محترم محمد ولی
منطق عجیب !
با طالبان ، منسوبین وسربازان قوای مسلح می جنگند، رئیس جمهور سر قوماندان اعلی قوای مسلح است ، بودجه ومصارف جنگ را دولت اجرا میکند ، اجرای ترفیعات وامتیازات قوای مسلح توسط مقام ریاست جمهوری عملی میگردد، طالبان نزده سال جنگ را زیر نام ازاد سازی کشور از چنگ اشغال امریکا وسقوط " حکومت کابل" پیش برده اند ، دولت بنابر احکام قانون موظف به تامین ارامش مردم ودفاع از کشوراست.
اما !
۱--طالبان در جنگ دو پهلوی جاری با جانب امریکا حاضر به مذاکره شدند وموافقتنامه امضا نمودند اما با جانب دیگر جنگ یعنی دولت افغانستان مذاکره نمیکنند .
۲-- احزاب وجریانات سیاسی خودرا پیشقدم تر از دولت قلمداد کرده با ترکیب هیئت دولتی مخالفت میکنند ومیخواهند درین پروسه جانشین دولت باشند .
۳-- احزاب سیاسی قوه اجرائیه یا تقنینیه وقضائیه نیستند وجنگ وصلح هم در ید صلاحیت انها نمیباشد ، قوای مسلح را سوق واداره نمیکنند ، درصفوف جنگ حضور ندارند پس منطق لجاجت شان درمورد ترکیب هئیت گفتگو کننده با طالبان در چیست؟
۴-- چرا طالبان با دولت چناق دلخواه می شکنانند وتعین هئیت مذاکره کننده دولت را طبق میل خود میخواهند یا حاضر نیستند باان مذاکره کنند؟
ازجبهه گیری های تنظیمهای جهادی با صدر نشینی حامد کرزی وعبدالله عبدالله چنین بر می اید که انها از مذاکرات صلح دلهره دارند یا امتیازی درقبال ان تصور میکنند که در مخالفت با دولت تلاش دارند خودرا مطرح واجرا کننده مذاکرات وانمود سازند .
از وضع بر می اید که دو صف بندی متفاوت درمورد مذاکره با طالبان شکل گرفته است :
-- صف جنگسالاران وجهادیون که ترکیب مجالس شان نشان دهنده این صف است.
-- جانب دولت که ان میخواهد نمایندگان احزاب وتنظیمها در ترکیب هئیت شامل اما به اختیار وصلاحیت دولت باشد درغیر ان نقش وصلاحیت قانونی دولت زیر سوال رفته دست بدست شدن مذاکرات میان تنظیمها تشویش جور امد های دور از منافع ملی ومردم را باعث میگردد.
تنظیم های جهادی وطالبان هردو یک خاستگاه دارند وان پاکستان است ، نفوذ پاکستان بر هردو تعین کننده بوده مذاکرات طبق میل پاکستان سیر کرده بر منافع ملی وحاکمیت دولت اثرات غیر قابل جبران بجا میگذارد.
صحنه سازان ومحفل ارایان جهادی در گذشته درجریان حاکمیت وجنگهای ناشی ازان سه باردر برابر پروگرام صلح برطبق پلان ای.اس.ای. عمل کرده جنگ را بر صلح رجحان داده اند وحالا هم با مانورها وتدویر جلسات وصدور ابلاغیه ها میخواهند یا این پروسه را سبوتاژ کنند ویا انرا طبق میل پاکستان به انجام برسانند.
ریاست جمهوری نیز درگیر ودار ماجرا افرینی ها مقاصد واهداف خودرا از نظر دورنمیدارد ، ترکیب ابتدایی هئیت نشان میدهد که ریاست جمهوری درترکیب انفرادی لست مذاکره کننده روی اصل امتیاز دهی تکیه کرده میخواهد جانبداری برخی احزاب مخالف را با معرفی نمایندگان شان حاصل نماید.
این چه بد بختی است که روی یک جریان سرنوشت ساز برخون فرزندان مردم پا گذاشته میشود تاتاجران سیاست سود انرا بدست اورند بخاطر داشته باشند که درین میانه سود ان به جانب طالبان میباشد نه اینها.
با هر اقدام دولت مخالفت کردن ، در برابر صلاحیت های دولت ایستادن ، دور از محور دولت اقدام به حرکات موازی نمودن چیزی نیست جز تضعیف موقف دولت وایجاد تشتت در پروسه صلح .
حرکت پیروان خط پاکستان دربرابر ارگ که تطبیق کننده سیاست امریکاست به ان منظور راه انداخته شده است تا دست طالبان در مذاکرات بلند تر باشد وجانب مقابل انها نه یک دولت دارای قوای مسلح وهیرارشی اداری وسیاسی باشد بلکه با گروههای نا متشکل ، دارای خط مشی های متفاوت وموضعگیریهای نا همگون در میز مذاکره بنشینند ، قانون اساسی را نفی کنند ، برازادی های دمو کراتیک خط بطلان بکشند ، زنان را دوباره درعقب پرده ها به اسارت ببرند ودهها پلان دیگر.
خصلت این گروهها (جهادی ها ورهبران شان ) را پاکستان وطالبان خوب میدانند که مردمان بی ایمان در برابر پول هستند وزود خریده میشوند ، باباز شدن سر کیسه های پول درمقابل طرح طالبان سر میگذارند وبرای انها دستاویز میدهند تا برطبق توافق با انها پلانهای بعدی شانرا مشروعیت بخشند وبر همه امور کشور قبضه کنند .اینبار افغانستان قربانی دو خط سیاسی ( پاکستان وامریکا) گردیده روسیه و ایران از جانب پاکستان حمایت میکنند تا حریف جهانی شانرا زمینگیر سازند.
خطر بیان ناشده دیگر شاید تقسیم افغانستان به ولایات پشتون نشین وغیر پشتون نشین باشد که به وحدت ملی وحاکمیت غیر قابل تجزیه کشور صدمه وارد کرده نطام سیاسی -- اداری کشور سالهای سال بدست بیگانگان رقم خواهد خورد .
کشور ازدست این سیاست بازان بیگانه پرست مراحل دشوار وحساس را سپری میکند وسرنوشت مردم مصدوم به خطرات رجعت به ماقبل میباشد.