رژیم امارت اسلامی طالبان: فرصتها و موانع

۲۰ سپتمبر ۲۰۲۴

طوریکه میدانیم طالبان در پانزدهم اگست سال 2021م یکبار دیگر قدرت مطلق را در افغانستان بدست گرفته نظامی را که امارت اسلامی میدانند اما در واقع یک رژیم حاکمیت مستبد ارتجاع مذهبی، ضد مدنیت و فرهنگ معاصر، متکی به اپارتاید جنسیتی، انحصاری و تمامیت خواه ملاها است، برای بار دوم تشکیل کردند.

بی جهت نیست که این رژیم را، با وجود سه سال بودن در قدرت مطلق بالای تمام قلمرو افغانستان، هیچ دولت خارجی و یا سازمان های بین المللی و منطقوی و سازمان همکاریهای ممالک اسلامی به عنوان دولت مشروع قانونی افغانستان برسمیت نشناخته اند.

فراری شدن عناصر ضد ملی و فاسد زمان جمهوری به رژیم طالبان مشروعیت داخلی نمی بخشد همچنانکه پشتون بودن به طالبان مشروعیت نمیدهد. بعد از گذشت سه سال رژیم طالبان هیچ کوششی برای کسب مشروعیت از مردم افغانستان از طریق تشکیل یک لویه جرگهٔ عنعنوی به هدف تسوید، مباحثه، تصویب و انفاذ یک قانون اساسی انجام نداده است. در عنعنهٔ نظام دولتی افغانستان، لویه جرگه عالیترین مرجع مذاکرات بین الافغانی محسوب گردیده یگانه مرجع مشروعیت بخشیدن به یک نظام دولتی و زمامدار آن از طریق تصویب یک قانون اساسی است که در آن نوعیت نظام دولتی، وظایف و تشکیلات دولت و حقوق و وجایب اتباع تعریف می گردند. از این رهگذر نظام موجودهٔ امارت اسلامی طالبان همچنان به مثابهٔ یک "رژیم"غیر مشروع باقی مانده است که قدرت را بزور تفنگ بدست آورده و از مردم افغانستان کسب مشروعیت نکرده است.

در ادامهٔ حکومتداری بدون قانون، در ادامهٔ محروم کردن نیم نفوس کشور از حق تعلیم، تحصیل و کار و ایجاد یک رژیم اپارتاید جنسیتی؛ در ادامهٔ محروم کردن مردم از حقوق سیاسی، در ادامهٔ انحصار ارگانهای ادارهٔ دولت توسط ملاها و محروم کردن سایر اقشار مردم، احتمال افزایش نارضایتی مردم و مقاومت در برابر رژیم به دور از تصور نیست. فعالیت های تروریستی یکبار دیگر امنیت را تهدید می کنند، و بخصوص با هدف قراردادن اقلیت های قومی و مذهبی، خطر تفرقه ملی افزایش یافته است.

بنابر آن در شرایط عدم شناخت بین المللی، و عدم کسب مشروعیت داخلی، بیجهت نیست که جنگ سالاران فراری خیال تشکیل یک حکومت در تبعید یا جلای وطن را در سر می پرورانند تا برای حامیان خارجی خود یک بدیل سیاسی در مقابل رژیم طالبان ایجاد کنند. اما لازم به یاد آوری است تا زمانیکه رژیم امارت اسلامی مشروعیت داخلی و شناخت بین المللی را کسب نکرده باشد، از نظر حقوقی و عرف بین المللی، اشرف غنی احمدزئ همچنان به عنوان رییس جمهور انتخابی مردم افغانستان شناخته می شود به شرط آنکه شخصأ استعفأ نکرده باشد.

ادامهٔ وضع موجود، آیندهٔ ملت افغانستان را با خطر جدی روبرو نموده، خطر عقب ماندگی از جریان تمدن معاصر، عقب ماندگی اقتصادی، تکنولوژیکی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و فقر را با تجرید از جامعهٔ جهانی در برخواهد داشت. شرایط نا مساعد کنونی به عناصر و جریانهای ضد حاکمیت ملی، ضد تمامیت ارضی و ضد اتحاد ملی مردم افغانستان فرصت داده تا علنا مشروعیت افغانستان را به عنوان یک کشور مورد سوال قرار داده، با انتشار کتابها، مقالات و مصاحبه های تلویزیونی بی شرمانه روایت ایرانی از تاریخ دولت افغانستان را مورد تبلیغ قرار داده، با بلند کردن بیرقهای متعدد و تقاضاهای علنی برای تجزیهٔ کشور علنآ تبارز نموده خطرات جدی را متوجه بنیادهای وطن ما، تمامیت ارضی و اتحاد ملی افغانستان نمایند.

در میان روشنفکران کسانی هستند که امید به تغییر طالبان بسته اند و امیدوار اند با بهبود اوضاع اقتصادی کشور در دراز مدت طالبان مبانی مدنیت معاصر را قبول نموده رژیم اپارتاید زن و مرد را در افغانستان خاتمه دهند. در حالیکه ادامهٔ ممنوعیت حقوق تعلیم، تحصیل و کار دختران و زنان در طویل المدت سبب افزایش میزان بیسوادی و بی دانشی در نفوس کشور شده و در نهایت به عمیق شدن و گسترش افکار ارتجاعی در جامعه می افزاید که برگشت از آن روز بروز مشکلتر خواهد شد. طالبان در عمل نشان دادند که در سی سال گذشته هیچ تغییری در افکار و جهان بینی آنها رونما نشده است. مرور زمان نه تنها طالبان را به افراد مدنی مبدل نخواهد کرد بلکه برعکس اکثریت نفوس کشور را با افکار طالبانی مجهز خواهد کرد.

بنابر آن در این مقطع تأریخی محسوس میگردد که وظیفهٔ اساسی، مهم و خطیر تمام بنیادها، ایتلافها، اتحادیه ها و فعالین سیاسی افغانستان است تا در محور اهداف ترقیخواهانه، ارزشها و منافع مشترک در یک ائتلاف ملی برای نجات افغانستان متحد شده با ایجاد یک آدرس مشترک مرجع مراجعه و سنګر دفاع از منافع مردم افغانستان شده و در عین زمان پارتنر خوب و سالم برای جامعهء جهانی شده و در مقابل حاکمیت تمامیت خواه، مرجع انعکاس افکار تمام اقشار ملت افغانستان گردد.