ع. بصیر دهزاد
کاربرد مهارت های نوشتاری و گفتاری متعارف
در سیاست و ادبیات مدرن
هدف از مقاله بیان و توضیح یک سبک و مهارت متناسب و متعارف در عصر کنونی است که اکثرن در مجامع اجتماعی و سیاسی مورد استفاده قرار میگیرند. این مقاله یک نقد و یا یک سبکنگری بر شیوه های معمول و مورد استفاده بعضی از قلم بدستان گرامی و یا شخصیت های هم نیست که در مجامع سیاسی- اجتماعی به بحث ها و گفتمان ها از طریق وسایل رسانشی میپردازند و یا درگرد همآئی های حضوری صحبت مینمایند.
بلکه هدف این مقاله فقط بیان موثریت کاربرد آن مهارت ها و سبک های متفاوت گفتاری و نوشتاری است که در جوامع مدرن از آن استفاده میگردد، منجمله اطاقهای پارلمانی، گردهمآئی ها برای مبارزات انتخاباتی، جلسات سازمانهای سیاسی و اجتماعی و جمعآمد های مماثل دیگر .
چرا این سبک و چرا علاقمندی استفاده از کلتور مدرن گفتاری و نوشتاری؟:
- در جوامع مدرن کنونی مسآله وقت و تا حد ممکن استفاده از وقت و رسیدن به امور دیگر روزانه خیلی مهم است، زیرا زنده گی مدرن امروزی پر از تحرک و انجام وظایف کمپلکسی است که فرد باید به همه امور خویش بتواند برسد.
- تقسیم مسئولیت و صلاحیت های کاری از بالا و پائین و توقع انجام وظایف به موقع، کاربرد ابتکارات، سازماندهی خوب و استقلالیت نسبی در امور تحت صلاحیت و مسئولیت جاگزین هرم های ساختاری میگردد که از بالا هدایت و از پائین تنها اجرا ی لا قید و شرط باشد. مثلن در یک حزب سیاسی مدرن از رئیس تا یک عضو در یک هسته پائینی دیگر تنها امر دهنده و هدایت دهنده نیست بلکه در همان محل کار روزمره اش نیز وظایف اجرائی دارد .مثلن تحریر همه گزارشات از امور روزانه که یک رهبر انجام میدهد، خود مسئولیت دارد تا در اخیر روز عقب کمپیوتر خویش نشسته گزارش خویش را ثبت نماید وبرای خود یک آرشیف را ایجاد مینماید. او در همان گروه کاری رهبری مسئولیت گزارش دهی را دارد که در امورات روزانه چه کرده است.
- سازماندهی و اداره در همه امور یک اصل ضروری برای یک اداره چی و یا یک رهبر یک اجتماع کوچک تا بزرگ سیاسی و اجتماعی است که از وی توقع و تقاضا میگردد.
- بحث ها متمرکز بر موضوعات معین است که هدف ، حصول هدف و بکارگیری نتایج و تصامیم آن در موقع تعین شده باید ارائه گردد.
- از کشانیدن موضوع اصلی به موضوعات غیر مرتبط و حاشیه پردازی ، با استفاده ار مهارت های کاری جلوگیری میگردد.
- از بحث ها و صحبت های فرسایشی، طولانی به اصطلاح عامیانه " چشم بستن و دهان بازکردن" جلوگیری میگردد
- اصل ارائه پیام یک موضوع تعین شده برای خواننده و یا شنونده مهم است که ممکن چند درسطر و یا چند جمله گفتاری ارائه گردد تا مقدمه های طولانی و غیر مرتبط .
سبک مدرن نوشتاری و گفتاری ، گفتن و نوشتن " کوتاه و قوی" یک مسآله حایز اهمیت در شرایط موجود است.
من خیلی ها فکر کردم که چگونه از محتوای و هدف موضوع که در این مقاله ارائه میگردد، اصطلاحات یا مفاهیم را بتوانم برون کشم که تا با بکارگیری آن دفعتن شخص متوجه به چند اصل نوشتاری و گفتاری مدرن شده که بتوان خود ، گفتار و نوشته خود را بدان عیار ساخت. هدف در این است ما در شیوه های گفتاری و نوشتاری خویش چگونه کوتاه و قوی، ریالستیک، صریح، منسجم، زودفهم و مرتبط حرف بزنیم و بنویسیم.
اگر ما به تاریخ معاصر کلتور نوشتاری و گفتاری حلقات روشنفکری خویش، از راست تا چپ یک بازنگری کوتاه نمائیم ، درمیابیم که اکثریت اجتماعات روشنفکری در دهه های شصت تا هفتاد و هشتاد بیشتر به آموزش های اندیشه وی متمرکز بودند و برای عمیق شدن به ان آموزه ها به رسالات ایدیولوژیک و فسلفی رجوع میکردند تا بر اندیشه سازمان سیاسی و یا اجتماعی خویش مسلط باشند. این یک جهت خیلی قوی و متبارز همان عصر بوده که در مباحثات جدلی و استدلالی طرف های بحث و مجادله سیاسی بیشتر بر اساسات ایدیولوژیک و فلسفی استد لال خویشرا متکی میساختند ، حتی برای اثبات دلیل به جلد، قسمت و صفحه یک کتاب مراجعه میکردند و انها ومیخواستند تثبیت کنند که " او از همه بیشتر خوانده و آموخته است". انسانهای صاحب اندیشه آنزمان قبل از همه به کتب و رسالات تیوریکی و فلسفی رجوع میکردند ، تا اموزه های از شرایط اجتماعی ، اقتصادی جامعه خویش که در آن خود میزیسته اند. مثلن ما ازمنافع طبقه کارگر در کتابها میخواندیم که در جامعه ما مناسبات کارگر و کارفرما اساس مسلط برای انکشاف کلتورو فرهنگ، و یا انکشاف اقتصادی جامعه نبوده است. روی همین دلیل در نوشته جات و کلتور گفتاری در سیاست آنزمان طولانی حرف زدن و طولانی و متکی بر مبانی فلسفی و ایدیالوژیکی نوشتن یه جهات مثبت و قوی و متبارز شخص محسوب میگردید.
به تعبیر دیگر ما همه به دانش نقلی مصروف بوده ایم که در مقابل دانش تعقلی ما را تحت سایه قرار میداد. ما بیشتر صحبت کننده بوده ایم تا شنونده که بدان عادت نموده بودیم.
اما عصر کنونی، عصر زنده گی با جهان پیشرفته تخنیک و تکنالوژی انترنتی آنقدر وسیع است که دیگر آن ضرورت های بحث های جدلی ایدیدلوژیک و فلسفی و دانش نقلی را در درجه پاینتر قرار میدهد. حالا انسانهای که دیگر کلاسیک اندیش نیستند و خود را با شرایط و توقعات کنونی انطباق داده اند، درک میکنند که باید کوتاه و قوی، صریح، منسجم، زود فهم و مرتبط حرف زنیم و بنویسیم. چونکه ارتباطات، تعاملات و امور روزانه همه باید به سرعت عمل انجام یابند . به بیان دیگر وقت، استفاده از وقت و بدست آوردن هدف در کوتاه مدت بیشترین اهمیت پیدا نموده تا شیوه های کاری سال های که هنوز هیچ امکانات کمپیوتری و تکنالوژی انترنتی مساعد نبود.
پس چگونه میتوان خود و حلقه مرتبط به خود را از صحبت های طولانی، بدون ارتباط، با مقدمه طولانی ، توضیحات جانبی، حاشیه روی و رجوع غیر ضرورت به فاکت ها و نصوص ایدیالوژیک و فلسفی مبرا ساخته " نجات" دهیم.
موضوع را با یک مثال خوب روشن میسازم:
شخص با احساس مسئولیت وصاحب دانش وسیع اجتماعی و فلسفی در صحبت که باید درهفت دقیقه هدفش را مطرح مینمود، اولن آغاز نمود از قهرمانیهای یک قرن قبل، رفت بطرف جنبش های سالهای بعدی و بعدی . بعدن مبارزات خودش و سازمان سیاسی اش صحبت نمود ولی وی برای ده دقیقه دیگر از مبارزات انتخاباتی خودش صحبت نمود. او از این طبقه و آن طبقه اجتماعی صحبت نمود و مثالهای از مردان زبده و نامدار جهان داد. جالب تر از اینکه او نامها و محتوای شش صحبت کننده قبلی را برشمرد و هریک را با نام و احترام یاد کرده صحبت های ایشان را هم تآئید نمود و بلاخره جالب تر از همه که او در آغاز و اخیر هر جمله اش کلمه دوستان ، سروران و .... را مکررن بر زبان میآورد. اما انچه توقع و انتظار شنونده گان در مجلس این بود که او بگوید که نظر کوتاه وی یا بر شمردن مفاد و مضار طرح موضوعی بود که بدان باید پرداخته میشد. این شخص بلاخره چنین افاده داد که کدام طرح و یا نظر ابتکار دیگری ندارد که پیشکش جلسه نماید بلکه نظرش تنها دال بر تأئید نظریات قبلی بوده است.
من همچنان که با روان اجتماعی افغانی ام که بدان حرمت میگزارم و با سربلندی بدان مینگرم، زمانی در خود و تعداد همسویانم در یافتم که ما درکلتور نوشتاری و گفتاری نقد و یا " نه گفتن" را با یک توضیح و پیش مقدمه افاده میدهیم و در ورای نقد و یا "نه گفتن" خود چرخیده، باقی میمانیم. این ازیک دیدگاه جهت خیلی ها مثبت و وزین کلتور افغانی ما مبنی بر رعایت احترام بر دیگران است، را نشان میدهد ولی جهت دیگر و کمتر مثبت آن در آن است که ما کمتر موفق میشویم خواست واراده خود را با وضاحت و زبان گویا و کوتاه مطرح نمائیم و طرف مقابل هم باید بفهمد که شما میخواهید نقد کنید و میخو اهید " نه " بگوئید. در حالیکه بعضن " یک نه و صد آسان" میتواند به سرعت حلال یک مشکل باشد.
حالا باید جهت دیگر موضوع را متبارز ساخت و آن اینکه کدام تفاوت ها را، نظر به مو ضوع و هدف یک گردهمآئی و یا جمعآمد مشخص و با در نظر داشت این تفاتها شیوه و مهارت سخرانی و جرو بحث را بکار گرفت.
بطور مثال، در یک جلسه در سطح یک حلقه کاری سیاسی که بیشتر موضوعات در بحث ، تبادل نظر، نتیجه گیری گذاشته میشود تا یک تصمیم کارا، عملی و موثر گرفته شود که با عملی شدن آن زمینه های بدست آوردن یک هدف میسرمیگردد و صحبت ها و ابراز نظر ها باید متمرکز و مرتبط با همان موضوع باشد. پس مهارت گفتاری یک کارکن سیاسی و یا اجتماعی در همین است که تا حد ممکن کوتاه وقوی، مرتبط ، زود فهم، صریح و ریالستیک حرف میزند. این شیوه کار میتواند هر سازمان سیاسی و اجتماعی را در اتخاذ تصامیم دقیق، عملی ، بموقع و در زمان کوتاه تر نایل سازد.
نباید فراموش نمود که صحبت های طولانی بدون ارتباط به موضوع زمینه و وقت ارائه نظریات، طرح ایده های بکر و نو اور را محدود و جلوگیر میسازد و جلسه به طوالت خسته کن و فرسایشی کشانیده میشود بر اهمیت جلسات مشابه بعدی اثر منفی را خواهد داشت
سخنران باید فضای روانی شنونده را درک و با دراکیت بداند که در کجا قرار دارد و با که طرف صحبت است . آیا یک لکچر قبلن آماده شده را در یک جلسه کوچک به قرائت گیرد، یا اینکه در یک کنفرانس علمی و پژوهشی طرح وانکشاف یک موضوع "( تیمه\ تیم) را مطرح نماید. بدون شک در چنین جمعآمد فضای و زمینه برای ارائه سوالات و جوابات متفاوت از یک جلسه سازمانی میباشد.
اداره و رهبری جلسات بخصوص در عرصه سیاسی و اجتماعی ضرورت مهارت های کاری یک رهبر ، ولو دریک حلقه کوچک ،درعرصه اداره، رهبری و سازماندهی (کوردینیشن امور) حایز اهمیت جدی است. مسآله مهم در رهبری حفظ همه پروسه ها منجمله بدست آوردن اهداف از طریق جلسات و مباحثات ، مطابق خطوط کاری قبلن تعین شده است. مثلن رئیس یک جلسه باید در موارد که جلسه از همان خطوط و هدف دارد خارج میگردد، با وضاحت، قاطعیت و متوجه ساختن و برگرداندن به مو قع به اصل مو ضوع ، مداخله و اخذ موقف و یا پوزیشن نماید که این بدون شک یک مسئولیت و هم مهارت کاری است.
نویسنده بدین عقیده است که سازمانهای سیاسی واجتماعی درکشورباید برای انکشاف بهتر سیستم کاری و انکشاف و ترویج بیشتر مهارت های سازماندهی، اداره و رهبری با شیوه های مدرن پیوسته پروگرامهای آموزشی و تریننگ را روی دست گیرند تا رهبری و اعضا همه در یک فضای شفاف، با وضاحت و متکی به نظر و اراده جمعی به ایجاد و تقویه یک سیستم کاری و ساختاری مطابق خواست شرایط کنونی نایل آیند.