در مورد خط دیورند ،

اشتباه شاه امان‌الله را تکرار نکنیم


کابل در زمان حاکمیت شاه امان‌الله دوبار به رسمیت خط دیورند اعتراف کرد. حکومت شاه امان‌الله یک بار در سال ۱۹۱۹ در قرارداد راولپندی و بار دیگر در قرارداد کابل در سال ۱۹۲۱ قبول کرد که خط دیورند مرز رسمی ‌میان افغانستان و دولت هند بریتانیایی است. شاه امان‌الله در بدل قبول خط دیورند، از جانب هند بریتانیایی امتیاز نگرفت. هند بریتانیایی هیچ نوع تضمین امنیتی و اقتصادی به امان‌الله خان در آن زمان نداده بود.
اسلاف امان‌الله خان در بدل رسمیت دادن به دیورند از هند بریتانیایی پول می‌گرفتند. اما امان‌الله خان با آن که استقلال را از بریتانیایی‌ها گرفت، اما در بدل اعتراف به رسمیت دیورند چیزی دریافت نکرد. او تصور می‌کرد که با رسمیت دادن به دیورند و پذیرفتن قراردادهای اسلافش هند بریتانیایی به همکاری با کابل قانع خواهد شد. اما محاسبه امان‌الله خان غلط بود. هند بریتانیایی قیام‌های مخالفان شاه امان‌الله را حمایت کرد و حتا از مخالفان درون حکومتی او پشتیبانی کرد.
حکومت امان‌الله خان با آن که خط دیورند را به عنوان مرز قبول کرده بود، مورد اعتماد هند بریتانیایی قرار نگرفت. هند بریتانیایی یک حاکم دوست در کابل می‌خواست. حاکمی‌ که به قدرکافی حرف‌شنو باشد و جلو نفوذ روس‌ها را بگیرد. بریتانیایی‌ها در زمان عبدالرحمان خان و حبیب‌الله خان مزه حضور حاکم دوست در کابل را چشیده بودند. در زمان حکومت امیر حبیب‌الله و پدرش امیر عبدالرحمان خان، اگر مثلا در حیرتان میان مرزبانان افغانستان و اتحاد شوروی سوءتفاهم به میان می‌آمد، کابل ناگزیر بود که اول از هند بریتانیایی کسب تکلیف کند و بعد به سوءتفاهم پاسخ بدهد. سیاست خارجی امیر حبیب‌الله و امیر عبدالرحمان تا همین حد در کنترول هند بریتانیایی بود. هند بریتانیایی می‌خواست همان وضعیت در دوران حاکمیت امان‌الله خان اعاده شود. اذعان به رسمیت دیورند هم نتوانست زیاده‌خواهی هند بریتانیایی را مهار کند

وضعیت امروز هم کم‌وبیش با آن روز شباهت دارد. برخی از سیاستمداران به دولت افغانستان مشورت می‌دهند که بدون دریافت امتیاز از پاکستان، به رسمیت دیورند مفت و مجانی اعتراف کند. اعتراف مفت و مجانی به رسمیت خط دیورند، تکرار اشتباه امان‌الله خان است. اعتراف به رسمیت دیورند باید مسبوق به دریافت امتیاز از پاکستان باشد. پاکستان حاضر نیست که در بدل رسمیت دیورند، امتیاز بدهد. پاکستانی‌ها می‌خواهند که افغانستان، مفت و مجانی به رسمیت خط دیورند اعتراف کند. دیورند تنها برگه‏ای است که افغانستان در حال حاضر در اختیار دارد.
عاقلانه نیست که افغانستان کارت بازی خود را از دست بدهد. واقعیت تلخ دیگر این است که پاکستانی‌ها خواستار «عمق استراتژیک» در افغانستان هستند. آنان می‌خواهند افغانستان عقبه راهبردی تفکر و ایدیولوژی‌شان باشد. آنان می‌خواهند این عقبه تا آسیای میانه گسترش یابد. پاکستانی‌ها در زمان حاکمیت گروه طالبان مزه در اختیار داشتن این عمق استراتژیک را چشیدند. در زمان حاکمیت طالبان مجسمه‌های بودای بامیان با بی‌رحمی‌ تمام ویران شد. در آن زمان برخی از مقام‌های طالبان می‌گفتند که تخریب مجسمه بودا در پاسخ به آتش زدن مسجد بابری در هند بود.
علاوه براین گروه‌های شبه‌نظامی‌کشمیری هم در زمان حاکمیت طالبان در افغانستان صاحب اردوگاه‌های آموزشی بودند. جنگجویان همان گروه‌ها حالا هم دوشادوش طالبان می‌جنگند. جنرال‌های پاکستانی می‌خواهند همان وضعیت را اعاده کنند. پاکستانی‌ها می‌خواهند که ساحه زیر کنترول نیروهای نیابتی‌شان در جغرافیای افغانستان کلان شود. آنان حاضر نیستند که در این مورد کوتاه بیایند.
پاکستانی‌ها هیچ وقتی حاضر به یک دیالوگ شفاف با افغانستان در مورد نیروهای نیابتی شان نشدند. پاکستانی‌ها می‌خواهند که از کابل امتیاز بگیرند، اما در کنار آن می‌خواهند که گروه‌های نیابتی‌شان قلمرو بیشتری در افغانستان اشغال کنند. ارتش پاکستان در کنار طالبان ایستاده است و این گروه را متحد راهبردی خودش می‌داند. تمام سرمایه‌گذاری ارتش پاکستان روی طالبان است.
اتحاد طالبان و پاکستان هم به هیچ‌وجه یک واکنش نیست، بلکه کنش است. پاکستان یک تفکر است. بر مبنای این تفکر، دشمنی هند و پاکستان، ازلی و ابدی است. پاکستان خودش را «قلعه اسلام» تصور می‌کند. پاکستان می‌خواهد که افغانستان و حتا آسیای میانه را در این تفکر جذب کند. بر مبنای این تفکر پاکستان در افغانستان یک دولت مدرن و دموکراتیک نمی‌خواهد، بلکه می‌خواهد کل افغانستان یا حداقل بخشی از آن را گروه‌های بنیادگرای مسلحی مثل طالبان، کنترول کنند و برای تفکر پاکستان عمق راهبردی فراهم سازند.
این طور نیست که اتحاد پاکستان با گروه‌های بنیادگرا پس از دوران ضیاالحق و لشکرکشی شوروی به افغانستان به میان آمده باشد. پاکستان از همان بدو تشکیل گروه‌های شبه‌نظامی ‌ساخت تا در کشمیر بجنگد. ارتش پاکستان این گروه‌ها را «تنظیم‌های جهادی» و جنگجویان این گروه‌ها را «مجاهد» خواند. پاکستان بعدا همین ترم‌ها را برای هم‌پیمانان افغانی‌اش به کار گرفت. این ترم‌ها حالا برای طالبان و جنگجویان القاعده نیز به کار می‌رود.
برای راولپندی و اسلام‌آباد، یک افغانستان بی‌طرف در منازعه هند و پاکستان هم قابل قبول نیست. آنان می‌خواهند که افغانستان عقبه استراتژیک و فکری‌شان باشد. بسیاری ها در افغانستان تصور می‌کنند، پاکستان خیلی کم‌عرض است و می‌خواهد با ایجاد عمق استراتژیک نظامی ‌در افغانستان این ضعف را جبران کند، اما این انتباه زیاد درست نیست. ارتش پاکستان جنگ‌افزارهای اتومی ‌دارد و زیاد به عمق استراتژیک به معنای نظامی‌ آن نیازمند نیست. پاکستان در پی عمق ایدیولوژیک و فکری در افغانستان و آسیای میانه است. به همین دلیل است که شهروندان آسیای میانه در مدرسه‌های دینی پاکستان جذب می‌شوند. این آجندای ارتش پاکستان است و اذعان به خط دیورند آن را تغییر نمی‌دهد. همان طوری که اذعان امان‌الله خان به خط دیورند، سیاست‌های آن دولت را تغییر نداد.
روشن است که افغانستان قادر نیست یک کارزار بین‌المللی به راه اندازد و علیه پاکستان ادعای ارضی کند. ادعای ارضی علیه پاکستان در سازمان‌های بین‌المللی و راه‌اندازی یک کارزار تبلیغاتی و حقوقی در سطح جهان، برای افغانستان ناممکن است. از یک طرف به لحاظ حقوقی دست افغانستان بسته است و از سوی دیگر، این ظرفیت در افغانستان وجود ندارد. در درون مناطق پشتون‌نشین پاکستان هم هیچ جریان استقلال‌طلب یا طرفدار الحاق آن مناطق به افغانستان وجود ندارد. پشتون‌های پاکستان در تفکر پاکستان جذب شده‌اند. افغانستان حتا در همان سال‌های اول تشکیل پاکستان نتوانست علیه آن کشور ادعای ارضی کند. در آن زمان با آن که شوروی از افغانستان حمایت می‌کرد، کابل نتوانست علیه پاکستان ادعای ارضی کند. سیاست افغانستان، حمایت از موضع جنبش خدایی خدمتگاران خان عبدالغفار خان بود. مطالبه این جنبش هم از خودمختاری تا استقلال‌طلبی در نوسان بود. اما رفته رفته، استقلال‌خواهی پشتون‌ها در پاکستان فروکش کرد. حالا وارثان خان عبدالغفارخان هم به طبل استقلال‌خواهی نمی‌کوبند.
اما با وجود تمام این واقعیت‌ها، دیورند برگه‏ای است که افغانستان می‌تواند در موقع مناسب آن را بازی کند. حتا اگر این برگه سوخته هم باشد، رها کردنش منطق سیاسی ندارد. رها کردن مفت و مجانی این برگه، تکرار اشتباه امان الله خان است.

از 8 صبح

عقاید نویسنــــدگـان لـــزوما نظــر هـــوډ نمی باشــد