آنچه از چین امروز نمی گذارند بدانیم
یونگه ولت – ترجمه رضا نافعی
حزب کمونیست چین با تقریبا 85 میلیون عضو خود نه تنها بزرگترین حزب ک
مونیست بلکه از لحاظ تعداد اعضاء بزرگترین حزب جهان است. در ماه اکتبر ششمین پلنوم این حزب خواستار برپاشدن نوزدهمین کنگره حزب در سال آینده شد تا کنگره وظائف آتی حزب را مشخص سازد. از مشاهدات چنین بر می آید که پکن در همان حال که گامهای راهبردی برمیدارد در عین حال بسیار محتاط نیز هست. از این رو می خواهند مرحله به مرحله پیش بروند. آنها می خواهند تا سال 2021 که مصادف است با یکصدمین سال تاسیس حزب کمونیست چین به جامعه ای «نسبتا مرفه دست یابند». چین در حال حاضر از لحاظ قدرت اقتصادی در جهان در مرتبه دوم قرار دارد.
حزب کمونیست چین در ماه اکتبر از تمام دانشمندان داخلی و خارجی دعوت کرده تا در هفتمین همایش جهانی سوسیالیسم با شعار «مارکسیسم در قرن 21» گرد هم آیند. یکی از نمایندگان آلمان در این همایش که در پکن برپا شد «اگون کرنتس» (آخرین نخست وزیر جمهوری دموکراتیک آلمان بود). برگزار کنندگان همایش موکدا بر این نکته تکیه می کردند که سوسیالیسم چینی جنبه ملی دارد- و برخلاف سوسیالیسم اروپائی مدلی برای دیگر کشورها نیست. اگون کرنتس در گفتگو با یونگه ولت روشن می سازد که این رویکرد ناشی از کجا ست:
یونگه ولت- سفر شما در ماه اکتبر به پکن دومین سفر شما در سال جاری به این کشور بود. انگیزه شما برای سفرهای مکرر به آنجا صرفا ناشی از کنجکاوی است؟
کرنتس: پس از هر سفر بیشتر برای من روشن می شود که اطلاعات ما در اروپا در مورد چین تا چه حد ناچیز است. اطلاعاتی که ما از چین داریم اکثرا یک سویه، گاه غلط، و یا دست کم مغرضانه است. در این مدتی که من آنجا بودم ششمین اجلاس مجمع عمومی کمیته مرکزی حزب کمونیست چین برپا بود. صبح روز افتتاح اجلاس- یعنی در ساعاتی که حتی خود اعضای کمیته مرکزی هم اطلاعات مشخصی از آنچه در پلنوم خواهد گذشت نداشتند، مفسر رادیو آلمان موسوم به «دویچلاند رادیو» که تفسیرش را از طریق اینترنت می شنیدم چنان تفسیر می گفت که گوئی از همه چیز باخبر است، تفسیری مبنی بر: حدسیات، ادعاهای بی اساس، حرف هائی در حد فال قهوه و کف بینی. با این شیوه کار نه برخوردی عادلانه به چین می شود و نه پاسخی عادلانه به نیاز های اطلاعاتی مردم آلمان داده می شود.
یونگه ولت: اجازه بدهید بگویم: نتیجه برخورد ایدئولوژیک همین است.
کرنتس- این ایدئولوژی نیست، هرچند که کلی افکار ضد سوسیالیستی و فضل فروشی های پرتفرعن هم قاطی آن هست. مسئله این جهان بینی اروپا محور است: همه چیز با ملاک آلمانی سنجیده می شود.
یونگه ولت: بجای آن باید با کدام ملاک سنجید؟
کرنتس- ما باید جمهوری خلق چین را با توجه به تاریخ آن، با توجه به پیشرفت آن، با توجه به توانائی های آن، با توجه به دستآوردهای آن و خواست های آن بسنجیم.
یونگه ولت: شما با این تغییر چشم انداز به چه نتایجی رسیدید؟
کرنتس: آنطور که من می بینم، در این عصر ناامن، در جهانی که چنین در هم ریخته است، تقریبا هیچ کشوری نیست که مانند چین تصوری روشن از چشم انداز سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خود داشته باشد. این کشور برای فاصله زمانی امروز تا 2050 برنامه دارد. چین بپاخاسته و این را می توان دید. همکاری تنگاتنگ آن با روسیه قابل تحسین است که این برای حفظ صلح نیز حائز اهمیت است. مشخص بگویم: من در همان دو استانی بودم که در سال 1989 همراه با یک هیئت نمایندگی از جمهوری دموکراتیک آلمان از آن دیدار کردیم. این استانها چنان تغییر کرده که به دشواری می توان آن را باز شناخت. از آن زمان تا کنون همه جا دست به عمران زده اند: خانه سازی کرده اند، موسسات اجتماعی تاسیس کرده اند، خیابان ساخته اند. فقط با حیرت می توان به این تغییرات چشم دوخت و آفرین گفت.
یونگه ولت- نگاهتان کمی آرمان گرایانه نیست؟ چین هم بهشت روی زمین نیست.
کرنتس- اصلا قصد ندارم چین را چون آرمانشهر جلوه دهم. من ازشکست سوسیالیسم در اروپا این را نیز آموختم که نباید به دیگران و راه های دیگری که برای رسیدن به سوسیالیسم در پیش گرفته می شود بدیده تفرعن نگریست، یا بر این باور بود که ممکن است سوسیالیسمی بی نقصان پدید آید، که عملکردش بتواند تهی از تضاد ها باشد. کشوری چنین بزرگ با ملیت های فراوان و باقیمانده هائی از گذشته، پر است از دشواری ها و مسائل سیاسی و اجتماعی. اما آنچه از منظر من عمده است پیشرفتی است که این کشور تا کنون به آن دست یافته است و برنامه های واقع گرایانه ای است که برای آینده دارد. تصور من این است که رهبری چین به بهترین وجه می داند که یک پروژه تاریخی مانند سوسیالیسم با ویژگی های چینی که تا کنون در تاریخ نمونه ای نداشته، با چه دشواری ها و مخاطراتی روبروست.
تا کنون 800 میلیون نفر از فقر نجات داده شده اند. بهبود کیفیت زندگی خلق و ارتقاء سطح آن در کانون توجه قرار دارد. من بارها از رهبران در مدارج متفاوت حزبی پرسیده ام بنظر شما مهمترین وظیفه کدامست. آنچه مرا عمیقا تحت تاثیر قرار داد پاسخی بود که از اکثر آنها شنیدم: «برای همیشه بر فقر چیره شویم». هیچ سرمایه دار معمولی چنین واکنشی نشان نمی داد.
یونگه ولت: واژه تحریک آمیز سرمایه داری بمیان آمد.
کرنتس: من واژه غرض آلود رسانه های سرمایه داری را در باره چین نمی پذیرم. این یک واقعیت است که سوسیالیسم اروپائی در درجه اول به این دلیل از پای در آمد که نتوانست به تولید ضروری برای غلبه بر سرمایه داری دست یابد. این که امروز چین راه دیگری را در پیش گرفته ناشی از این ضرورت است که یک پایه نیرومند مادی- فنی برای سوسیالیسم با ویژگی چینی بوجود آورد. در سال 1949 که انقلاب در چین پیروز شد، چین یک کشور نیمه فئودال و نیمه مستعمره بود . تا کنون در هیچ کجای جهان پرش از فئودالیسم به سوسیالیسم با موفقیت روبرو نشده است. کشورهای امپریالیستی که چین را میان خود تقسیم کردند، در آن زمان مانع پیدایش مناسبات سرمایه داری در چین شدند.
یونگه ولت: و حالا بشدت به پیش رانده می شود؟
کرنتس: نه، به این سادگی نیست. من تلاش می کنم درک کنم سوسیالیسم با ویژگی چینی چگونه است. چین چگونه کشوری است؟ «هفتمین اجلاس جهانی سوسیالیسم» که آکادمی علوم اجتماعی ما را نیز به آن دعوت کرده بود، در پی یافتن پاسخی به این پرسش بود.
یونگه ولت: منظورتان از «ما» کیست؟
کرنتس: «رولف برتولد» که در سالهای دهه پنجاه در چین تحصیل می کرد و سالهای درازی سفیر ما در پکن بود و من. ما را بعنوان شاهدان دوران دعوت کرده بودند.
یونگه ولت: یعنی بیشتر صحبت از گذشته بود تا آینده.
کرنتس: کنفرانسی بود با شرکت 36 کشور- از آلمان هم نمایندگان بنیاد روزا لوکزامبورگ – در آن حضور داشتند- و بیش از 400 دانشمند و فعال حزبی از جمهوری چین. موضوع کنفرانس «مارکسیسم در قرن 21 بود». بنظر من آنچه حائز توجه است این است که حزب کمونیست چین، در دورانی که مارکسیسم منسوخ دانسته می شود، آن هم نه فقط از سوی ضد کمونیست ها، امروزی بودن اندیشه های مارکس، انگلس و لنین را در برنامه روز قرار می دهد. بنا بر این برخلاف حدس شما توجه کنفرانس به گذشته معطوف نبود.
یونگه ولت: پس کنفرانس چه نیازی به شاهدانی چون شما داشت؟
کرنتس: چینی ها در پی یافتن علل از پای در آمدن سوسیالیسم در اروپا هستند تا از آن برای حال و آینده خود نتیجه بگیرند. آنها فقط از اشتباهات خود درس نمی گیرند، بلکه از خطاهای دیگران – یعنی ما نیز می آموزند. معاون آکادمی در سخنانی که بعنوان خیرمقدم به حضار بیان کرد از جمله گفت: اینک هنگام آنست که با جدیت بیشتری در باره احیاء سوسیالیسم سخن بگوئیم تا در باره گذشته.
یونگه ولت: پس از مائو چه خبر؟
کرنتس: سخن از متفکران مارکسیست داخلی و خارجی می رفت. مائو هم یکی از آنهاست. بطور کلی آنچه چشمگیر بود این بود که حزب کمونیست چین به تاریخ خود توجه خاصی دارد. برغم ضرورت انتقاد از آن دوران تا 1978 نباید فراموش کرد که با وجود انقلاب فرهنگی در این زمان، پایه های پیشرفت های امروزی در آن زمان گذاشته شد. از این رو ضرورت دارد که نقش مائو مورد بررسی دقیق و ارزشیابی عادلانه قرار گیرد. افزون بر این من «واژه نامه فلسفی مارکسیستی» را که «آلفرد کوزین» فیلسوف جمهوری دموکراتیک آلمان به بررسی دوباره آن پرداخته است تقدیم به فوروم کردم و نشان دادم که دانشمندان جمهوری دموکراتیک آلمان که در سال 1990 از دانشگاه ها، مدارس عالی و آکادمی های جمهوری دموکراتیک آلمان اخراج شدند، بطور خصوصی کار خود را در عرصه پژوهش های مارکسیستی دنبال کرده اند. این امر مورد توجه ویژه قرار گرفت.
نوزدهمین کنگره حزب کمونیست چین طبق برنامه در پائیز سال آینده، نمی دانم تصادفا یا تعمدا، همزمان با صدمین سال انقلاب کبیر اکتبر، برپا خواهد گشت.
———————————————-
» اگون کرنتس» در سال 1961 دبیر سازمان FDJ (جوانان آزاد آلمان) بود، در 1989 دبیرکل حزب سوسیالیست متحد آلمان دمکراتیک و نخست وزیر آلمان دموکراتیک بود.
او در «فوروم جهانی سوسیالیسم» که اخیرا در پایتخت چین برپا شد کتاب قطور «واژه نامه فلسفی مارکسیستی» اثر»آلفرد کوزینگ» را به فوروم هدیه داد. در سالهای دهه 60 کوزینگ جانشین ارنست بلوخ – رئیس موسسه فلسفی دانشگاه کارل مارکس در شهر لایپزیک شد. او بعدا بیست سال در آکادمی علوم اجتماعی در برلین، کار می کرد، مدتی از آن دوران را رئیس دپارتمان فلسفه شورای علوم برای فلسفه در جمهوری دموکراتیک آلمان بود!
از : آینده ما
http://www.jungewelt.de/2016/11-12/012.php