ریشـخـنــدی
میخواستم مشاورِ عالی شوم نشد
یا که رئیسِ دفتر والی شوم نشد
میخواستم به مثل سخن گوی بی سخن
از عقده ها و همهمه خالی شوم نشد
میخواستم وکیل شوم چنگوی کنم
تا قهرمانِ مشت شمالی شوم نشد
میخواستم سفیر شوم در طرابلس
یا منشی سفیر سومالی شوم نشد
کم مانده بود بای شوم در قلای نو
یا قریه دار قریه زالی شوم نشد
میخواستم نداف شوم در هزاره جات
یا که حسین خان زغالی شوم نشد
میخواستم به کوی خرابات سر زنم
قوله کشِ گروه قوالی شوم نشد
میخواستم سفر بکنم سوی میمنه
راننده در سرای شمالی شوم نشد
میخواستم به خارج کشور سفر کنم
تا ساکن جزیره بالی شوم نشد
پودر زدم که دلقک اجراییه شوم
اشرف غنی و یا که جلالی شوم نشد
کم مانده بود سال گذشته به هفت جون
مالنده در وزارت مالی شوم نشد
میخواستم که برق شوم در شب زفاف
در گیس ارگ٬ هر شبه جالی شوم نشد
چون واسطه نداشتم از دست بیکسی
حد اقل کفیل جوالی شوم نشد
هارون یوسفی
لندن: ۱۹ جون ۲۰۱۶