F

F

فقیرمحمد ودان

مؤرخ: 27 سپتمبر 2018 (5 میزان 1397)

F

نگاهی به پس منظر لحظه هایی که:

«...خورشید به انبوه شهیدان پیوست»*

F

بیست و دوسال از حماسۀ شهادت ابرمردی از تبار عیاران استوره یی کشور ما، دوکتور نجیب الله میگذرد و اینک گذشت زمان نه تنها یاد نجیب الله را در اذهان و اوراق کمرنگ نساخت؛ بلکه هرچه زمان بیشتر سپری شد و خواهد شد، با روشنتر شدن هرچه بیشتر حقایق مربوط به غنای فکری ـ سیاسی، سیاست های عملی و کارنامه های صلح آفرین، ترقیخواهانه و وطنپرستانۀ اش، او در دلها و اذهان مردم و بخصوص در میان نسل جوان، در اوراق و انعکاسات رسانه های اجتماعی کشور و جهان، جای بیشتری را به خود اختصاص داده است. این حقایق خود مؤید آن اند که نجیب الله نه به یک گروه سیاسی، نه به یک قوم، نه به گویندگان یک زبان و پیروان یک مذهب و در نهایت نه به یک نسل کشور، بلکه به همۀ مردم افغانستان تعلق داشته، افکار و اندیشه های سیاسی و کارنامه های او، وی را به شخصیت سرمشق تاریخی برای تمام نسل های ترقیخواه آیندۀ و به استورۀ جاویدان نام درتاریخ کشور ما مبدل نموده است.

مردم افغانستان توأم با سوگِ فقدان نجیب الله و تبارز حسرت نبودش، اینک چشم امید به اعضای حزب وطن و آنانی می بندند که زمانی در کنار نجیب الله قرار داشتند. ولی با تأسف، 26 سال بعد از توطئه فروپاشی ساختاری حزب وطن و 22 سال بعد از شهادت دوکتور نجیب الله، می بینیم که ما اعضای حزب وطن و همرزمان شهید دوکتور نجیب الله، هنوز هم نتوانسته ایم به نگاه های پر از امید مردم جواب حد اقل مثبت ارایه نمائیم. زیرا با تأثر و تأسف، مشهود است که بعد از فاجعه فروپاشی و گست تشکیلاتی حزب، نه تنها اعضای آن به ساختارهای متعدد از دیگراندیشان منفصل گردیدند؛ بلکه آن همرزمان عزیزی که ادعای اعتقاد به مبانی فکری ـ سیاسی دوکتور نجیب الله و تعهد به راه و آرمانهای حزب وطن را نیز داشتند و دارند، نتواسته اند با تبارز بلوغ سیاسی، بحران تشکیلاتی حزب وطن را رفع و وظیفۀ پیوست مجدد ساختارهای متعدد منسوب به حزب واحد را به انجام رسانند و در نتیجه نیروی متشکل واحد و مرجع مراجعه مردم را تدارک نمایند.

درین ارتباط باید خاطرنشان ساخت که پروسۀ طبیعی و معقول پیوست مجدد تشکیلاتی اعضای حزب وطن؛ از تلاش بخاطر انسجام آنان در حلقات و محافل حزبی بمثابه گامهای اولی، تا اعلام تشکیلات مؤقت حزب وطن در 2008 عیسایی و سرانجام تدویر مجمع عالی حزب (کنگره) در 2012، با مخالفت های توأم با کارشکنی مواجه بود که متأسفانه از یک طرف بنابر تداوم مخالفت های قبلی و از جانب دیگر بنابر عدم تحرک و تبارز پیشگامان تدویر کنگرۀ متذکره، این ساختار نتواست به مرکز جاذبۀ اعضا و علاقمندان حزب مبدل و نقش خویش را در اثر گذاری بر وضعیت سیاسی کشور ایفا نماید. با گذشت پنج سال (2012 ـ 2017) چنان به نظر می رسید که رهبران و کادرهای ساختارهای متعهد منسوب به حزب وطن، با تجربه دریافته و معتقد گردیده اند که نتوانستند و نمیتوانند، نقش و مسوولیت های تاریخی شان را با تداوم افتراق موجود ایفا نمایند و یا به مصداق سروده یی از شاعر فرهیخته رازق فانی، درک نمودند که:

«ابرها لکۀ بدنامی این فصل فریبند،

آنقدر آب ندارند،

که به لب خشکی این جنگل آتش زده پاسخ گویند»

با چنین درکی، تصور آن موجود بود که رهبران محترم ساختارهای متعدد منسوب به حزب وطن و معتقد به راه و آرمانهای شهید دوکتور نجیب الله، صفحۀ افتراق را ورق زده و با تامین وحدت تشکیلاتی خویش، فصل جدید و خجستۀ مبارزۀ اثر گذار بر وضعیت سیاسی و پرجاذبه برای دفاع از صلح و منافع مردم افغانستان را آغاز مینمایند. ولی با تأثر و تأسف دیده شد و درین اواخر خوانده شد که اختلافات سلیقوی ـ که طی کار مشترک رفیقانه بطور طبیعی تبارز و با گفتگوهای صریح ِ توأم با حسن نیت رفیقانه قابل حل است ـ نه تنها راه حل نیافته اند؛ بلکه دارد به جنگ علنی رسانه یی کشانیده می شوند که می باید مسوولیت تاریخی آن را نه یک طرف؛ بلکه طرف های شریک و بخصوص آغاز گران و ادامه دهندگان آن، بدوش خواهند کشید.

در چنین وضع، منافع حزب و جنبش ترقیخواهانۀ کشور حکم مینماید که همه رفقای گرانقدر رهبری ساختارهای حزبی با خونسردی، پرهیز از جدال رسانه یی و به سوی گفتگوی رو در روی توأم با حسن نیت رفیقانه رجعت نمایند. زیرا در صورت موجودیت اراده و صداقت، هیچ مشکلی نیست که از طریق تبادل نظر رفیقانه حل و فصل نگردد.

در عین حال با صراحت باید گفت که تحریک هر نوع تلاش ساختار شکنانه، انحلال طلبانه و سربازگیرانه در درون سازمانها و یا تلاش از بیرون، عاقبت نه اندیشانه بوده و محکوم به شکست است. واقعیت ها و تجارب زنده مؤید آن اند که حتی دونفر هم میتوانند و توانسته اند با علم نمودن عنوانی، تعدد ساختاری حزب وطن را تبارز و بدین طریق وجود یکپارچۀ حزب وطن را مورد سوال قرار داده و به اعتماد مردم نسبت به حزب صدمه وارد نمایند.

نگارندۀ این سطور که حاضر نیستم در مسوولیت تداوم موج دیگری از افتراق میان ساختارهای متعدد منسوب به حزب وطن شریک باشم، درین روزی که همۀ ما یاد حماسۀ شهادت رهبر سرخروی و گلگون کفن خویش را گرامی میداریم، ابلاغ مینمایم که به هیچ قیمتی حاضر نخواهم شد، با خیانت سرباز گیری از ساختارهای موجود، پارچۀ دیگری از پیکر حزب وطن را بر پارچه های تآسف آور موجود آن بافزایم. بنابرین آرزومندم که رهبران محترم ساختارهای موجود منسوب به حزب وطن، با همدیگر پذیری، به مسوولیت تاریخی تامین وحدت مجدد حزب، جواب مثبت دهند در غیر آن بعید نیست که تحت فشار کادرها و صفوف خویش، به تحقق این آرمان بزرگ تن در دهند. انجام این مسوولیت تاریخی بهتر است از تجلیل ها، تصویر بلند نمودن ها و شعارهای بدون پشتوانۀ عملی. مردم بسوی ما مینگرند و گور خونین شهید دوکتور نجیب الله ما را به انجام این رسالت فرامیخواند.

                                                                                             و من الله التوفیق

عقاید نویسنــــدگـان لـــزوما نظــر هـــوډ نمی باشــد