محمد ولی
یادواره ای از قراردادهای دوران استعمار کهن
ومقایسه انها با توافقنامه امریکا وطالبان
افغانستان از مدت ۲۱۱ سال بدین سو بربنیاد انعقاد قراردادها بادولت انگلیس در هند وارد تعاملات حقوقی وسیاسی گردیده است . از انعقاد اولین قرارداد میان شاه شجاع والفنستن در سال ۱۸۰۹ تا تازه ترین موافقتنامه میان ایالات متحده امریکا وطالبان موقف حقوقی جانبین قراردادها درحالات متفاوت قرارداشته است . بعد از استرداد استقلال کشور دولتهای مستقل افغانستان با ممالک زیادی درعرصه های مختلف قراردادها عقد کرده اند. اما قراردادهای امیران وشاهان تحت الحمایه انگلیس که باعث جدایی قسمتهایی از سرزمین ما شده است از لحاظ پرنسیپهای حقوق بین الملل عمومی ازاهمیت حقوقی برخوردار نمیباشند .
شاه شجاع که از حسن نیت انگلیس برخوردار بود درسال ۱۸۰۹ قرارداد سه ماده ای را با الفنستن نماینده دولت انگلیس ورنجیت سنگ حاکم لاهور امضاء کرد . درین قرارداد گفته شده بود که درصورت هجوم عسکر فرانسه وایران ازراه افغانستان به هند شاه شجاع باان مقابله میکند واگر فرانسوی ها وایرانی ها داخل افغانستان شوند انگلیسها با افغانها هر نوع همکاری مینمایند . درماده سوم، این قرارداد بحیث معاهده دوستی نامگذاری شده بود.
شاه شجاع پس از سقوط دوراول پادشاهی در لودیانه نزد انگلیسها بسر میبرد .درسال ۱۸۳۸ که او یک فرد فراری بودبا گورنر جنرال انگلیس در هند ورنجیت سنگ حاکم لاهور دومین معاهده را امضاء کرد وقسمتهایی از خاک افغانستان را بدولت هند برتانوی سپرد ، درمعاهده ذکر شده بود ( سرکار شاه موصوف وسائر خاندان سدوزایی را در ممالک مرقومته العدد هیچ دعوایی نسلآ بعد نسل وبطنآ بعد بطن نمیباشد ). شاه شجاع دربدل این قرارداد تاج وتخت کابل را بدست اورده درسال ۱۸۳۹ بالشکر انگلیس دربالا حصار کابل مستقر گردید ودرهمین سال قرارداد سوم را غرض تائید قرارداد سال ۱۸۳۸ با جانب انگلیس امضاء کرد .
درسال ۱۸۵۵ دولت انگلیس معاهده جمرود راتوسط سر جان لارنی حاکم انگلیس در پنجاب وسردار غلا حیدر خان ولیعهد امیر دوست محمد خان امضاء نمودکه دران مرقوم شده بود ( جناب امیر دوست محمد خان والی کابل وان علاقه جات افغانستان که حال در قبضه او میباشد عهد مینماید ازطرف خود واز طرف ورثای خود که علاقه جات " هانریبل ایست اف اندیا " یا کمپنی هند شرقی را احترام کند وابدآ در انها مداخله نه نماید وبا دوستان هانریبل ایست اف اندیا دوست وبا دشمنان کمپنی مذکور دشمن باشد ) " حالا طالبان به همان رسم ابایی شان دولت افغانستان را حکومت کابل میگویند" .
درسال ۱۸۷۹ امیر محمد یعقوب خان معاهده گندمک را با نماینده انگلیس درزیر یک خیمه امضاء کرد که بازهم قسمتهایی از خاک افغانستان به دولت هند برتانوی تعلق گرفت .
درسال ۱۸۹۳ معاهده مشهور دیورند میان امیر عبدالرحمن خان وسر تیمور دیورند امضاء شد که معضلات ناشی ازان تا کنون ادامه دارد .
درسال ۱۹۰۵ میان امیر حبیب الله خان و جانب انگلیس معاهده ای به امضاء رسید که امیر تعهد کرد ( درمسائل جزئی وکلی عهد نامه راجع به امور داخلی وخارجی قراردادیکه والا حضرت پدرم عبدالرحمن ضیاء الملت والدین نورالله مرقده منعقد نموده عملی شده نیز هما را قبول دارد .)
درمورد انعقاد قراردادها واعتبار حقوقی انها در حقوق بین ا الملل عمومی شرایطی وجود دارد که درصورت فقدان ان قرارداد فاقد اعتبار میباشد .یکی از شرایط این است که طرفین عاقدین قرارداد دارای اهلیت کامل حقوقی باشند یعنی قرارداد توسط دولتهای مستقل به امضاء برسد . درحالیکه یکی از طرفین امضاء کننده فاقد اهلیت حقوقی باشد یعنی مستعمره یا تحت الحمایه باشدقرار داد از اعتبار حقوقی ساقط میگردد . بر بنیاد این اصل قراردادهای امضاء شده از۱۸۳۹ تا ۱۹۰۵ فاقد ارزش حقوقی اند زیرا افغانستان دران وقت تحت الحمایه وامیران ان مستمری خوار بودند .
حالاامضای موافقتنامه صلح میان امریکا وطالبان درغیابت دولت افغانستان یک اکت سوال برانگیز است . مخصوصآ که دو سند سری با ان ضمیمه است .تبصره های مراجع با مسئولیت تا شخص رئیس جمهور امریکا انرا سوال بر انگیز تر میسازد .
در موافقتنامه ذکر شده است که پنجهزار زندانی طالب اززندانها ازاد گردد :
۱- این زندانها در کجا هستند ؟ اگر منظور زندانهای دولت افغانستان باشد مسئولیت همه زندانها مربوط بدولت افغانستان میباشد .در غیاب دولت افغانستان امریکا روی کدام اصل حقوقی یا سیاسی یا اخلاقی با یک گروه جنگی فاقد نظام دولتی حکمی در موافقتنامه جا میدهد که دولت افغانستان را ملزم به اجرای ان میسازد؟
۲- موقف وجودی طالبان در کشور ازلحاظ قانون چه است ؟ از لحاظ قانون اساسی وسائر قوانین نافذ انها مجرمین جنگی اند ، مرتکب قتل وویرانی شده اند پس ملزم ساختن دولت جمهوری اسلامی افغانستان توسط این گروه ودولت امریکا نمیتواند ارزش تطبیقی داشته باشد زیرا قرار داد میان دو طرف برای جانب سوم نه حقوق بار می اورد نه وجایب واین جانب سوم دولت افغانستان است که طالب انرا برسمیت نمی شناسد وامریکا انرا درمذاکرات سهم نداده است.
۳-- روی کدام صلاحیت حقوقی وقانونی رئیس جمهور ترامپ پیشبرد جنگ در افغانستان را بدوش طالبان گذاشته میگوید به جای عسکر امریکا تروریستان را بکشند ؟ معلوم است که این موافقتنامه خلاف اصل حاکمیت افغانستان بوده گروه جنگی طالب را توظیف به پیشبرد وادامه جنگ میسازد .
اگر قلمرو افغانستان زیر حاکمیت دولت افغانستان است پس طالبان چه بوده میتوانند که بحیث قدرت سوم ( میان دولت وتروریستان ) برطبق یک اکت غیر حقوقی داخل محاربه گردند؟
۴-- طالبان که مدعی ازاد سازی افغانستان اند چگونه حاضر شده اند به نیابت از امریکا جنگ را در افغانستان پیش ببرند ومزد انرا بدست اورند . جهاد ، مبارزه برای ختم اشغال واسلامیت طالبان چه شد؟
مواد زیاد این موافقتنامه شباهت به همان قراردادهای دوران استعمار انگلیس وشاهان مستمری خوار یا افراد فراری رادارد . انگلیس شاه شجاع را توظیف به جنگ با حمله احتمالی فرانسوس ها مینماید وبه امیر دوست محمد خان میگوید که بادوستان کمپنی انگلیس دوست وبا دشمنان ان دشمن باشد.
۵- مبتذل تر اینکه ترامپ حکم میکند موافقتنامه به ملل متحد هم رجعت داده شود . در ملل متحد نماینده دایمی دولت اسلامی افغانستان وجود دارد نه نماینده طالبان ، نماینده افغانستان حق دارد تا درمورد اکتی که دولت افغانستان دران دخیل نیست مخالفت کند ودیگر اینکه در ملل متحد معاهدات ، قراردادها، موافقتنامه ها ومیثاقهایی که میان دولتهای دارای صلاحیت حقوقی باشند ثبت میگردد نه اکتهای میان شورشی ها با دولتها .
خلاصه با حفظ حسن نیت وعطش شدید به ختم جنگ وامدن صلح این موافقتنامه غیر قابل ضمانت ابتذالی است که آغای ترامپ هدایت داده واغای خلیلزاد صحنه ارائی کرده است .
خطر ناکترین اثر سیاسی این قرارداد در اظهارات شاه محمود قریشی وزیر خارجه پاکستان بیان گردید که کفت حالا افغانها مشکل شانرا با ما حل وفصل کنند امریکا میرود ما می مانیم وافغانستان .نشود که وحشت دوران امدن مجاهدین به کابل وبعدآ طالبان تکرار شود زیرا پاکستان شعاری ندارد جز بربادی افغانستان.