وای به حال ملتی در اضطراب افتاده است

در تمیز راه حـق ،دور ازصواب افتاده است

خنجر جهل و شقاوت می خلد بر سینه اش

او به خواب غفلت و در منجلاب افتاده است

راه علم و دانش و فضل را نمی داند، ولی

در پی موهوم، دروهم سراب افتاده است

زاهـد و شیخ وملا، چون رهبـرورهبان شدند

گشته اند مرغوب دنیا، دین خراب افتاده است

با قرائت های شخصی از روایت هـای دین

شیوه جنگ و تقابل نص و باب افتاده است

جنگ هفتادو دو ملت را سبب گردیده اند

صلح وهمزیستی ورفعت درحجاب افتاده است

می رسد هـردم گروه و شیوه ورفتار نو

بهر تخریب جهان در پیچ وتاب افتاده است

طالب وایسی و داعش وحشـت ومرگ آفرین

سیف اسلام بهر قتل شیخ و شاب افتاده است

صیغهء جنگی روا دارند بهرعیش و نوش

دمبدم یک زن باچند مرد خراب افتاده است

تا که دین گردید بری، برنامهء ریب وریا

زورق فسق وجنایت خوش به آب افتاده است