I
I
کاندید اکادمیسین محمد اعظم سیستانی
I
عدالت امانی،باقطع معاشات نَسَبی آغاز شد!
بمناسبت صدمین سالگرد استقلال کشور
I
درکشوری که قرنها برآن ستم رفته باشد واز عدالت اجتماعی حرفی درمیان نبوده باشد ومناسبات عشیره وی و روابط قومی وخویشاوندی، ستون فقرات نظام شمرده شود، ومسئولان امور خود را مکلف به رفع استغاثۀ ستمدیدگان ندانسته باشند ، تطبیق عدالت درچنین جامعه ای، یکی ازمشکل ترین وسخت ترین کارهای بود که رژیم ملی ونوپای امانی میخواست دست به تحقق آن بزند.
پوپلزائی در کتاب(سلطنت امان الله شاه واستقلال مجدد افغانستان) گزارش میدهد که:درشب دهم حوت ۱۲۹۷ش، به مناسبت جلوس رسمی شاه امان الله محفلی در ارگ شاهی کابل برگذارشد که در آن تمام رجال ملکی ونظامی ودوستان وهمکارانیکه او را در برابر کاکایش حمایت وهمراهی کرده بودند، اشتراک داشتند. درختم محفل، شاه نطقی کرد وبه حاضرین در دربار، مشی حکومت خود را که تحقق عدالت باشد،از مهمترین وظایف یک زمامدار شمرد و توضیح کرد که خدمت به مردم بجز صداقت در اجرای وظایف ناممکن است و همه باید وظایف خود را با کمال صداقت وراستی انجام دهند، زیرا با همه شناخت ودوستی های که با هریکی از حضاردارد، وقتی مساله عدالت در میان باشد ،رعایت حال هیچ کسی را نخواهد کرد،اینک سخنان شاه امان الله:
«عزیزانم عساکر واهل دربار! مقربان من در دوره های طفلی، شباب و جوانی ام تا امروز بسیار بودند و حال هم بحمدالله تعالی بسیار اند. زیرا وقتی که من بصداقت خدمت کنم، هر فرد افغانستان دوست صدیق من است. و فدائیان من که من فدائی آنها هستم، در این جمعیت اعتماد بیشتر بصورت متقابل موجود است چرا که اتحاد و اتفاق کامل وجود دارد و مرا معتمد اول خود می شناسند.
و کسانی از شما که از سنین طفولیت با من رفاقت و خصوصیت دارند، میدانید در نزد من مقام و منزلت ایشان از چه لحاظ بیشتر است. باین معنی که آنها از افکار و خیالات این خدمتگار افغانستان پوره مطلع اند و آرزوهای مرا بیشتر و بیشتر از دیگران در پیش می برند. و این قرابت و صمیمیت مراد از ایفاء خدمت با صداقت به مملکت معظمۀ اسلامیۀ افغانیه است که میخواهم ازین خصوصیت ها و قرابت ها برای خدمات وطن مقدس مان افغانستان استفاده کنم. راه راستین همان است که خداوند (ج) فرموده است و برای یک زمامدار بهتر از عدالت کاری نیست.
و بعد ازین ساعت اگر در مراتب رسیمۀ شما تفاوت های ظاهری بملاحظه برسد، مایوس نباشید. زیرا که بزرگترین مراتب و مناصب بسر رساندن درجات اعتماد است. و شما ملت که زمام مهام مملکت اسلامیۀ افغانیه را بکف اختیار این خدمتگار سپردید، چون مسئول حقوق خلق الله شناخته شدم فکر و نظر من از قبول این بارگران سلطنت وسعت دیگر پیدا کرد که در آن صورت که اگر کمترین ضعف حرکتی از جانب یکی از همکاران من بظهور برسد لحاظ و مراعات نخواهم توانست، چرا که قانون شریعت و سلطنت نمی گذارد. و لهذا امور نظامی و ملکی را بهر وسیله ئی که صورت اجراء آنرا بهتر سنجیده بتوانم می سپارم.
و چون من یک سرباز فدا کارم ،این اعتماد من بهرفرد شما بهترین و عالیترین درجات مناصب نظامی و ملکی است. و از حضرت باری تعالی جلت عظمته التجاء و تمنا دارم که بعمر و صحت هر یک شما برادران صاحب قلم و شمشیرکه دست اتحاد خدمت از ساعت اول جلوس سلطنتم داده اید بیفزاید تا مطابق برضاء پاک پروردگار عالمیان جل علی شانه العزیز و بروفق آرزوی خالصانۀ من که خدمتگار فدایی دین و وطن شما بودم و هستم، از هر فرد شما این است که برای انجام خدمات باصداقت این وطن مقدس همیشه کمر همت بسته موجبات سرافرازی مرا که بشما اعتماد دارم حاصل نمائید. و کار های عاجلی را که در مرور این هفت شب و روز با یک جدیت فوق العاده انجام داده اید اعتماد و اطمینان مرا و ملت افغانستان را نسبت بخود زیاد تر ساختید.
وکسی که در این مرحلۀ حساس بامن دست عهد و همراهی داده است، باور دارم که از ذریت این اشخاص فداکار علامت وفا داری و فداکاری برای ملت و مملکت فخیمۀ نجیبۀاسلامیۀ افغانیه ابراز خواهد گشت. ولذا از بدایت حال این سلطنت بشما برادران همدست و همفکر خود مکرر خطاب می کنم که از این ساعات اولین تا روزمرگ بشما همکاران فدایی دولت و وطن اعتماد هر نوع صداقت دارم . وشما عین همین درجۀ صدق و اخلاص مرا بتمامی افراد پیر و برنای این مملکت اسلامیۀ افغانیه برسانید و دست دعا ببارگاه حضرت آفرید گار دانای توانا بلند دارید تا همۀ ما و شما در برابر خدمات مرجوعۀ محوله کامیاب و سرافراز و نیکنام باشیم".( سلطنت امان الله شاه،وحصول استقلال مجدد افغانستان،بخش اول، ص۹۷)
قطع معاشات نَسَبی :
شاه امان الله در راستای تحقق عدالت اجتماعی، نخستین گام را با قطع معاشات نَسَبی خانواده های محمدزائی و همچنان قطع طعام از مطبخ شاهانه به خانه های سرداران بشمول کاکایش سردار محمدعمرخان برداشت.
اقدام به چنین امری بدون تردید، نارضایتی وشکایت بزرگان قومی ورؤسای قبایل را در پی داشت. معهذا امان الله خان خود را مکلف میدید تاعدالت را فدای مناسبات قومی وقبیلوی نکند، ودر برابرمفاد عده یی معدود، خیر عمومی را مد نظر بگیرد و سعی نماید تا به مردم بفهماند که همگی ازنظر امان الله از حقوق وامتیازات مساوی برخوردار اند.
اما فهماندن چنین امری در یک جامعه بیسواد ونا آگاه از حقوق ووجایب یک دیگر کارمشکلی بود، بخصوص برای رژیم امانی که در نظرداشت بلا فاصله موضوع استقلال کشور را با ابرقدرت انگلیس مطرح کند و درصورت عدم حصول مرام از راه سیاسی، به جنگ توسل جوید،و آنگاه به حمایت نیروهای قومی سخت نیاز دیده میشد، ونمی باید سران قومی و رؤسای قبایل را از خود ناراض کرد، با وجود این همه خطرات، امان الله خان نخستین اقدامات انقلابی عدالت خواهانه را از خانواده محمدزائی که سلطنت به آن خانواده منسوب بود، آغاز نمود. وبا این کار خود زبان ده ها هزارمستمری بگیرمفت خوار وبیکاره را به بدگوئی علیه خود بازکرد.
مرحوم پوپلزای مینویسد:« امیرعبدالرحمن خان، برای افراد خاندان محمدزائی که سنین عمرشان از دوازده بیشتر می بود، اعم از زن ومرد در سال سه صد روپیۀ پختۀ کابلی معاش نسبی مقرر نمود، ونیز کسانی که در سنه۱۲۹۵ ق و۱۲۹۶ ق مصادر خدماتی شده ویا خسارات ملک ومال دیده بودند، از یکنیم هزار روپیه تا سه صد روپیۀ پختۀ کابلی در سال مواجب مقرره داشتند. واین اصول تا ماه دلو سال ۱۲۹۷ ش معمول بود.در برج حوت سال ۱۲۰۷ش [مارچ ۱۹۱۹ م] امان الله خان فرمان داد که از تاریخ اول ماه حمل سال ۱۲۹۸ش معاشات نسبی بصورت عموم قطع گردد. واین قانون جدید از تاریخ شنبه اول حمل ۱۲۹۸ش [۱۹جمادی الآخر۱۳۳۷ق –۲۲مارچ ۱۹۱۹ م ] نافذ گردید....در این وقت داد وفریاد از بعضی خاندانها بلند شد وعده یی از سرداران عارض شدند که این حقوق برای ما بطور اعزازی منظور نگشته وما این حق را در بدل خدماتی که کرده ایم مستحق گشته ایم.
اعلیحضرت امان الله شاه فرمود: اسناد تصادیق خدمات حاضر شود. چون اسناد اکثر شخصیت ها وخانواده ها حاضر نگردید، حکم اول انفاذ یافت. وبرای عده یی از سرداران که فی الواقع در مراحل مختلف خودشان وپدران شان مصادر خدمات ملکی ونظامی بنفع مملکت افغانستان شده واسناد دست داشت شان ثابت می کرد، حقوق ملی آنها را از طریق اراضی مکافاتی بعوض مواجب مستمری شان منظور وباعطای زمین زراعتی وباغ معاوضه نمود. میرمحمدعلی خان را وکیل فروش اراضی مقرر فرمود که از طرف پادشاه باشخاص قبالۀ شرعی بدهد، که البته عدۀ محدودی باین امتیاز نائل گردیدند واز اکثر سلب گردید.»( پوپلزائی، همان اثر، ص۱۳۰)
در رابطه به توزیع طعام از مطبخ ارگ، پوپلزائی می نویسد :«از زمان امیرعبدالرحمن خان برای یک تعداد زیاد خانوار وابستگان بعض سرخیلان ملازمین مقرب که از سمت های دور وارد شده واز مطبخ ارگ طعام طبخ شده جیره می بردند، وبدون آنکه جیره خواران کدام خدمتی به ملت کنند وبمحض خصوصیت خدمت شخصی وشناسایی دوره های سابق یعنی زمان مسافرت امیرعبدالرحمن خان ارتباط پیدا کرده از سالیانی بستنی های طعام از طباخ خانه شاهی اخذ وتناول می نمودند، اعلیحضرت امان الله شاه در بدوجلوس خود قطع فرمود واز روی عدالت اسلامی فرمود: چون هزاران نفر باطراف واکناف مملکت بفقر وفاقه در دشت ها ودره ها بسر می برند، بهتر است که ما این مصارف نان ودسترخوان را برای مصارف مکاتب وشفاخانه ها تخصیص بدهیم. چون این حکم نافذ شد خاندان های مفت خور اقوام سریتی ها سخت آزرده ومایوس شدند وحرف هایی می گفتند. واین نتیجۀ مفت خوری وآموخته خوری بود.» (همان اثر، ص۱۳۱)
این اقدام شاه ،این پیام را میرسانید که شاه طرفدارتحقق عدالت است وبخاطر عدالت، لحاظ و پروای نارضایتی خانواده سلطنتی را هم ندارد، پس هیچکسی نباید از شاه توقع مراعایت دوستی وقومی وخویشاوندی را داشته باشد.
امان الله خان، در مورد وظیفۀ زمامدار یک ملت عقیده داشت که:
"هیچ مشقتی جگرخراشتر از زمامداری یک ملت نیست. زیرا همین یک شخص باید که محنت جمیع مردم را متحمل شود تا چندین صد هزار نفوس، نفس براحت بکشند. و همین یک نفس باید شب و روز در قید اندیشه و غم گرفتار باشد. آسایش او آسایش ملت است. راحت او امنیت ملک و آبادی مملکت است. مسروریت او ترقی و شوکت دولت است". (پوپلزائی، همان اثر، ص۳۱)
وبنابرین شاه امان الله برای آسایش وترقی وتعالی مردم افغانستان شب وروز کار میکرد وهیچ شبی قبل از ۱۲ بجه شب از دفتر کار بخانه باز نمیگشت.
یاد آن شاه مترقی وعدالتخواه همواره گرامی باد!
پایان ۳۱ /۷/ ۲۰۱۹