علی الرغم تفاوت در دیدگاه «هــــوډ»  و جناب رحی دررابطه به تحلیل ونتیجه گیری هایشان در همین نوشتار ، با  حرمت و پاسداری از اصل آزادی   

 بیان فکرواندیشه ، نبشته ی ( درباب« ماجرای» احمد ایشچی ) به نشر میرسد تا خواننده عزیز را چه نظر باشد. ویدی

 

ع . رحی

( درباب« ماجرای» احمد ایشچی )


بازی های اوپراتیفی در شمال اینک از عمق به سطح امده واز هیچکس پوشیده نیست که روسیه وایران از یکسو وامریکاوغرب ازسوی دگر دو جهتِ واقعیتِ مانور های پیچیده ی سیاسی این معبرِ استراتیژیک اند۰

حالا همانگونه که برای روسیه و ایران ،«تضعیفِ جنوب » نه بلکه « تخلیه ی جنوب» و همچنان « تقویتِ شمال » نه بلکه « تکمیلِ شمال » مطرح است،برای امریکا و غرب نیز بی ثباتی شمال« در سطح » وایجاد کانال های زیر زمینی برای اتصالِ جریان های رادیکالِ به ان سوی مرز « در عمق » مطرح است۰

روسیه و ایران دو ضلعِ قائم بر هندسه ی شمال اند و امریکا و غرب این حوزه را میدانِ استراتیژیک خویش برای انتشارِ متوازنِ جنگ در انسوی مرز انتخاب نموده اند۰
نفوذِ تفکرِبنیاد گرایی و تکوینِ تدریجیِ میلیتانتِ چندین میلیتی در اسیای میانه وانتشارِ اثراتِ ناشی از ان تا تحتانی ترین لایه های فرهنگ اسلامِ سنتی اینحوزه و تعویضِ ارزش های اسلام سنتی با رادیکالیزمِ دینی و ترویجِ خشونتِ مذهبی بر نامه ی اصلی در استراتیژی امریکا و غرب است۰

جنرال دوستم بعنوانِ قدرتِ بلا منازع شمال، اینک در متنِ سناریوی « تکمیلِ شمال » بمحورِ درشتِ باز دارنده ی سیاست های امریکا و غرب مبدل میگردد، بستر های پیچیده ی این معبر استراتیژیک از نظرِ بافتِ یاخته های اتنیکی و مختصاتِ جغرافیای سیاسی انقدر هم کوبیده و هموار نیست که به سادگی بتوان بر لوکوتیف ان قطاری از مِهر مُهره و خر مُره سوار کرد،بهمین دلیل ظرفیتِ مانور های امریکا و غرب از مقامِ یک سناریوی بلندِ استراتیژیک تا سطحِ روش های خامِ استخباراتی وتئوری توطهٔ های بازاری سقوط میکند۰

امریکا قدرتمند ترین گلادیاتور قومی « دوستم » را در انتخابات در کنار اشرف غنی قرار داد که منطقِ این سخاوت نیز به نافِ سیاست های امریکا در شمال گره میخورد،امریکا بخوبی از روابط و سر گذشتِ سیاسی دوستم با روسیه و علاقمندی های اتنیکی وی با بومیانِ اسیای میانه با خبر است، منصفانه باید گفت که دوستم در شجاعت و دلیری بی جوره و بی مثال است ولی به مشکل میتوان به صداقتِ این شجاعت و دلیری باور کرد،روحیه و نیروی « فرار از مرکز» در روان شناختی دوستم جایگاهِ ویژه ی دارد و این « پاشنه ی اشیل » این جنگاورِ بیهراس است ،او در ازدحامِ گمراه کننده ی سلیقه های هودارانِ متمایل به غرب وروسیه ی خود راه را گم میکند واز همین ناحیه بسادگی به معامله های سیاسی تن میدهد،دوستم بی قول و قرار ترین چهره ی سیاسی افغانستان است، غریضه ی اقتدارو حسِ نیرومند استقلالیت در او جاذبه ی عجیبی دارد ازینرو اقتدارِ ارگ نتوانست بدیلی مناسبی برای سیطره ی بیچون و چرای دوستم در شمال شود، او برای خودش خیلی مهم است، زندگی در میان عشیره های هم تبار و در هیاهوی رابطه های سنتی برای او خیلی لذت بخش است۰

امریکا میداند که دوستم شاه کلیدِ قلعه ی عظیمِ استراتیژیک و عاملِ ثباتِ نسبی شمال است واز ظرفیتِ بلندِ به بن بست کشانیدنِ مانور های امریکا برای جابجایی نسخه ی داعش در وسطِ حوزه ی اسیا برخوردار است۰

روابطِ دوستم با روسیه، ایران و ترکیه و کشور های اسیای میانه به لحاظِ تباری و از منظرِ سوابقِ معامله های سیاسی تأمین است،سفر جنرال دوستم به روسیه شاید هم ملاقاتِ پنهانی وی با سرانِ ایران خطِ قرمزی بر هندسه ی شمال ترسیم کرد و این سفر پاسخِ صریح و روشن برای امریکا و غرب بود۰

حمایتگرانِ دوستم در انسوی مرزدر واقع رقیبانِ کله شخِ منطقوی امریکا و غرب اند که نمیخواهند رویای بی ثباتی اسیای میانه و اخلالِ رژیمِ حقوقی ثروت های افسانوی ان به حقیقت مبدل گردد۰
امریکا نمیخواهد در یک رویارویی مستقیم با غول های اتومی منطقه به مصاف برایدو گذر گاه های حیاطیِ مُشرِف بر حوزه ی وسطِ اسیا را فتح کند و اینک فصل جدیدی از بازی های استخباراتی را رقم میزند ، برداشتنِ دوستم ، این بازیگرِ قدرتمند در ستیژِ سیاسی شمال مضمونِ اصلی ترفند های استخباراتی امریکا و غرب است،فشار و تحریم و تلاش برای اُفتِ میزانِ اختیارات وی در دستگاهِ دولت نقطه ی اغازِ این بازیست، تهدیدِ کشانیدنِ پرونده ی جرایم جنگی دوستم روی میزِ دادگاه های بین المللی بخشِ دیگری ازین مانور و به تعقیب ان حذفِ فزیکی او در یک اقدامِ ترورستی،که هیچکدام ازین اقدامات نتیجه ی مطلوب به بار نیاورد۰
و اینک پرونده ی « باکره گی » احمد ایشچی به عنوان مضحک ترین کامپاینِ اوپراتیفی دست بدست در مراجعِ طبی و عدلی در گردش است، احمد ایشچی از سابقه داران حزب جنبش ملی و از یارانِ قدیم دوستم است ، خصومت و دشمنی اوبا دوستم اساسِ و شیرازه ی حزبی ندارد، این دشمنی به معامله های شمال و دست بدست شدن ان در زمانِ حکومت تبعیدی اقای برهان الدین ربانی بر میگردد۰

این بازی پیش از انکه احمد ایشچی را در موقعیت منسب قرار دهد سلامتِ اتنیکی ملیت های ترک و اوبیک را اماج قرار میدهد که پراگندگی ناشی از ان تمرکزِ اقتدار دوستم را از او میگیرد و این همان هدفیست که سازمان دهندگان این بازی به دنبال انند

اوزبیک ها یگانه ملیتی اند که در کش و قوس های چند دهه ی اخیر تن به انشعاب و انقطاب نداده و پایگاه اصلی قومی و سیاسی دوستم را تشکیل میدهند در حالیکه سایر میلیت ها ازین ازمون موفق بدر نشدند وافیونِ کشنده ی خود مرکز بینی انها را زیر و زبر کرد۰
امریکا و حامیان داخلی ان در پی انند تا از طریق تجزیه این قوم میزان اقتدار دوستم را پاین کشیده و انرا به حوزه های کوچکِ قومی تقسیم نماید، محتوای اصلی پرونده ی ختمِ اقتدار دوستم از همین جا معنا می یابد۰

ماجرای بکارتِ ایشچی که ظاهرأ یک مسله ی حقوقی است دارد بشدت بسمتِ سیاسی شدن انکشاف میکند، اعتراضِ دسته جمعی و همزمانِ امریکا و غرب برای پیگیرد قانونی دوستم نه تنها سوال بر انگیز بلکه نشان دهنده ی انست که این یک اقدام از قبل تنظیم شده است و این سوال اساسی در جای خود باقی می ماند که چرا احمد ایشچی برای امریکا و غرب اینقدر مهم شده است و باکره گی وی برای انها حیثت ناموسی پیدا کرده است،ایشچی اظهار میکند کند که حینِ ارتکابِ عمل لواطت سربازان دوستم وی را در هوا بلند کرده اند دوستم این فعل را در هوا اجرا کرده است،مگرچنین چیزی ممکن است؟ که نه در تاریخ سابقه دارد و نه در جغرافیه،ایشچی در اخرین اظهارات خود اسامی افرادی مثل فیض الله ذکی،اکبر بای رهبر ترکتباران و چند تای دگر را افشا میکند که عین عمل با نها صورت گرفته است ،ایشچی باید حالا برای پاره شدن امادگی بگیرد۰
چه بی انصافی تکاندهنده ی؛
وقتی فرخنده در محضر عام زنده به اتش کشیده شد و عفت او پامال گردید چرا اینهایکه « شیشه ی ناموسِ عالم در بغل دارند» وجدان شان تکان نخورد
وقتی کودکان معصوم در مساجد مورد تجاوز قرار گرفتند و میگیرند چرا جامعه ی جهانی این فاجعه را با سکوت بر گذار میکند
دو خواهر در یک شب به جبر به نکاه یک مرد در می اید، صدای از انسوی جهان بلند نمیشود
وقتی ناهید شهید بخاطر حفظ ناموسش از پنج منزل خودش را پرتاب کرد،چرا این حامیان بکارت ایشچی صدای داد خواهی بلند نکردند
پرچم داعشیان در روز روشن در موسسات تحصیلی ننگرهار بلند میشود، کسی نمیبیند
در زندان های مخفی امریکا شکنجه های غیر انسانی بیداد میکند و مظلومانه ترین مرگ های تدریجی تجربه میشوند ، اب از اب تکان نمیخورد
زور مندان در محضر عام سر بازان انتظامی شهر ها را لت و کوب میکنند، کسی نمی بیند، ولی پاشنه ی اشیلِ احمد ایشچی را در مطبوعات اویزان کرده اند و از تنبانِ دریده ی او پیراهن خونینِ عثمان ساخته اند
بیمِ ان میرود که تصاویر پاره گی ناموسی ایشچی در شفاخانه های امریکایی هنگام معاینات طبی دست اویزی شود برای تطمیع اینده ی سیاسی احمد ایشچی
و شاید دوستم قربانی این فصل و ایشچی بدیل ان باشد

عقاید نویسنــــدگـان لـــزوما نظــر هـــوډ نمی باشــد