I
I
یک امید غیرمحتمل در تقابل ایالات متحد امریکا و ایران
I
نویسنده: بهادرا کومار
منبع: ادین پنچ لاین ۷ جنوری ۲۰۲۰
مترجم رسول رحیم
از قتل قاسم سلیمانی جنرال کرسماتیک ایرانی در ۲ ام جنوری به اینسو، در جریان هفته پویائی جدید در حال شکل گرفتن است. این پویائی در سه سطح دیده می شود.
با میزان مبهوت کننده فوران احساسات عامه در ایران در جریان تشییع جنازه سلیمانی، در پایان عزاداری در سه شنبه، مقامات در تهران کار را برای به اجرا در آوردن دستور علی خامنه ای رهبر عالی ایران در جهت « انتقام کشی شدید» از ایالات متحد امریکا آغاز خواهد نمود.
کاملاً آشکار است که صحنه عاطفی دیروز در مراسم عزادارای سلیمانی روی این برداشت تاکید می نماید که این فرمانده کرسماتیک بیشتر شباهت به پسر آیت الله خامنه ای داشت، زیرا غم و اندوه وی به شدت شخصی بود.
اما در حال حاضر ایران قصد ندارد که به متحدین منطقوی ایالات متحد امریکا بپردازد ( آنچه مهم است اینکه یک مقام ایرانی نیز به اسرائیل اشارت نکرده است که در قتل سلیمانی دست داشته است).
کشورهای عربی خلیج به طور جداگانه ای از جانب ایران اطمینان حاصل نموده اند واین دلیل سفر شتابزده شاهزاده خالد معاون وزیر دفاع عربستان سعودی( برادر محمد بن سلمان ولیعهد سعودی) را به واشنگتن بیان می دارد. خالد با مایک پمپئو وزیر خارجه و مایک اسپر وزیر دفاع ایالات متحد امریکا ملاقات نموده است.
ریاض در علن خواهان خویشتنداری اداره ترامپ شده است.محمد بن عبدالرحمن بن جاسم الثانی معاون نخست وزیر و وزیر خارجه قطر (متعلق به خانواده سلطنتی می باشد) دو روز قبل توسط حسن روحانی رئیس جمهور ایران پذیرفته شد. کشورهای عربی خلیج نگران آن تخریبات جانبی می باشند که هرگاه ایران بخواهد انتقام کدام حمله مستقیم ایالات متحد امریکا را بگیرد.
در عین زمان الگوی دوم از تقاضای عراق برای خروج نیروهای امریکائی نشات نموده است. واشنگتن در پیشگیری از تصمیم پارلمان عراق ناکام شد و برای پاسخ گفتن به آن به سختی زیر فشار قرار دارد. برید جنرال ویلیام سیلی فرمانده نیروهای امریکائی در عراق طی مخابره (نامه ای) به مقامات نظامی عراقی اطلاع داده است که « به منظور احترام به حاکمیت » عراق ، ائتلاف زیر رهبری ایالات متحد امریکا « در جریان چند روز و هفته آینده نیروها را در موضع جدید قرار می تا برای برگشت آماده باشند... تا اطمینان حاصل شود که حرکت به بیرون از عراق به طریق محفوظ و موثر صورت می گیرد.»
این جنرال علاوه نموده است که « ما این عملیات را در جریان ساعاتی که هوا تاریک است راه اندازی می کنیم تا به رفع هرگونه برداشتی کمک نمائیم که گویا ما نیروهای ائتلاف بیشتر را(به عراق) وارد می کنیم.»
اما پنتاگون یا وزارت دفاع ایالات متحد امریکا تلاش نموده است این نامه را کم ارزش وانمود کرده و گفته است که «عباراتش ضعیف است.» مایک اسپر وز یر دفاع و جنرال مارک میلی رئیس ستادهای مشترک اردو با شتاب رد نموده اند که ایالات متحد امریکا نیروهایش را از عراق بیرون می کشد.
البته این غیر قابل درک است که جنرال سیلی و یا جنرال میلی و یا اسپر چنین تصامیم متضادی را با صلاحیت خود شان بگیرند. ظاهراً ترامپ خودش نمی تواند تصمیم بگیرد.
فرماندهان پنتاگون یا وزارت دفاع ایالات متحد امریکا باید واقعاً از آن طغیان شدید احساسات ضد امریکائی در عراق آگاه باشند که به دنبال کشته شدن ابو مهدی المهندس به وجود آمده است. او در عمل فرمانده نیروهای بسیج مردمی مورد حمایت ایران بود که متشکل از جنگجویان سرسخت شیعی می باشند( اما تائید حکومت عراق را دارند).
آن ها احتمالاً به طور واقع بینانه ای ارزیابی نموده اند که ادامه حضور ایالات متحد امریکا در عراق غیر موجه می گردد. اما چشم انداز یک خروج نیروها در این لحظه برای ترامپ از لحاظ سیاسی بسیار مخرب می باشد.
از جانب دیگر ۵۰۰۰ تن نظامیان امریکایی که در پایگاه های عراق پراگند می باشند، با افسردگی مواجه می شوند. نمی توان تکرار حوادث حملات با بمب در سربازخانه های بیروت در سال ۱۹۸۳ را در این مورد از نظر دور داشت. در ۲۳ ام اکتوبر همان سال در اثر این حملات بر یک مجمتع ساختمانی تفنگداران دریائی ۲۴۱ تن کشته شدند و این امر ریگان را مجبور ساخت تا دستور بیرون کشیدن نیروها از لبنان را بدهد.
با اینهم ترامپ می بایست محاسبه نموده باشد که می تواند ایران را تهدید کند تا گروه های ملیشه ئی عراقی را مهار کند. اما این یک برداشت اشتباه آمیز است. علاوه بر آن چندین گروه ملیشه ئی مسلح خود سر عراقی در حال زد وخورد اند که برخی آن ها در شورشگری شیعه بعد از تهاجم ایالات متحد امریکا در سال ۲۰۰۳ جنگیده اند.
با اینهم در سطح بسیار اساسی تر یک الگوی سوم در حال تقلا برای ظهور است که مورد توجه قرار نگرفته است.( این عبارت از) اعلان روز یک شنبه ایران در ارتباط با پنجمین و آخرین گام در پاسخ به خروج ایالات متحد امریکا از موافقت نامه برجام سال ۲۰۱۵ می باشد که در ماه می سال ۲۰۱۸ صورت گرفته است.
ایران اعلان نموده است که در ارتباط به « تعداد سانتریفیوژها... تولید و به شمول ظرفیت غنی سازی و درصد و تعداد یورانیوم غنی سازی شده»دیگر خود را متعهد به محدودیت های مندرج در موافقت نامه برجام نمی داند.
احتمالاً این می تواند به مفهوم خماندن نهایی برجام باشد، درصورتی که ضروری نیست چنین باشد. ایران بلافاصله این حق را برایش حفظ می کند که سطح غنی سازی را تا ۲۰ در صد برساند، اما این کار را نخواهد کرد و به آژانس بین المللی انرژی هسته ئی ادامه بازرسی را اجازه خواهد داد.
این رویکرد محاسبه شده با سیاست هسته ئی می تواند حامل تشدید تنش ها با ایالات متحد امریکا باشد. بسیار مهم آنست که تهران این اعلان را درحین مراسم سوگواری نموده است. اشتباه نباید کرد که این تصمیم جواز علی خامنه ای رهبر عالی ایران را دارد.
چنین امری بیانگر آنست که ایران یک روزنه کوچک برای دیپلوماسی را حفظ کرده است. اتحادیه اروپا از ظریف (وزیرخارجه ایران) دعوت نموده است تا روز جمعه با وزیرهای خارجه بریتانیا، فرانسه و آلمان ملاقات نماید.
اینکه آیا این روزنه بیشتر باز می شود و یا به زودی تنگ و مسدود می گردد، یک سوال بسیار اساسی است. در صورتی که این روزنه باز باشد، رویکرد «فشار اعظمی» ترامپ یعنی تحریم علیه ایران ناگزیز به یک نقطه می رسد و می تواند یک پویائی کاملاً جدید در قبال حالت در جازدکی بین ایران و امریکا به وجود آید.
ترامپ که زیر انتقاد های فرساینده دموکرات ها و رسانه های پر مخاطب قرار دارد، رویاروئی کنونی فشار بر وی را می افزاید.هرگاه در ماه هائی که پیشرو قرار دارند، این تقابل افزایش یابد، چنانکه از اوضاع بر می آید، انتخاب مجدد وی شاید به مخاطره بیفتد.
آنچه که هنوز می تواند ممکن باشد آنست که «انتقام شدید» ایران در آن حدی باشد که ترامپ بتواند با آن بسازد و اجازه بدهد دروازه به سوی طریقی باز باشد که به مذاکرات منجر گردد. این یک امید غیر محتمل است اما بهتر از آنست که هیچ امیدی نباشد.
I