خیلی آرزو داشتم که در این همایش خجسته حضور داشته باشم .
هالند ، نوامبر2014
پوهاند داکتر مجاور احمد زیار از زمرۀ آن فرهیخته گان و فرزانه گانِ علم و ادب کشور است که سایۀ قلمش را تنها وتنها در تارکها و چکادها باید پی گرفت . او بزرگ است و در دامنه ها نمیتواندهستیت داشته باشد و «در آیینۀ کوچک » هم ننماید . این بهینه مرد بیشتراز پنجاه سال خم و پیچهای زنده گی ، اوراق کتابها و دهلیزهای دانشگاهها و مدارس را عاشقانه پیموده ومنزل زده تا به جایگاه امروزین خویش رسیده است . این فرزانه ،مردیست خود جوش و خود ساخته که از روستای «حصارک »از دامنه های « سپین غر» با اشک و آه بر خاسته وتا فراز های اکادمیهای سویس و دانشگاههای برن ، هومبولت برلین و اکسفورد لندن راه زده است . کمتر ده و قریه در کشور ما یافته میشود که نقش تایرِ موتر سایکل این پژوهشگر و محقق آنجا ها نقش نبسته باشد . او به دور ترین دره ها و قشلاقها بخاطر دریافت ریشه های واژه ها و شناخت زبانها و گویشهای رایج در کشور سر زده است . او عاشق علم و پژوهش و آفرینش است . افزون بر بیست دفتر شعر و داستان در حدود یکصدو سی جلد اثر علمی و پژوهشی دارد که از آن میان سی و هشت اثر تاکنون زینت چاپ یافته اند . و افزون بر اینها بیشتر از سه هزار مقاله به زبانهای پشتو ، فارسی دری ، المانی و انگلیسی نگاشته است که با این حد و مقدار پس از علامه عبدالحی حبیبی مقام دومین پژوهشگرپرکاردرکشوررااحرازمیکند . کدام مکتب رو و دانشگاهیی باشد که نام والای این گسترده دانش را نشنیده باشد . او یگانه متخصص ورزیدۀ زبانهای آریانی در کشور ست . پوهاند زیار زبانشناس ، ادبیاتشناس ، نژاد شناس ، پژوهشگر ، شاعر ، ژورنالیست ، نویسنده ، مترجم و نقاد ادبی و اجتماعیست . استاد زیار در عیار ساختن زبان پشتو با معیار های زبانشناختی نوین جایگاه بی بدیل دارد . همچنان او یکی از پایه گذاران و نوگرایانِ نستوۀ شعر نو و آزاد پشتو بشمار میرود.
فرزانه گانِ کشور پیرامون شخصیت والای علمی و ادبی ایشان زیاد قلم فرسایی نموده اند و ابعاد مختلف زنده گی ایشان را با مهر ومحبت بر جسته ساخته اند تا جاییکه شاعر نامدار فارسی دری جناب سید رفعت حسینی در مورد معرفت ایشان میگوید : « شعر کمترین فضیلت اوست »
استاد زیار با فضیلت گستری به زبان فارسی و پشتو شعر می سراید و سروده هایش سر شار از پیامهای انسانیست:
یوګوربت یم ،د ویلاړ له دنګو غرونو راالوتی
نه د چا د دانې ښکار او ، نه د چا په دام کې نښتی
د تاریخ نیاوتون مې للي ، سپیناوی په هسکه غاړه
نه مې سترګې چاته ټیټې ، نه د چا پشوته پریوتی
څه د وخت ټګی برګی او، څه زما رشتینولې وه
که پردا دومره سپین نمرو ،دیوتایانو یم تیروتی
د توپان مرغه په شان کښم ،خپله لار په غر څپو کې
نن سبا که یم په بوښته ، د ناخوالو کی کښیوتی
په تورتم کی ما بلینده ، بله ساتلې د سره شعر
د ازمونله سرې بټی ، لکه پولاد مخسور راوتی
و یا :
آب و خاک وباد و آتش ،
سنگ و ستاره و خورشید و
همه را پرستیدیم
و به نیایش نشستیم
ولی این همه
مارا به هم یگانه نساخت ،
هر روزی از یکدیگر دورتر گشتیم . . .
پس بیایید :
زنده گی را پرستیم
و
به خاطر زنده گی بهار صلح و آزادی را !
در مورد فعالیتهای ژورنالیستیکی این ابر مرد کمتر گفته شده است . میخواهم تاکید کنم که در سال سیزده سی وهشت خورشیدی هنگامی که هنوز شاگرد صنف اول دانشکدۀ زبان و ادبیات بود دست به فعالیتهای ژونالیستیکی زد . از گزارشگری ساده برای روزنامۀ هیواد آغازید و تا مدیریت نشریۀ وزین« آینده » ار گان مرکزی نهضت آینده افغانستان ادامه داد . قابل یاد آوریست که در فاصله میان این دو عهده داری از 1351 تا 1354خورشیدی- زمانی که هنوز محصل بود - مسؤلیت نشریۀ « وژمه » و نشرات پشتوی دانشکدۀ ادبیات را نیز به عهده داشت . همچنان باید گفت که روزگاری نماینده گی افتخاری روزنامۀ « پیام » ارگان نشراتی حزب دموکراتیک خلق افغانستان در المان شرق نیز به گردن ایشان بوده است .
پوهاند زیار با نگارش مقالات متعدد و عضویت در کمیته های نظارت وکنترول نشرات رادیو وتلویزیون و روزنامه ها و جراید کشور ، جوانان قلم بدست این عرصه را در سمت و سو دادن فعالیتهای ژورنالیستیکی شان مدد رسانده و در پاکیزه نگهداشتن زبان کوشیده است .
اما پرداختن داکتر زیار به داستان و داستاننویسی هم مساله ایست در خور توجه . او به زبانهای فارسی دری و پشتو خیلی نیکو داستان مینویسد و در آفرینش آثار داستانیش از توانمندیهای ویژه یی نیز بر خوردار است . او با نگارش داستانهایش اتوم و هستۀ نظام های فرتوت سیاسی- اجتماعی کشور را با دقت و موشگافی برهنه میسازد و به این گونه در بیداری ملی و طبقاتی سهم برازنده میگیرد . داستانهایش از زبان و تکنیک عالی و مستحکم بر خوردار هستند . آثار داستانی زیار با بیان ریالیزم نقاد ارایه شده اند و معیار گزینشش واقعیت بوده است . او همواره پرسوناژهای داستانهایش را از میان زنده گی واقعی جامعه گزین کرده است و این چیزیست نظیر کار های نویسنده گان بزرگ . وقتی داستان کوتاۀ« زنش را پس بدهید »نوشتۀ این نویسنده را میخوانیم میبینیم که نویسنده به « چه گفتن » و « چرا گفتن » و « برای کی گفتن »بیشتر نظر دارد. هنر را بیداری میداند و هنر مند را بیدار کننده . .
از کار های برازنده و بی بدیل دیگر این محقق والا مقام یکی هم پرداختن به زبانشناخی و گویشهای زبان فارسی دری در گسترۀ داستانهای افغانیست . بی گمان میتوان گفت که تا کنون هیچ پژوهشگری - به فراخنای کارکردِ داکتر زیار - به این معمول دست نه یازیده است . پردازش به ویژه گیهای گویشیِ رُمانِ حجیمِ « کفتربازان » و یا رُمان دو جلدی « لبخندِ شیطان »- به مثابۀ رمانهای وطنی - باب تازه یی را برای پژوهشگران زبان و گویشهای فارسی باز کرده است . واضح است که داستانها منابع پر فیض و غنی و با اهمیت در عرصه بیان گویشها میباشند .
فرا نمودن سجایای علمی و فضیلتهای ادبی استاد زیار به وسعت یک علامه از حوصلۀ این نوشته بیرون است. من این بزرگداشت را نیکو میدانم و به این باور هستم که جناب پوهاند مجاور احمد زیار از زمرۀ آن شخصیتهای بزرگ ، نیک اندیش ، دانشمند و عدالت پسندی است که با برخورد علمی و اکادمیک خود در عرصۀ خردِ زبانشناختی و ادبیات معاصر کشور به ویژه رشد و غنی سازی زبان پشتو بی بدیل است . عمرش طولانی باد و راهش هموار .
خیلی آرزو داشتم که در این همایش خجسته حضور داشته باشم .
داکتر ببرک ارغند
هالند ، نوامبر2014
پوهاند داکتر مجاور احمد زیار از زمرۀ آن فرهیخته گان و فرزانه گانِ علم و ادب کشور است که سایۀ قلمش را تنها وتنها در تارکها و چکادها باید پی گرفت . او بزرگ است و در دامنه ها نمیتواندهستیت داشته باشد و «در آیینۀ کوچک » هم ننماید . این بهینه مرد بیشتراز پنجاه سال خم و پیچهای زنده گی ، اوراق کتابها و دهلیزهای دانشگاهها و مدارس را عاشقانه پیموده ومنزل زده تا به جایگاه امروزین خویش رسیده است . این فرزانه ،مردیست خود جوش و خود ساخته که از روستای «حصارک »از دامنه های « سپین غر» با اشک و آه بر خاسته وتا فراز های اکادمیهای سویس و دانشگاههای برن ، هومبولت برلین و اکسفورد لندن راه زده است . کمتر ده و قریه در کشور ما یافته میشود که نقش تایرِ موتر سایکل این پژوهشگر و محقق آنجا ها نقش نبسته باشد . او به دور ترین دره ها و قشلاقها بخاطر دریافت ریشه های واژه ها و شناخت زبانها و گویشهای رایج در کشور سر زده است . او عاشق علم و پژوهش و آفرینش است . افزون بر بیست دفتر شعر و داستان در حدود یکصدو سی جلد اثر علمی و پژوهشی دارد که از آن میان سی و هشت اثر تاکنون زینت چاپ یافته اند . و افزون بر اینها بیشتر از سه هزار مقاله به زبانهای پشتو ، فارسی دری ، المانی و انگلیسی نگاشته است که با این حد و مقدار پس از علامه عبدالحی حبیبی مقام دومین پژوهشگرپرکاردرکشوررااحرازمیکند . کدام مکتب رو و دانشگاهیی باشد که نام والای این گسترده دانش را نشنیده باشد . او یگانه متخصص ورزیدۀ زبانهای آریانی در کشور ست . پوهاند زیار زبانشناس ، ادبیاتشناس ، نژاد شناس ، پژوهشگر ، شاعر ، ژورنالیست ، نویسنده ، مترجم و نقاد ادبی و اجتماعیست . استاد زیار در عیار ساختن زبان پشتو با معیار های زبانشناختی نوین جایگاه بی بدیل دارد . همچنان او یکی از پایه گذاران و نوگرایانِ نستوۀ شعر نو و آزاد پشتو بشمار میرود.
فرزانه گانِ کشور پیرامون شخصیت والای علمی و ادبی ایشان زیاد قلم فرسایی نموده اند و ابعاد مختلف زنده گی ایشان را با مهر ومحبت بر جسته ساخته اند تا جاییکه شاعر نامدار فارسی دری جناب سید رفعت حسینی در مورد معرفت ایشان میگوید : « شعر کمترین فضیلت اوست »
استاد زیار با فضیلت گستری به زبان فارسی و پشتو شعر می سراید و سروده هایش سر شار از پیامهای انسانیست:
یوګوربت یم ،د ویلاړ له دنګو غرونو راالوتی
نه د چا د دانې ښکار او ، نه د چا په دام کې نښتی
د تاریخ نیاوتون مې للي ، سپیناوی په هسکه غاړه
نه مې سترګې چاته ټیټې ، نه د چا پشوته پریوتی
څه د وخت ټګی برګی او، څه زما رشتینولې وه
که پردا دومره سپین نمرو ،دیوتایانو یم تیروتی
د توپان مرغه په شان کښم ،خپله لار په غر څپو کې
نن سبا که یم په بوښته ، د ناخوالو کی کښیوتی
په تورتم کی ما بلینده ، بله ساتلې د سره شعر
د ازمونله سرې بټی ، لکه پولاد مخسور راوتی
و یا :
آب و خاک وباد و آتش ،
سنگ و ستاره و خورشید و
همه را پرستیدیم
و به نیایش نشستیم
ولی این همه
مارا به هم یگانه نساخت ،
هر روزی از یکدیگر دورتر گشتیم . . .
پس بیایید :
زنده گی را پرستیم
و
به خاطر زنده گی بهار صلح و آزادی را !
در مورد فعالیتهای ژورنالیستیکی این ابر مرد کمتر گفته شده است . میخواهم تاکید کنم که در سال سیزده سی وهشت خورشیدی هنگامی که هنوز شاگرد صنف اول دانشکدۀ زبان و ادبیات بود دست به فعالیتهای ژونالیستیکی زد . از گزارشگری ساده برای روزنامۀ هیواد آغازید و تا مدیریت نشریۀ وزین« آینده » ار گان مرکزی نهضت آینده افغانستان ادامه داد . قابل یاد آوریست که در فاصله میان این دو عهده داری از 1351 تا 1354خورشیدی- زمانی که هنوز محصل بود - مسؤلیت نشریۀ « وژمه » و نشرات پشتوی دانشکدۀ ادبیات را نیز به عهده داشت . همچنان باید گفت که روزگاری نماینده گی افتخاری روزنامۀ « پیام » ارگان نشراتی حزب دموکراتیک خلق افغانستان در المان شرق نیز به گردن ایشان بوده است .
پوهاند زیار با نگارش مقالات متعدد و عضویت در کمیته های نظارت وکنترول نشرات رادیو وتلویزیون و روزنامه ها و جراید کشور ، جوانان قلم بدست این عرصه را در سمت و سو دادن فعالیتهای ژورنالیستیکی شان مدد رسانده و در پاکیزه نگهداشتن زبان کوشیده است .
اما پرداختن داکتر زیار به داستان و داستاننویسی هم مساله ایست در خور توجه . او به زبانهای فارسی دری و پشتو خیلی نیکو داستان مینویسد و در آفرینش آثار داستانیش از توانمندیهای ویژه یی نیز بر خوردار است . او با نگارش داستانهایش اتوم و هستۀ نظام های فرتوت سیاسی- اجتماعی کشور را با دقت و موشگافی برهنه میسازد و به این گونه در بیداری ملی و طبقاتی سهم برازنده میگیرد . داستانهایش از زبان و تکنیک عالی و مستحکم بر خوردار هستند . آثار داستانی زیار با بیان ریالیزم نقاد ارایه شده اند و معیار گزینشش واقعیت بوده است . او همواره پرسوناژهای داستانهایش را از میان زنده گی واقعی جامعه گزین کرده است و این چیزیست نظیر کار های نویسنده گان بزرگ . وقتی داستان کوتاۀ« زنش را پس بدهید »نوشتۀ این نویسنده را میخوانیم میبینیم که نویسنده به « چه گفتن » و « چرا گفتن » و « برای کی گفتن »بیشتر نظر دارد. هنر را بیداری میداند و هنر مند را بیدار کننده . .
از کار های برازنده و بی بدیل دیگر این محقق والا مقام یکی هم پرداختن به زبانشناخی و گویشهای زبان فارسی دری در گسترۀ داستانهای افغانیست . بی گمان میتوان گفت که تا کنون هیچ پژوهشگری - به فراخنای کارکردِ داکتر زیار - به این معمول دست نه یازیده است . پردازش به ویژه گیهای گویشیِ رُمانِ حجیمِ « کفتربازان » و یا رُمان دو جلدی « لبخندِ شیطان »- به مثابۀ رمانهای وطنی - باب تازه یی را برای پژوهشگران زبان و گویشهای فارسی باز کرده است . واضح است که داستانها منابع پر فیض و غنی و با اهمیت در عرصه بیان گویشها میباشند .
فرا نمودن سجایای علمی و فضیلتهای ادبی استاد زیار به وسعت یک علامه از حوصلۀ این نوشته بیرون است. من این بزرگداشت را نیکو میدانم و به این باور هستم که جناب پوهاند مجاور احمد زیار از زمرۀ آن شخصیتهای بزرگ ، نیک اندیش ، دانشمند و عدالت پسندی است که با برخورد علمی و اکادمیک خود در عرصۀ خردِ زبانشناختی و ادبیات معاصر کشور به ویژه رشد و غنی سازی زبان پشتو بی بدیل است . عمرش طولانی باد و راهش هموار .