیار سنجش اخلاقی ارزش درجهان سرمایه داری ، نشریه چاپی سیاسی افغانستان آزاد–آزاد افغانستان، 2جنوری 2019).

قبل ازینکه به جزئیات بیشتر بررسی مشارکت جهانی جرمی جینوسایدی جامعه جهانی بپردازم ، لازم میدانم تا ماهیت شرستی جامعه جهانی و قانون بین المللی را که توام با گناه پا به عرصه وجود گذاشته است از زبان برخی از متخصصان و حقوقدانان خود این جامعه توضیح نمایم که برای درک درست مطلب ما رادرین راستا یاری می نماید.

فیلیپ آلات ، پروفسور متقاعد و افتخاری حقوق عامه بین المللی در پوهنتون کیمبریج در مورد ریشه شناسی ومصیبت شناسی جامعه جهانی چنین مینویسد:«ماگردهم آمده ایم تا یک سیستم بین المللی را که مابعد جامعه فئودالی بوده و با رنگ عنبرین نگارش یافته است داشته باشیم .این خود یک سیستم غیردموکراتیک وضداجتماعی می باشد که در آن دولت ها به اصطلاح"روابط بین المللی" را بنام منفعت ملی از طریق تمرین قدرت به منظور پیاده نمودن سیاست خارجی توسط برگزاری ذرایع دیپلوماسی که در سرگرمی های قرون وسطی آن را "جنگ" می نامیدند و با تعبیر اسفناک مدرن آمیخته با حسن برداشت امروزی اسم " تشنج های مسلحانه " را به آن گذاشته اند ، پیاده می نمایند.چنین است ماهیت پروسه اجتماعی جامعه بین المللی که در آن ازجامعه خبری نیست. » ( فیلیپ آلات ، حقوق بین المللی و انقلاب جهانی : آبستن مجدد جهان /1089 / 10).

توماس مارتین فرانک پروفسور حقوقدان و متخصص دیگری در مسایل مربوط به حقوق بین المللی نیزدرتائیدازدیدگاه فیلیپ آلات به این باورمی باشدکه « جامعه عبارت از تجمع و مجمعی است که به مرحله انکشاف پیشرفته ی آن رسیده باشد » ( ژورنال شماره 962 اروپایی حقوق بین المللی، جلد دوم / 2002 / صفحات 961 - 992 ).

بناباجمع نمودن این دودیدگاه به این نتیجه می رسیم که جامعه جهانی نیز مانند جوامع مدنی دستاورد و یا فتوحات مرحله پیشرفته تری از تاریخ یعنی که ساختار سرمایه داری می باشد که علی الرغم پیش قراول بودن آن در دوره بندی های تاریخ بشر-از همان آغاز نطفه ی آلوده معصیت استثمار و بهره کشی انسان ازانسان را با خود حمل نموده و می نماید.

***

تعزیرات درواقعیت امر عبارت است از یک عملیه کشتاردستجمعی ونسل کشی بوده که بیشتر از همه سلاح سلاخی دلخواه امپریالزم ایالات متحده آمریکا برعلیه سایر کشور ها ، مردمان و ملت ها میباشد.

بطور مثال بعد از بیرون شدن امریکا از معامله هستوی امریکا / ایران ( برجام ) و با از سرگرفتن تعزیرات به دنبال آن قصر سفید اعلان نمود که هدف آمریکا عبارت از این است که " صادرات ایران را به نقطه صفری برساند." همچنان قصر سفید تلویحاً بالای کشور هایی چون هند ، چین ، کوریا جنوبی ، جاپان ، ترکیه فشار واردنمودتانفت ایران راوارد ننمایند؛چنین امری درواقعیت صدور فرمان و دستوربالای کشور های دارای حاکمیت ملی و مستقل می باشد که با کی تجارت و داد و ستد کنند و با کی نکنند . سخن صرفا درینجا و با دیکته کردن خلاصه نمیشود ، بلکه ایالات متحده امریکا از آنهم فراتر رفت و مقامات کانادایی را وادارنمود تا یک مقام بلند پایه ( رئیس مالی کمپانی تیلی کام Huawei) را بنام مینگ ونژو ، توقیف و بازداشت نمایند. چگونگی وقوع این ماجرا واقعا دلچسپ است ، زیرا برای اینکه امریکا دنیا و مردم چین را متقاعد ساخته باشد که بالای آنها دیکته نمی نماید، کشور ثالث را که کانادااست دخیل می سازد.

یک اقتصاددان شناخته شده ای بنام مارک وایزبرات در رابطه گذشته های تاریخی تعزیرات آمریکا برعلیه ایران در یک نشریه ی بنام Real News Network می نویسد « زمانیکه تعزیرات در2012 وضع گردید ، تولیدات مواد نفتی به 832000 بشکه در روز کاهش یافت ودرآمد محصولات خالص

به7.7درصد رسید. وزمانیکه تعزیرات در2016 حین حصول موافقتنامه برجام برداشته شد، تولیدات مواد نفتی به 972000 بشکه در روز ارتقا نمود و درآمد محصولات خالص 12درصدازدیاد را در همان سال کسب نمود و زمانیکه در 2018 تعزیرات دوباره وضع گردید ، محصولات نفتی بطور سرسام آوری دوباره کاهش یافت و انفلاسیون 51 درصد افزایش یافت. تحقیقات پوهنتون کالیفرنیا در راستای این تعزیرات ازکمبود برخی ازاقلام ادویه های ضروری درایران گواهی می دهد که خود نتیجه و پیامد مستقیم این تعزیرات می باشد .

در آغاز این جستار به موضعگیری قصر سفید مبنی بر تقرب ایران به نقطه صفری اشاره گردید؛ حال درین بخش سعی میگردد تا طرح چنین دیدگاهی را از جانب قصر سفید موردبررسی بیشتری قراردهیم. ustin Podur نویسندهء انستیتو ت "وسایل اطلاعات جمعی مستقل " بدین باور است « هر کشوری که ضرورت به صادرات و واردات نداشته باشد بنام خود کفاف یا Autarky نامیده میشود و در اقتصاد امروزی جهانی هیچ کشوری خودکفاف نمی باشد. تمامی اقتصادهای ملی به تجارت وابستگی دارند:

آنها صادر کننده هستند ، اسعار خارجی را بدست می آورند و آن را به منظور وارد نمودن آنچه که نمیتوانند تولید نمایند مورد استفاده قرار می دهند . کشاندن صادرات یک کشور به نقطه صفری به معنی تخریب اقتصاد آن کشور از یکطرف و محروم سازی مردم آن از نیازمندی های مورد ضرورت شان می باشد.» (تعزیرات نسل کشی بوده و سلاح دلنشین ایالات متحده آمریکامیباشد ؛ نویسنده : Justin Podur ، نشریه شبکه زی نت ، 19جون 2019).

بلی خواننده گرامی! حقیقتاً هم چنین است که آنرا جستین پاجر وضاحت می دهد و درست به همین دلیل " تخریب همگانی " و " محروم سازی عموم مردم " که وجه تشابه برازنده میان جینوساید و تعزیرات را تشکیل می دهند، میتوان اخیرالذکر را در ردیف عمل نسل کشی انسانی در کشور های متفاوت قرار داد که از تفسیر متناقض جامعه جهانی درین مورد سرچشمه می گیرد .

برخی اوقات در مناسبات بین المللی از تعزیرات به مثابه سلاح بدیل گونه درعوض جنگ استفاده میگردد که در سرآغاز این مقال به آن اشاره شد ؛ آنچه را که در مقایسه جنگ و تعزیرات درین رابطه میتوان یاد آور شد این است که مجزا از میزان سنجش دقیق مهمات و تسلیحات جنگی و قدرت تخریبی آنها ، تعزیرات عبارت است از سلاحی می باشد برای ایجاد و گسترش فقر وگرسنگی که ضعیف ترین و آسیب پذیر ترین لایه های اجتماعی را با آهستگی و مرگ دردآلود و تدریجی از طریق عدم دسترسی به غذا وادویه ضروری هدف قرار می دهد ؛ جالبتر از همه این است که برخلاف آزمایش بمب ها و یا هجوم قطعات پیاده در جنگ ها ، تعزیرات خطر و ریسک ناچیزی را به نیرو های تجاوز گر ببار می آورد .

نکته ی دیگری را که امروز ما در رجز خوانی و برخورد دوگانه جامعه جهانی در رابطه با تعزیرات مشاهده مینماییم این است که وضع تعزیرات یکجانبه ازجانب آمپریالیزم ایالات متحده امریکابرعلیه سایر کشور های جهان تمامی پرنسیپ های حقوقی خود این جامعه را زیر پا می نماید. به عبارت دیگر درینجاست که جامعه جهانی به مثابه قسمتی از سکرتریت وزارت خارجه امریکا نقش ایفا نموده و شورای امنیت در واقعیت مانند قوت های جلب و احضاروزارت دفاع این کشور ( پنتاگون )درزمینه دیپلوماسی جهانی عمل مینماید.

ادریس جزایری راپورتر خاص ملل متحد درمورد تدابیر تعزیرات اجباری درنشریه Real News خاطرنشان ساخت که « یک چهارم جمعیت جهان به نحوی زیر تأثیر تعزیرات یکجانبه بسر میبرد . ایران ، ونزوئلا ، سوریه ، کوبا ، سودان و دیگران تحت رژیم متنوع تعزیرات ایالات متحده امریکا ، قرار دارند . یمن بطورکامل در محاصره ایالات متحده امریکا ، انگلستان و عربستان سعودی موقعیت پیدا نموده ؛ غزه و ساحل غربی فلسطین کاملادر حصاراسرائیل قرار دارد ؛ قطر از جانب عربستان سعودی و امارات متحده عربی حلقه گردیده است ...»

در صفحات قبلی یکجا با هم نمونه مثال های جینوساید را با تفسیر و تفصیل بیشتری در موردعراق دردهه 90 به خوانش گرفتیم و تلفات انسانی ناشی از آن را با یک اجمال کلی مرور نمودیم ؛ درین بخش سعی به عمل می آید تا تطبیق این نسخه منسوخ و کشنده را در مورد ونزوئلا به بررسی و نمایش بگیرم :

تعزیرات ایالات متحده آمریکا برعلیه کشورونزوئلاجان چهل هزار انسان را میان سال های 2017 الی 2018 گرفته است ؛ حسب را پوری که از جانب مارک وایز برت و ساکس جفری پژوهشگر یونیورستی کلمبیا مشترکأ ترتیب گردیده ، چنین پیشبینی می گرددکه تعزیرات تعداد زیاد دیگری ازآدم ها را درین کشور به هلاکت می رساند ؛ شبکه برق رسانی ونزوئلا با سابوتاژ های ناشی از تعزیرات امریکاخسارتمند گردیدند ؛ ترمیم و نگهداشت پمپ های آب آشامیدنی بدون وارد نمودن اجزا جداگانه آن از بیرون ، غیر ممکن گردیده است که ملیون ها انسان را از دسترسی به آب آشامیدنی محروم می سازد. یک پروفسور اقتصاد ونزوئلا بنام Pasqualina Curcico طی صحبت با یک هیأت ائتلافی " تعزیرات راپایان دهید " خاطر نشان ساخت که تعزیرات « خساراتی را به ارزش 114 بیلیون دالر بر پیکراقتصادی این کشور وارد نموده که یکساله عاید سرانه خالص آنرا با در نظر داشت قیمت مواد نفتی در برمی گیرد که به عبارت دیگر اگر این رقم را به حساب ادویه مورد نیاز این کشور ارزیابی کنیم ، بالغ بر قیمت 26 ساله ی ادویه وارداتی ونزوئلا می گردد.»

برای درک هرچه بیشتر از تأثیر نابود سازی تعزیرات یک مثالی می آورم و آن عبارت است از نحوه تاثیر و عملکرد شکنجه بالای انسان ها : از لحاظ تکنیکی شکنجه جهت بدست آوردن معلومات از متهمین در جرایم و جنایات به خرج داده میشود ،اما در حقیقت شکنجه بیشتر ازینکه برای بدست آوردن معلومات موثریت داشته باشد ، بیشتر برای نابودی ساختار جسمی و روانی آدم ها نقش ثابت و تعین کننده را بازی می نماید وبطور مثال همین تکنیک ( شکنجه ) اگر به پیمانه بزرگ وهمگانی از جانب یک کشور دیکتاتور و یا دولت مبتنی بر آپارتاید مورد استعمال قرار گیرد ، در آن صورت یک جامعه را خورد و خمیر می سازد . شیوه عملکرد و اثرمندی تعزیرات نیز شباهت به آنچه که گفته آمد دارد .

غالبا تصور چنین است که تعزیرات اسباب تغییر رژیم های سیاسی را در قبال دارد که چنین نیست ؛ در حالیکه نتیجه معکوس می باشد. یعنی که تعزیرات سبب استحکام پایه های رژیم های استبدادی در جهان می گردد و در عوض امحاء توانمندی یک بخش بزرگ جمعیت انسانی را با خود به همراه دارد .

در پایان و نتیجه گیری باید یاد آور شد که :

*برای مقابله با هیولابزرگ تعزیرات اگر تعداد کافی کشور هایی چون بزرگترین ممالک در امریکای لاتین ، آسیای جنوبی و جهان در عرصه مناسبات بین المللی یک ائتلاف و اتحاد گسترده را مبنی بربرقراری مناسبات اقتصادی و تجارتی در میان خویش درمقابله با تعزیرات امپریالیزم ایالات متحده و سایرکشور های بزرگ سرمایه داری برقرار نمایند ، میتوانند در یک هدف استراتژیک کوتاه مدت ، این سلاح کشنده ( تعزیرات ) را از سر راه شان بردارند ؛

*در یک هدف غائی و نهایی دولت های سرمایه داری خویشتن را به دوستان و دشمنان صلح تقسیم نمی کنند و چنین چیزی اصلا وجود ندارد . هر کشور امپریالیستی علاقمند نگهداشت صلح برای خودش است ، ولو اینکه این صلح برای دشمنانش طاقت فرسای باشد ... صلح واقعا زمانی ضمانت می شود که تمام دولت ها در یک لیگ و یا اتحاد واقعی و داینامیک دفاع از خود و دیگران متحد شوند و این بدین معنی است که صلح صرفا زمانی می تواند ضمانت شود که هیچگونه عللی برای تخطی از آن موجود نباشد .

پایان