محمد ولی

 

نظر اجمالی بر وضع کشور

 

اوضاع در کشور روزتاروز بحرانی تر ووخیم تر میشود . سبوتاژ وتخریب در امور دولت داری واخلال امنیت بخصوص در شهر کابل چالشی است که درکنار جنگ جان ومال مردم را تهدید میکند وارامش روانی را از مردم میگیرد.

علت چیست ؟
درست است که جنگ عامل بدی حالات است اما جنگ در خارج از شهرها ادامه دارد ، طی هفته های اخیر حملات خود کش وانفجارات در شهر کابل رخ نداده است ، پس چرا امنیت فزیکی وروانی مردم برهم میخورد؟
گفته مشهوراست که "ماهی ازسر گنده گردد نی زدم " مشکل درراس رهبری حکومت وحدت ملی است ، خود خواهی ، برخورد روی امتیازات وچوکی ها وبی کفایتی وعدم توانایی پیشبرد امور باعث شده است که اثرات ان تا اخرین قدمه های امنیتی محسوس باشد وکفاره انرا مردم با ازدست دادن جان ومال شان بپردازند ، جز ضجه وفریاد بیوه ها ومادران داغدیده روی گورستانهای از دست دادگان شان چیز دیگری از دست شان پوره نیست . اعتراضات خانواده ها وبستگان کشته شدگان باانتقال اجساد انها دربرابر مراکز ولایات هیچ اثری بر دل سنگ این طایفه بیرحم بجا نمگذارد .

درسه راس دولت توجه کنید :
دکتور های ارگ وسپیدار در ریسمان کشی قدرت ، صلاحیت وامتیاز مصروف اند. فغان رئیس اجرائیه وفریاد رئیس جمهور از اعمال همدیگر سر خط اخبار وتلویزیونهاست .
این حالت پرستیژ واتوریته هردو راس حکومت وحدت ملی را فوق العاده بی اعتبار وضعیف ساخته است .شبکه های تخریبی بصورت سازمان داده شده امنیت شهررا برهم‌ میزنند ، شک ان وجوددارد که منشاء این سبوتاژ تا مراکز فساد بنام مهمانخانه های قوماندانان وزور مندان برسد که ممکن است از حمایت ریاست اجراییه بی بهره نباشند . ازموضعگیری های ریاست اجرائیه بر می اید که ان مقام علیه ریاست جمهوری سخت عقده گرفته از هر طریق ووسیله ایکه باشد برای بد نامی ان دریغ نمیورزد منجمله اخلال امنیت وناکام جلوه دهی قوای مسلح .
وضعیت پارلمان بحدی اشفته وزار است که ازروی چوکی های خالی میتوان انرا تصور نمود ، غیر حاضری دایمی وکلا ، عدم درک موقف شان بحیث نمایندگان مردم ، مصروفیتها وتشبثات خارج از وظایف ، موضعگیری های تا سطح خصومت بین خود شان ، نبود درک از اهمیت اصل اقلیت واکثریت در تصویب قوانین مانند قانون درمورد جوانان ، عدم پرداخت وزراء به پارلمان اتوریته وحیثیت این مقام دولتی را نزد مردم ضربه زده است .جلسات وتصامیم غیر مسلکی مقام ریاست پارلمان به شکل صدور اوامر ونواهی جایگاه انرا در میان قوای ثلاثه دولت بی اعتبار ساخته است . عجیب است رئیس پارلمان امر میکند که فلان وزیر را بایکات کنید ، به همه مراجع وحتی سفارت خانه های خارج مقیم کشور مکتوب بدهید که اوامر واجراات ان وزیر رسمیت ندارد . واقعآ مایه تعجب واسباب تمسخر است.
از قضا وسارنوالی کدام روزی نیست که صدای متهمین ومحکومین بالا نباشد ، ازبی عدالتی ، عدم اجراآت وبررسی دوسیه های مقامات بلند دولتی (وکلا ووزراء) گرفته تا بررسی احوال دوسیه های مجرمین وجنایتکاران همه به نا رسائی ، شک فساد وبی کفایتی دستگاه ها تعبیر میشود . زورمندان دستگیر نمیشوند لوی سانوالی میگوید امر دستگیری شش هزار مجرم را صادر کرده است ولی دستگیر نمیشوند .. کافیست که مجرمین جنایی شامل این گروه در حمایت از زورمندان امنیت شهر هارا برهم بزند .
هیچکس مصروف بهبود کار نیست ، آفرین بر منسوبین قوای مسلح که با چنین حالت می جنگند ودفاع میکنند.
فساد لعنتی به اوج رسیده ودم ار دمار مردم کشیده است ، حق سرباز خورده میشود ، زندگی برای مردم چیزی جز روز به امید زنده ماندن شب وشب به امید زنده ماندن تا روز نیست.
وضعیت مذاکرات صلح چگونه است ؟
زلمی خلیلزاد پس از یازدهمین دور مذاکرات با طالبان وسفر پاکستان با ارگ وریاست اجرائیه وگروهی از مدعیان سیاست که وابستگی جنگی -- جهادی دارند درراس آغای حامد کرزی ملاقات میکند وبا هر گروه بزبان جداگانه سخن میگوید اما اصل ومحتوای ملاقاتهاومذاکرات ازنظر عامه دور نگهداشته میشود. گرچه تصویرها ازجلسات با پاره ای اخبار مربوطه در مطبوعات به نشر میرسد اما این دپلماسی دراصل خود ازنوع دپلماسی سری است. خلاف گفته هایکه در مورد نزدیکی موقفهای هردو طرف گفته میشود یازدهمین دور مذاکرات غیر مطلوب وبی نتیجه وانمود میگردد.
حاجی صاحب دین محمد که که در مورد مذاکرات با طالبان بحیث تحلیلگر وسخنگوی گروه کرزی وسپیدار به تلویزیونها ظاهر میشوددرتحلیل از دور یازدهم مذاکرات گفت : " مذاکرات تیز نیست سولو است ." عده ای از تحلیلگران بنشینند وازین جمله به اصطلاح تحلیلی نتیجه گیری کنند که یعنی چه ؟
کسی نمیداند در عقب این ماموریت خلیلزاد چه میگذرد ؟ مطالبی که درخورد مطبوعات داده میشود همه گزینشی وقبلآ کنترول شده میباشد .
ازدوام مذاکرات مرموز میشود حدس زد که این مذاکرات را بی مورد " مذاکرات صلح " نام گذاشته اند درین مذاکرات برد وباخت طرفین جنگ اصل نبوده " بده وبستان" امتیاز اصل است . امریکا امتیاز حضور تعداد معدود نظامی هایش را با داشتن پایگاه های نظامی میخواهد وطالبان بصورت منطم امتیاز ازادی زندانی هایشان را بدست اورده در نهایت از امتیاز خود مختاری در مناطق معین کشور برخوددارخواهند شد . امریکا نمیخواهد بحران خاتمه یابد بلکه به ان ادامه میدهد . ناجوری های درون نظام زیر حمایت امریکا نیز ناشی ازهمین سیاست حفظ ومدیریت بحران بوده میتواند که ان هم کنترول شده ودستوری میباشد.

عقاید نویسنــــدگـان لـــزوما نظــر هـــوډ نمی باشــد