لــــوی درستیز پاکستان جـــنرال شــریف  قرار است بعد از  انکه  از سـفر امریکا و ملاقات با    اوباما  بر گردد، تصمیم دارد به کابل بیاید و با دولتمردان حکومت وحدت ملی در مورد  کاهش  اختلافات  اسلام اباد – کابل ملاقات و مذاکرات نماید  .

 این سفر در شرایطی صورت می گیرد ، که  طالبان  از کمک  های  مالی و تجهیزات جنگی ایران به طالبان پرده برداشته، در تاجکستان مذاکرات مسکو با طالبان از حالت  پنهانی بیرون شد و  حالت علنی را به خود گرفته ، اختلافات و جنگ  میان طرفداران ملا اختر منصور و ملا محمد رسول از یک طرف، جنگ میان طالبان و گروه خود ساخته داعش از سوی دیگر شدت گرفته است.

 هنوز جنرال شریف وارد کابل نشده  و جزیات مذاکرات  هم هنوز  معلوم نیست ،که  یک تعداد به  گمانه زنی ، شک و تردید ها  در مورد سفر  جنرال شریف  در مورد صلح با طالبان   پرداخته اند.

در این راستا دو نظر  توجه مرا به خود جلب کرد. افکار جنگی  و ادامه جنگ تا اخر تا « نابودی کامل» دشمن یا طالبان و افکار غیر جنگی وحل سیاسی  بحران افغانستان.

  طرفداران راه حل نظامی و جنگی و  جنگ مستقیم با پاکستان  .

این گروه فکر میکنند  که با آغاز جنگ مستقیم با پاکستان گویا مردم  افغانستان با هم متحد  شده  و این روند  ما را به طرف تامین صلح می برد. این گروه علاوه بر تاکید جنگ مستقیم با پاکستان  ، مخالف  هر گونه مزاکره با طالبان  منحیث  گروه تروریست و مزدور میباشند.

 در این قطار به نظر من  مجاهدین فساد پیشه ، مافیای اقتصادی – سیاسی  ، قاچاقچیان مواد مخدر و جنگسالاران که بدنه اصلی حکومت وحدت ملی را  تشکیل میدهند، به هیچ عنوان تحت هیچ شرایط خواهان صلح در افغانستان نمیباشند، دلیل آن معلوم است . انها بقای خود را در ادامه جنگ میبینند نه در صلح .  این روحیه انها با  سیاست های امریکا  در منطقه که  هدف تداوم و حفظ حالت جنگی در افغانستان میباشد ، همخوانی دارد. همانگونه که امریکا از طرف های جنگ  داخل نظام و طالبان در کندی و تندی جنگ حمایت میکند . مسکو، ایران و پاکستان هم  در چوکات منافع خود عین کار را دنبال میکنند، قسمیکه در بالا بدان اشاره نمودم.  

یکی از ده ها دلایلی که در بن  اول   امریکا  سران جهادی را از غار ها بیرون و بار دیگر  آنها را به  مسند قدرت رساند و شاند،  داشتن   شایستگی ، روحیه، نیت وافکار جنگی  آنها ،  میباشد نه کدام  چیزی دیگر. امریکا  میدانست که   آنها    نه صلاحیت و نه  هم  استعداد دولت داری  را   دارند و  نه هم خواستار صلح  میباشند.

طرفداران مذاکرات با طالبان و حل سیاسی بحران افغانستان.

این گروه   مذاکرات با طالبان  را یگانه راه حل ختم جنگ  و بحران و خون ریزی  و بی ثباتی  می پندارند.  این گروه استدلال میکنند ،که جنگ راه حل نیست ، نظر به موقعیت افغانستان و درجه دین داری مردم و حمایت  و امکانات که  گروه های جنگی  از تانک  گرفته تا باک  در اختیار دارند.  به نظر این گروه   ناممکن  پنداشته میشود  که ما از راه جنگ به صلح برسیم و دشمنان رنگارنگ مردم افغانستان را  تار و مار ، نابود و برباد کنیم ، چونکه منافع کشور  زیدخل در افغانستان تغیر نکرده ، موقف و رقابت  آنها   هم پا برجا است  و ما  تا هنوز در تصمیم گیری ها مستقلانه نمیتوانیم عمل کنیم.

مردم افغانستان ، یک بخش  جامعه مدنی ، احزاب ، سازمان ها ، حلقات سیاسی، نیروهای ملی،دیموکراتیک و ترقیخواه تیت و پرک  و روشنفکران و جوانان کشور ما که تا کنون به یک قوت سراسری بدیل  که در تصمیم گیری ها نقش داشته باشند مبدل نشده اند، خواهان صلح و ثبات  و حل سیاسی بحران میباشند.

با انکه اکثریت صلح میخواهند اما دلیل شکست شان پراگندگی و اختلافات سلیقوی  و نبود یک زعیم ملی ، یک حزب پیشاهنگ  سراسرس ملی  طرفدار جبهه ملی میباشد.نتیجه این که یک اقلیت کوچک جنگجو و غارتگر است، که جنگ را بر مردم ما  و سر سزمین ما تحمیل و حفظ  کرده اند.