میر عبدالواحد سادات
داشتن ستراتیژی ملی در مقابله با پاکستان
واقعیت قرار داشتن پاکستان بمثابه مرکز امن برای شرارت پیشه گان جهان و نقش دولت آنکشور بحیث حامی تروریسم ، چنان آفتابی گردیده است که سرانجام در بحث های رسمی وعلنی مجلس نمایندگان ، کنگره و دیگر مجامع امریکا یی نیز بدان اعتراف صورت گرفته است. شاهدان و منجمله آقای خلیل زاد دپلومات سرشناس امریکایی افغان الاصل ، با این اعتراف و شهادت در پهلوی اذعان به حقیقت ، به نوعی عذاب وجدانی وتاریخی خود نیز مرهم گداشته اند.
شاید بهتر بود تا این کلام اقبال لاهوری را در تالار نصب مینمودند که:
تخم دیگر بکف آریم وبکاریم زنو
زانچه کشتیم زخجلت نتوان کرد درو
ما بخوبی درک مینماییم که این لابی و تدویر جلسه در راستای منافع ملی امریکا انجام میآبد و از نخستین گامها برای ترسیم و تعریف جایگاه بعدی پاکستان در بازیهای کلان جیوپولوتیک جهانی خبر میدهد.
قدر مسلم این است که آنچه انجام یافته ، در واقع اثبات حقانیت صدای برحق افغانستان میباشد که طی چهاردهه اخیر قربانی تجاوز وجنگ اعلام نا شده پاکستان میباشد وتروریستان و خرابکاران صادرشده ازآنکشور ، دمار از روزگار مردم بیرون نموده وهست وبود آنرا در مقاطع مختلف به مخاطره انداخته اند.
بدینرودراحوال کنونی و بخاطر بهره برداری دقیق از جو ایجاد شده ای جهانی ، ضرور است تا درمقابله با پاکستان دارای سترایژی ملی باشیم . البته در مورد کم وکیف و چگونگی این ستراتیژی دوستان نظر خواهند داد وبدون شک در گام نخست بایدشناخت دقیق از جیوپولوتیسم حاکم بر منطقه و جهان که بر مبنای آن بازیهای کلان منطقوی و جهانی شکل میگیرد ، داشته باشیم ( بازیهای بزرگ که مقدرات تاریخی افغانستان ، پاکستان و ... را تعین خواهد نمود ) .
همچنان نیاز مبرم است تا ما تعریف دقیق وروشن از منافع ملی خود داشته باشیم و در گام سوم باید متوجه کا رهای خانگی خود باشیم که فقط و فقط توسط خود افغان ها انجام یافتنی میباشد .
ما همین اکنون با بحرانات شدید و خانه بر انداز مواجه میباشیم ( بحران مشروعیت ، بحران سیاسی ، بحران اقتصادی ، بحران اجتماعی و ... ) و خطرناکتر از همه بحران اعتماد در مقیاس ملی میباشد ( به گفته وطنی ما ، یکی ما ت میگوییم و دیگری از تیاق صحبت مینماید ) یکی در فکر لوی افغانستان است و دیگری عجله برای شناخت دیورند ، دارد و دیگری پلان تجزیه پاکستان را طراحی مینماید و به یاد باید داشت که: ...
هیچ کار نمیتوانیم ، تا افغانستان متحد و مقتدر ودولت نیرومند ملی که بر قوای مسلح ملی ( غیر قومی و تنظیمی ) متکی و حاکمیت قانون را ملاک عمل قرار دهد ، نداشته باشیم . و این مامول زمانی سراب نخواهد بود که برای انجام وظایف یاد شده صادقانه گام نگذاریم.