تعمیقِ شکاف بین افغانستان – پاکستان
منبع: تریبیون
نویسنده: رستمشاه مومند، وزیر داخلۀ پیشینِ پاکستان و سفیر آن کشور در افغانستان
برگردان: احمدنظر جهانگیری
بستن دروازۀ تورخم و منع ورود افغانها به پاکستان بدون داشتن اسناد قانونی، همواره انشعابِ چندبعدی در رابطۀ بین دو کشور بههمراه داشته و باعث تنشهای مرزی شده است. منطق تصمیمِ ما برای محدودیتِ ورود افغانها به پاکستان ساده است: نسبت دادنِ افغانها به تروریسـم و اینکه منافع ملی ایجاب میکند تا پالیسیِ مقید روی دست گرفته شود و از ورود افراد بدون اسناد جلوگیری شود.
فراموش نشود پاکستان با داشتن ۲۲۵۰ کیلومتر سرحد با افغانستان، ۲۳۵ راهِ ورودی و خروجیِ فرعی دارد. تنها امور گمرکی و مهاجرت، در تورخم و چمن امکانپذیر است. افرادی که قصد دهشتافکنی را دارند، ابلهیست که از مسیر تورخم و چمن بگذرند و خود را در محراقِ دستگیری مقامات سرحدیِ دو کشور قرار دهند. دهشتگران و حامیانشان ترجیح میدهند که مسیر مناسبتری را برای ورود به پاکستان انتخاب کنند. در ثانی، حقایقِ محکم نشان میدهد که در ۱۰ سال گذشته، تنها یک درصد اتباع افغانستان در حملات دهشتافکنانه در پاکستان نقش داشتهاند. بیشترین حملات توسط اتباع پاکستانی در خود پاکستان سازماندهی شده و یا هم توسط پاکستانیهایی انجام یافته که در افغانستان پناهگاههای امن دارند.
عوامل دیگری هم از جمله منابعِ قابل بحث اند:
آیا ما نیروی انسانی، فضا و امکاناتِ کافی در دسترس داریم که روزانه ۱۰۰۰۰ ویزه را بررسی کنیم، آنهم در موقعیتی مانند تورخم و گذرگاه خیبر، جایی که صدها عراده موتر در دو سوی مرز توقف میکنند تا اسناد خود را طی مراحل نمایند؟
جنجالهای اخیرِ مرزی در تورخم بدون شک دشمنی و نفرت را میان مردمِ دو طرفِ سرحد بهوجود میآورد. حال آنکه دشمنی با افغانستان عواقبِ درازمدتِ خطرناک و منفی را برای پاکستان ـ با در نظرداشت طیف وسیعی از پروژههای بزرگ و استراتژیک همانند کاسا ۱۰۰۰ و تاپی که در جریان است ـ به همراه دارد.
سرنوشت دهلیز اقتصادی چین ـ پاکستان که از ضرورتهای بنیادی کشور محسوب میگردد، بهطور غیرمستقیم تحت فشار قرار میگیرد. ضرورت است که مدیریت موثرِ بیشتر در سرحد بین افغانستان – پاکستان ایجاد گردد. با توجه به اینکه اسلام آباد نتوانسته رابطۀ کاری خوب و مثبتی را با دهلی جدید آغاز نماید و در سرحدات خود با ایران در حال کندن گودال است، تنش سرحدی با افغانستان تنها باعث تعمیقِ احساسات ضد پاکستانی در آن کشور میگردد.
آیا منافع ما ایجاب میکند که خود را در سطح جهان منزوی بسازیم و تصویری ارایه بدهیم که توان همزیستی با همسایههای خود را نداریم؟
در عین زمان، تشنج مرزی، پیامدهای بزرگی برای پاکستان به همراه دارد، بیشتر از ۱۵۰۰۰۰ پناهندۀ پاکستانی بعد از عملیات نظامی در قبایل، با عبور از مرز بدون مشکل در ولایتِ خوست افغانستان جابهجا شدهاند. همچنان نزدیک به ۱۵۰۰۰۰ کارمند مجرب پاکستانی اکثراً بدون اسناد در افغانستان زندهگی میکنند. اینجا اقوامی در دو سوی مرز وجود دارند که توسط خط دیورند از هم جدا شدهاند. مطابق معاهدهیی که بین افغانستان و هند برتانوی در سال ۱۹۰۵ به امضا رسید، افرادی که در فاصلۀ ۵ مایلی دو طرف سرحد بود و باش داشته باشند، بدون اسناد و موانع میتوانند دو سوی خط عبور و مرور کنند. از دید افغانها، این معاهده بین افغانستان و پاکستان تا هنوز الزامی است.
احساسات ضد پاکستانی افغانها که جانشین هند برتانوی شده است، دلایل مختلف دارد.
مطابق آخرین نظرسنجی عمومی در افغانستان، محبوبیت پاکستان به اندازۀ ۳٫۶ درصد سقوط کرده است. آیا وقت آن نرسیده که بیدار شویم؟
در ارتباط به موضع مهاجرین افغان و دستگیری چند جاسوس در کویته، تحلیلگران خواهان اخراج اجباریِ مهاجرین شدهاند. اولین فردی که این بحث را آغاز کرد، وزیر داخلۀ ایالت بلوچستان بود. او گفت در صورتیکه مهاجرین پاکستان را فوراً ترک نکنند، تحقیر و به زور از پاکستان اخراج خواهند شد. صرفنظر از شیوه و لحن گفتار وزیر داخلۀ ایالت بلوچستان، چیزی را که او و دیگران تا حال درک نکردهاند این است که مهاجرین از مناطق ناامن افغانستان آمدهاند و در آنجا تأسیسات مانند مکتب، سرک و شفاخانه وجود ندارد. با از بین رفتن خانههایشان، مهاجرین جایی برای رفتن ندارند. در همین حال، بازگشت داوطلبانۀ افغانها همواره به کشورشان ادامه داشته است. بهطور اوسط تقریباً ۲۰۰۰۰ افغان ماهانه به کشورشان برمیگردند، درحالیکه ۳۰ سال اینجا زندهگی کردهاند. آیا به زور آنها را بیرون کنیم و نفرت و انزجار بیشتری را علیه پاکستان متحمل شویم؟ آیا اخراج مهاجرین بدون خواهش خودشان مطابق قوانین بینالمللی است؟ آیا این کار بذر دشمنیِ درازمدت با پاکستان را زرع نمیکند؟
وقتی سوال مهاجرینِ غیرقانونی به میان میآید درحالیکه ما نتوانستهایم سند مهاجرتِ آنها را آماده و ثبت کنیم، چرا بهخاطرضعف ساختاریِ ما آنها مجازات شوند؟
همهروزه مهاجرین بیگناه، بیشترینه دستفروشانِ کنار جاده و فقرا که سالها در پاکستان زندهگی کردهاند، توسط پولیس بازداشت و تحقیر میشوند بدون در نظر گرفتنِ قانون و عدالت و بدون توجه به اینکه این افراد تنها نانآورِ خانوادههای فقیرِ خود میباشند.
درحالیکه هر کشور حق دارد با آوردن سیستمهای جدید از مرزهای خویش محافظت کند، بهتر این است موافقت بین دو طرف وجود داشته باشد. تصامیمِ ما همواره گذرا و ناشی از نگرانیهای امنیتی بوده و به منافع درازمدتِ استراتژیک توجه صورت نگرفته است. قبل از اینکه دیر شود، ضرورت به ارزیابیِ تازه بین دوطرف محسوس است!
تعمیقِ شکاف بین افغانستان – پاکستان
منبع: تریبیون
نویسنده: رستمشاه مومند، وزیر داخلۀ پیشینِ پاکستان و سفیر آن کشور در افغانستان
برگردان: احمدنظر جهانگیری
بستن دروازۀ تورخم و منع ورود افغانها به پاکستان بدون داشتن اسناد قانونی، همواره انشعابِ چندبعدی در رابطۀ بین دو کشور بههمراه داشته و باعث تنشهای مرزی شده است. منطق تصمیمِ ما برای محدودیتِ ورود افغانها به پاکستان ساده است: نسبت دادنِ افغانها به تروریسـم و اینکه منافع ملی ایجاب میکند تا پالیسیِ مقید روی دست گرفته شود و از ورود افراد بدون اسناد جلوگیری شود.
فراموش نشود پاکستان با داشتن ۲۲۵۰ کیلومتر سرحد با افغانستان، ۲۳۵ راهِ ورودی و خروجیِ فرعی دارد. تنها امور گمرکی و مهاجرت، در تورخم و چمن امکانپذیر است. افرادی که قصد دهشتافکنی را دارند، ابلهیست که از مسیر تورخم و چمن بگذرند و خود را در محراقِ دستگیری مقامات سرحدیِ دو کشور قرار دهند. دهشتگران و حامیانشان ترجیح میدهند که مسیر مناسبتری را برای ورود به پاکستان انتخاب کنند. در ثانی، حقایقِ محکم نشان میدهد که در ۱۰ سال گذشته، تنها یک درصد اتباع افغانستان در حملات دهشتافکنانه در پاکستان نقش داشتهاند. بیشترین حملات توسط اتباع پاکستانی در خود پاکستان سازماندهی شده و یا هم توسط پاکستانیهایی انجام یافته که در افغانستان پناهگاههای امن دارند.
عوامل دیگری هم از جمله منابعِ قابل بحث اند:
آیا ما نیروی انسانی، فضا و امکاناتِ کافی در دسترس داریم که روزانه ۱۰۰۰۰ ویزه را بررسی کنیم، آنهم در موقعیتی مانند تورخم و گذرگاه خیبر، جایی که صدها عراده موتر در دو سوی مرز توقف میکنند تا اسناد خود را طی مراحل نمایند؟
جنجالهای اخیرِ مرزی در تورخم بدون شک دشمنی و نفرت را میان مردمِ دو طرفِ سرحد بهوجود میآورد. حال آنکه دشمنی با افغانستان عواقبِ درازمدتِ خطرناک و منفی را برای پاکستان ـ با در نظرداشت طیف وسیعی از پروژههای بزرگ و استراتژیک همانند کاسا ۱۰۰۰ و تاپی که در جریان است ـ به همراه دارد.
سرنوشت دهلیز اقتصادی چین ـ پاکستان که از ضرورتهای بنیادی کشور محسوب میگردد، بهطور غیرمستقیم تحت فشار قرار میگیرد. ضرورت است که مدیریت موثرِ بیشتر در سرحد بین افغانستان – پاکستان ایجاد گردد. با توجه به اینکه اسلام آباد نتوانسته رابطۀ کاری خوب و مثبتی را با دهلی جدید آغاز نماید و در سرحدات خود با ایران در حال کندن گودال است، تنش سرحدی با افغانستان تنها باعث تعمیقِ احساسات ضد پاکستانی در آن کشور میگردد.
آیا منافع ما ایجاب میکند که خود را در سطح جهان منزوی بسازیم و تصویری ارایه بدهیم که توان همزیستی با همسایههای خود را نداریم؟
در عین زمان، تشنج مرزی، پیامدهای بزرگی برای پاکستان به همراه دارد، بیشتر از ۱۵۰۰۰۰ پناهندۀ پاکستانی بعد از عملیات نظامی در قبایل، با عبور از مرز بدون مشکل در ولایتِ خوست افغانستان جابهجا شدهاند. همچنان نزدیک به ۱۵۰۰۰۰ کارمند مجرب پاکستانی اکثراً بدون اسناد در افغانستان زندهگی میکنند. اینجا اقوامی در دو سوی مرز وجود دارند که توسط خط دیورند از هم جدا شدهاند. مطابق معاهدهیی که بین افغانستان و هند برتانوی در سال ۱۹۰۵ به امضا رسید، افرادی که در فاصلۀ ۵ مایلی دو طرف سرحد بود و باش داشته باشند، بدون اسناد و موانع میتوانند دو سوی خط عبور و مرور کنند. از دید افغانها، این معاهده بین افغانستان و پاکستان تا هنوز الزامی است.
احساسات ضد پاکستانی افغانها که جانشین هند برتانوی شده است، دلایل مختلف دارد.
مطابق آخرین نظرسنجی عمومی در افغانستان، محبوبیت پاکستان به اندازۀ ۳٫۶ درصد سقوط کرده است. آیا وقت آن نرسیده که بیدار شویم؟
در ارتباط به موضع مهاجرین افغان و دستگیری چند جاسوس در کویته، تحلیلگران خواهان اخراج اجباریِ مهاجرین شدهاند. اولین فردی که این بحث را آغاز کرد، وزیر داخلۀ ایالت بلوچستان بود. او گفت در صورتیکه مهاجرین پاکستان را فوراً ترک نکنند، تحقیر و به زور از پاکستان اخراج خواهند شد. صرفنظر از شیوه و لحن گفتار وزیر داخلۀ ایالت بلوچستان، چیزی را که او و دیگران تا حال درک نکردهاند این است که مهاجرین از مناطق ناامن افغانستان آمدهاند و در آنجا تأسیسات مانند مکتب، سرک و شفاخانه وجود ندارد. با از بین رفتن خانههایشان، مهاجرین جایی برای رفتن ندارند. در همین حال، بازگشت داوطلبانۀ افغانها همواره به کشورشان ادامه داشته است. بهطور اوسط تقریباً ۲۰۰۰۰ افغان ماهانه به کشورشان برمیگردند، درحالیکه ۳۰ سال اینجا زندهگی کردهاند. آیا به زور آنها را بیرون کنیم و نفرت و انزجار بیشتری را علیه پاکستان متحمل شویم؟ آیا اخراج مهاجرین بدون خواهش خودشان مطابق قوانین بینالمللی است؟ آیا این کار بذر دشمنیِ درازمدت با پاکستان را زرع نمیکند؟
وقتی سوال مهاجرینِ غیرقانونی به میان میآید درحالیکه ما نتوانستهایم سند مهاجرتِ آنها را آماده و ثبت کنیم، چرا بهخاطرضعف ساختاریِ ما آنها مجازات شوند؟
همهروزه مهاجرین بیگناه، بیشترینه دستفروشانِ کنار جاده و فقرا که سالها در پاکستان زندهگی کردهاند، توسط پولیس بازداشت و تحقیر میشوند بدون در نظر گرفتنِ قانون و عدالت و بدون توجه به اینکه این افراد تنها نانآورِ خانوادههای فقیرِ خود میباشند.
درحالیکه هر کشور حق دارد با آوردن سیستمهای جدید از مرزهای خویش محافظت کند، بهتر این است موافقت بین دو طرف وجود داشته باشد. تصامیمِ ما همواره گذرا و ناشی از نگرانیهای امنیتی بوده و به منافع درازمدتِ استراتژیک توجه صورت نگرفته است. قبل از اینکه دیر شود، ضرورت به ارزیابیِ تازه بین دوطرف محسوس است!