پوهندوی شیما غفوری
حفظ و صیانت متداوم آزادی سیاسی شایستگی به خصوص یک ملت می باشد؟
در عین حالیکه روز 28 اسد روز استرداد استقلال کشور را برای همه هموطنان گرامی مبارک باد می گویم، درد دلی دارم که باشما عزیزان در اینجا شریک میسازم.
ملت سرباز، شجاع و قهرمان. این صفاتی اند که مردمان این مرز وبوم به هر نامی که مسما بوده اند، در طول تاریخ با آن منسوب شده اند.
ولی متاسفانه همینکه از جنگ با دشمن خلاص شده اند، شمشیر بر علیه همدیگر کشیده اند.
در جنگ استقلال صده جاری مردمان این خطه اعم از مرد و زن نظر به امکانات و توان شان اشتراک کرده و تحت قیادت شاه امان الله قهرمانانه سرنوشت کشور را رقم زدند و برای اولین بار در قلمرو وسیع انگیس که آفتاب غروب نمی کرد، در کشور ما آفتاب استعمار به غروب مواجه شد.
اقدامات شاه امان الله برای آبادانی کشور، رشد فکری، تکوین فرهنگ پیشروندۀ جامعه، آزادی فردی و استحکام عدالت اجتماعی در طول تاریخ این خطه بی مثال بوده است. کتاب ها، تاریخ های نوشته شده و روایات سینه به سینه شاهد این واقعیت ها میباشند.
ولی سؤال اینجاست که همان ملتی که با وی در اخذ آزادی از جان گذشت، چرا بعداً به پهلویش ایستاد نشد و در مقابل چند ملا و جاسوس و رهزن مقاومت نکرد. که در نتیجه سیستم ده ساله که با زحمات و عرق ریزی مردم ساخته شده بود، به خاک یکسان گردید.
اینکه امان الله خان به نظر بعضی ها کار های اصلاحی اشرا با شتاب زدگی و بدون در نظر داشت شرایط افغانستان عملی کرده است به نظر من یک جزء کوچک مسئله بوده میتواند. مگر آیا اتاترک در کشور مسلمان ترکیه چندین مرتبه نسبت به وی عجولانه تر، بنیادی تر و حتی با زور و جبر و ریختاندن خون اجراات نکرد؟ ولی ترکیه را آباد ننمود؟
من علت را عمدتاً در عدم شایستگی مردم افغانستان برای حفظ دوامدارصیانت و استقلال سیاسی می بینم که خودم هم یکی از آنها هستم.
ما مردم احساساتی هستیم که دور اندیشی را یاد نگرفته ایم. به خراب کردن بیشتر باورمندیم و در آباد کردن تنبل. چانس ها را از دست می دهیم و به منافع آنی و شخصی خویش بیشتر ارج می گزاریم. تاریخ را وارونه میسازیم و آینده نگری را در تاق بلند نسیان می گذاریم. با چهار انگشت به طرف مخالف اشاره می کنیم، در حالیکه تحمل حتی یک انگشت را در مقابل خود نداریم. نظام و سیستم سیاسی ایرا که برداشت آنرا نداریم از ملت، رفاهیت مردم و نگهداری دارایی های مادی و معنوی وی تفریق نمی نمائیم. با سرنگونی نظام سیاسی مخالف زندگی مادی و معنوی ملت را نیز ویران می کنیم. در عین حالی که قیادت سیاسی خارجی ها را تحمل کرده نمیتوانیم، ولی به زودی فریب اجنبی را خورده و در خدمت شان قرار می گیریم. ما از تاریخ نمی آموزیم و اشتباهات را همواره تکرار می نمائیم. تاریخ صد سال قبل و حوادث چند دهه اخیر نمونه های آفتابی آن میباشد.
خلاصه اینکه بدبختانه با هیچ حالتی قناعت نداریم و خود هم چیزی بهتری را عرضه کرده نمیتوانیم. تا از تاریخ نیاموزیم مائیم و همین سرگردانی.
هرگاه شاه امان الله و ملکه ثریا فرصت بیشتر کار پیدا می نمودند، کشور ما اکنون بدون شک یکی از بهترین ها میبود.
روح آن بزرگ مرد تاریخ شاه امان الله و آن بزرگ زن تاریخ ملکه ثریا شاد و یاد شان گرامی باد.