مفاهیم واصطلاحات علمی قبول شده را نباید
طبق میل خود وحزب مربوطه تعبیر نمود
افغانستان هنوز در شعله های اتش جهاد در سوختن است، اثرات نا هنجار وکشت وخون های میان تنظیمی در شهر کابل باقیست ، جنایات در حق مردم ادامه دارد ، تفنگداران تنظیمهای جهادی وطالبی از مردم حق میگیرند وناموس مردمازخطر تجاوز شان در امان نیست . زورکشی روی چوکی وامتیاز وقدرت ، کشوررا خسته وزار ساخته حیثیت وعزت جهانی اش راخدشه دار نموده است . ازطفیل چور وچپاول دارایی های مردم ، غصب زمینها، دستبرد به پولهای وارداتی سرمستانپول وعیاشان مدعی اسلاموسردمداران جهاد یکجا با هواداران برگشته از غرب داعیه جهاد از فرط تکبر وغرور نه در خود می گنجند ونه گنجایش احساس انسانی در ایشان وجود دارد . در چنین وضع ته نشین شده از جنگ وجهاد عده ای بزعم خود تیوری سازی نموده میخواهند تاریخ این سرزمین را حسب الحال تخیل خود شان رقم زنندوهمپون یکه تازی های کوچه جنگی های کابل یکه تازان جعل وتحریف در نظربه پردازی باشند .
چند روز قبل آغای عبدالحفیظ منصور مصاحبه ای با روز نامه هشت صبح داشتند که به جواب آخرین سوال مصاحبه کننده چنین نظریه پرداختند: " فکر میکنم جمعیت اسلامی امروزه به فرهنگ ملی مبدل شده است ؛ نمادهای این سرزمین را جمعیت اسلامی تشکیل داده ، شهید راه صلح رهبری جمعیت اسلامی، قهرمان ملی افغانستان فرمانده جمعیت ، مارشال افغانستان از اعضای جمعیت ، هشت ثور روزیکه جمعیت رقم زده است ، هفته شهیدو ... حزب جمعیت همانند احزابی که تازه شکل میگیرند نیست ، این حزب تاریخ افغانستان را ساخته وفرهنگسیاسی کشوررا شخصیتهای این حزب شکل داده اند ..." ( روزنامه هشت صبح جوزای ۱۳۹۹) .
اگر رهبران یک حزب به توصیف وتمجید حزب مربوطه به منظور بلند نگهداشتن روحیه اعضای حزب می پردازند حرفی نیست ، هر حزب حق دارد از افتخاراتش یاد نماید وازکرده هایش تمجید کند ، مخصوصآ جمعیت اسلامی که در سراشیب تشتت وپراگندگی فکری وتشکیلاتی قراردارد میشود با چنین کلمات مورال اعضای انرا بلند نگهداشت . اما وقتی تشکلی که از لحاظ فکری وتشکیلاتی بسرعت بسوی محلی شدن وقومی شدن درحرکت است بخواهد محلگرایی وسمتگرایی را صبغه ملی بدهد ونماد های خودش را با تفکر محدود قومی ، سمبول ملی تعریف نماید وتاریخ جنگ وویرانی وقتل عام پایتخت را به جای تاریخ چندین قرنه کشور جا بزند نمیتواند جز بزن بهادری لفظی ناشی از سبقت جویی های دوران جنگ وملهم از اندیشه های عطمت نمایی محلی ونوعی تفوق طلبی قومی نباشد .
روی هر اصل گفته شده مکث میگردد:
من با تفکر بعضی از وابستگان جمعیت اسلامی اشنایی دارم برخی نوشته های شانرا خوانده ام که ملهم از اندیشه جمعی ان حزب میباشد ، به تفکر انها افغانستان هنوز در مرحله قومی است وبه مرحله ملت شدن نرسیده است ، استدلال شان بر بنیاد وجود زندگی قبیلوی وقومی ومحلی است که بنابر شرایط جغرافیایی، اقتصادی واجتماعی ما به مرحله ملت شدن نرسیده ایم .
وقتی به نظر جمعیت اسلامی در کشور ملت تشکیل نشده باشد فرهنگ ملی درکجاست که " جمعیت اسلامی امروزه " به فرهنگ ملی مبدل شده باشد؟زیرا فرهنگ ملی پا به پای تشکیل ملت شکل میگیرد نه قبل ازان .
حالا جمعیت اسلامی حزب سرتا سری درافغانستان نیست . افغانستان سرزمینی است از سطح مرتفع پامیر تا ریگستانهای نیمروز واز کناره های امو تا خط فرضی دیورند که اقوام ، قبایل وملیتهای مختلف دران زندگی میکنند. تفکر مسلط در جمعیت اسلامی مشمول این پهنای ارضی وحضور انسانی ساکنین ان نیست ، پس چگونه بحیث فرهنگ ملی این کشور یا ممثل فرهنگ ملی این مرزوبوم بوده میتواند ؟اگر سطح انزجار مردم در چهار دور انتخابات ریاست جمهوری را صرفنظر از هیاهوی تقلب که جمعیت نیز درتقلب دست دراز داشت معیار ومحک ملی بودن ان قراردهیم دیده میشود که در نهایت با همه غوغاگری به هدایت مراجع خارجی دست بیعت به تقلب بلند کرده به امتیاز ومقام بسنده کرده است .حزبیکه تصامیم بزرگش تا سطح تحلیف ریاست جمهوری وبعد انکار ازان را خارجی ها رقم بزنند نمیتواند ادعای ملی بودن یا تمثیل فرهنگ ملی را بنماید.
حزبیکه در جنگ با دیگر ملیتها ؛ مردم را کشته ، آواره کرده وبنیادهای تاریخی وفرهنگی انرا ازبیخ براورده است با کدام دید ومنطق خودش را فرهنگ ملی این سرزمین جامیزند ؟
فرهنگ یک کشور عبارت از جمیع ارزشهای مادی ومعنوی یک ملت است که به اثر کار و فعالیت دوامدار تاریخی مردمان ان ایجاد میشود .این فرهنگ در بعد مادی حاصل کار خلاق وسازنده یک ملت در عمران وابادانی سرزمین مربوطه میباشد ، ازکار روی زمین تا کار در عقب ماشین تولید که حاصل ان داشته های همان ملت را میسازد .
در بعد معنوی همه ارزشهای عقیدتی ، دینی ، علمی، سیاسی، تفکرات واندیشه ها، تعلیمات ، شعر وادب ، معارف عمومی ، عنعنات ورسوم جامعه میباشد.
میتوانید بگوئید که جمعیت اسلامی درین عرصه ها چه کاری انجام داده که حالا به فرهنگ ملی جامعه مبدل شده است ؟ انچه کرده است این است :
۱-- جنگ وویرانی.
۲-- چور وچپاول به جای عمران وابادانی.
۳-- تکیه برزور سلاح وخشونت به جای مردم داری وملایمت.
۴-- تمرکز فکر واندیشه وتعقل بر جمع اوری نامشروع ثروت وچاق سازی قوماندان سالاری برای تحت فشار قرار دادن مردم .
اگر می گوئید که جهاد کرده اید وروسهارا از افغانستان کشیده اید ، بیائید روی این اصل بیشتر تکیه نکنید زیرا شما آورنده عسکر امریکا ، ناتو وبیش از چهل کشور جهان هستید وطی سه دهه اخیر نقطه اتکای روسها غرض حفظ امنیت سرحدات جنوبی اتحاد شوروی سابق بودید وحالا هم در همین پلان فدراتیف روسیه شامل میباشید . این برای شما دست اورد نیست وصبغه ملی هم ندارد وتاریخ ساز هم نیست . همین خطه که زمانی جزء اریانا ، بعدآ خراسان وحالا درحدوده موجود افغانستان است تاریخی دارد به درازای قرون که جمعیت اسلامی با عمر ۴۲ ساله اش ممثل وسازنده ان نمیباشد .
درعرصه معنویت فرهنگی ، به اصطلاح عامیانه نه از زاغ شدید ونه از رزاغ ، بلکه سرگشته وادی بی تفکری وگرفتار بی بنیادی ایدیولوژیک هستید ، اعمال ونیات ونفسانیات تان در هیچ قاعده اصول وفروع اسلام نمی گنجد لهذا تفکر اسلامی ازدست تان رفته است ، حرکتهای لیبرال گونه تصنعی تان نیز عام شمول حزب تان نشده است ، معنویت درشما کشته شده است پس برای این ملت کدام معنویت فرهنگی را ارائه میتوانید ؟ کدام ارزش دینی ، عقیدتی ، سیاسی وفرهنگی به این ملت ایجاد کرده اید جز فرهنگ جنگ واتش سوزی ارزشهای مادی ومعنوی کشور ؟ شما نه ایجادگر کدام ارزش مادی برای افغانستان هستید ونه پیام اور کدام ارزش معنوی . حزییکه خود در تنگنای فقدان فرهنگ گیر مانده باشد وبه جامعه چیزی از فرهنگ مادی ومعنوی عرضه نکرده باشد به کدام استدلال میتواند مبدل به فرهنگ ملی گردد؟
جدآ قابل تذکر میدانم که تنها جمعیت نه بلکه جمیع تنظیمهای جهادی شعله افروز جنگ درهمین تنگنا گیر مانده اند که نمی توانند مدعی ادعا های بزرگ باشند
نماد های ملی ازدید آغای منصور :
۱-- مرحوم برهان الدین ربانی شهید راه صلح .کدام صلح ؟ استاد ربانی بعد از تسلیمی حکومتش به طالبان راهیدیار بیگانه شد ، با امدن عسکر ناتو وامریکا از مقام ریاست جمهوری قبلی اش تنزیل مقام تا عضویت در پارلمان را قبول دار شد ، بعدآ رئیس شورای عالی صلح که سیاسیون وچیز فهمان تا مردم عادی انرا مرکز تجمع سبکدوش شدگان از وظایف غرض دریافت معاشات دالری بلند میدانستند گردید . همه این شورا را یک ارگان ناکام وفاقد موثریت وکفایتدمیدانستند که طی زمان کاری اش هشتصد ملیون دالر مصرف کرده است کسیکه یک گام هم برای صلح برداشته نباشد وارگان مربوطه درین عرصه بی اثر باشد لقب اعزازی شهید صلح چه معنی میتوان داشته باشد جز معامله گری های کرزی وجمعیت ؟
ثانیآ استاد ربانی شخصیت ملی نبود ، شخصیتهای ملی کسانی اند که افتخارات ملی برای کشور کسب کرده باشند . استاد طبق اسناد نشر شده افتخارات وحافظ نوامیس ملی را به پاکستان سپردند که در کتاب ( زرد طلایی) برویت پروتوکول اول در مورد انحلال اردوی ج. ا. میان ایشان وجنرال وحید لوی درستیز پاکستان با شماره کود :
phl- 222/ 14000 / 000458
راکتهای اسکات ، طیارات جتهای جنگی، طیارات ترانسپورتی، هلییکوپتر ها،تانکها، زرهپوشها وعراده جات ثقیل اردوی افغانستان چه فعال وچه غیر فعال به جانب پاکستان سپرده شد .
کسیکه سلاح ووسایل اردو ی کشوررا که حافظ ناموس وطن است به دشمن دیرین سال تسلیم دهد میتواند شخصیت ملی باشد ؟ بهر زرق وبرق لفظی که برایش پرداز داده شود نماد ملی بوده نمیتواند .
۲-- مرحوم احمد شاه مسعود :
کسیکه در تبلیغات علیه سائر اقوام وقبایل کشور نفرت ایجاد کندوعلیه انها جنگیده باشد ، کسیکه روابطش با مراجع استخباراتی اظهر من الشمس باشد نمیتواند چهره ملی باشد .
این چند جمله از لکچر آغای مسعود برای قوماندانانش بر گرفته شده :" پشتونها دوسه صد سال پیش اصلآ نه فرهنگی داشتند ، نه تمدنی داشتند ، دوسه صد سال پیش که ما تحت سلطه افغانها بودیم قبول نداریم ، تاجک ها اصلی ترین باشندگان افغانستان است ، تاجکهاامدند به جمعیت ، دردیگر احزاب حزب اسلامی وحرکت وسیاف پشتونها رفتند ..."
چنین تقسیمبندی که از زبان فرمانده جمعیت بیرون میشود اولآ سخت تفرقه انگیز است ، ثانیآ اهانت به دیگر ملیتهاست وثالثآ خود ،جمعیت را یک حزب تک قومی معرفی میدارد پس جمعیت از اول ممثل همه اقوام وملیتها نبود که انرا ممثل فرهنگ ملی بدانیم وادعای نماد یا سمبول ملی را برای اغایون ربانی ومسعود.
روابط اغای مسعود را با استخبارات خارجی در بدل دریافت پول در کتاب ( جنگ اشباح بخوانید ) چند سطر ازان کتاب :" سی. ای.ای از زمان سفر گیری شیرون به تالقان در سال ۱۹۹۷ بااو ( مسعود ) تماس منظم داشت .ازان زمان به بعد گروههای کوچکی از افسران سی.آی.ای. چندین نوبت بااو در دره پنجشیر ملاقات نموده بودند ، انها باخود وسایل کشف، مخابره ومقداری پول نقد میبردند که در هر نوبت تا دو لک پنجاه هزار دالر میرسید ... اولین گروه ( نالت -۱-) درسال ۱۹۷۷ توسط هلیکوپتر مسعود از دوشنبه به پنجشیر پرواز نمود .
در سال ۱۹۹۹ سه گروه دیگر به انجا سفر نمودند ... در عوض سی.آی.ای. از مسعود میخواست تا اطلاعات بدست امده درباره تحرکات بن لادن را بصورت فوری دراختیار انها بگذارد " ص. ۴۸۲و۴۸۳ .
درهمین فصل گفتنی های زیادی در روابط مسعود وسی.آی.ای. ذکر شده . وقتی کسی دربدل پول به یک دستگاه استخباراتی کشور خارجی اطلاعات بسپارد اورا چه میتوان گفت ؟
۳- مرحوم مارشال قسیم فهیم ؛
اگر به کتاب ( امریکا در افغانستان ) نوشته آغای اکرم اندیشمند عضو جمعیت اسلامی مراجعه شود درمورد آغای فهیم می نویسد که گیری شرون مسئول بخش سی.آی.ای برای جهاد افغانستان در تالقان بداخل طیاره مبلغ هفتاد ملیون دالر به فهیم داد او از عقب شیشه طیاره بعد ازحرکت فهیم تمسخر امیز گفت خداکند جمپن های موترت قدرت برداشت این مبلغ را داشته باشد . وقتی گیری شرون از سپردن پول به فهیم به بوش گذارش میدهد بوش میگوید عجب ارزان سودا کردی من سه صد ملیون دالر در نظر گرفته بودم .
مارشالی آغای فهیم هم در تحت اشغال امریکاداده شده بود .این رتبه از روی معامله بود تا حمایت جمعیت اسلامی را از کرزی بیشتر سازند نه روی سابقه وکاردانی نظامی ازین سبب این مارشال که سروکارش با سی.آی.ای وپولهای داده شده ومعامله گری های سیاسی بوده است کجا میتواند یکی از نمادهای ملی باشد؟
مشخصات نمادین وسمبولیک ملی چون پرچم ملی ، سرود ملی ، زبان ملی وشخصیتهای ملی ارزش پیوند دهنده درحفظ مشخصات ملی وهویت ملی دارد . بخاطر دارید که اعضای جمعیت اسلامی بیرق ملی را با محراب ومنبر وکلمه طیبه چند بار اتش زده باشند ؟ شخصیت های که از نظر آغای منصور نماد های ملی ملی نامیده شده اند کجا توانسته بودند ارزش پیوند دهنده د رحفظ مشخصات ملی وهویت ملی داشته باشند .
جمعیت اسلامی وهمه تنظیمهای جهادی ازروحیه ملی بسیار دور بوده اند . " روحیه ملی درتمام فعالیتهای یک ملت ، تولید کشاورزی وصنعتی ان وهمچنین تاسیسات نظامی وخدمات دیپلماتیک ان رسوخ میکند " این روحیه در جمعیت اسلامی تقریبآ خنثی است زیرا وسایل نظامی را به پاکستان دادند ، بیست هزار صاحب منصب تحصیلکرده اردو را از صفوف قوای مسلح راندند ، در تولید کشاورزی وصنعتی سهمی ندارند پولهای شان در خارج ازکشور ذخیره است ودوره ایکه وزارت خارجه در اختیار انها بود دیپلماسی افغانستان غیر موثر ودستگاه دیپلماسی بنابر مشی ان حزب بالکل تک قومی گردیده بود که تا حال ادامه دارد.
ناشایسته ترین عمل جمعیت اسلامی طی بیست سال اخیر همانا تضعیف قدرت ملی کشور بوده است " قدرت ملی به مجموعه ای از توانایی های مادی ومعنوی گفته میشود که درقلمرو واحد ویک کشور واحد جغرافیایی وسیاسی بنام کشور یا دولت وجود دارد."
درهر دور انتخابات این حزب راه تضعیف قدرت ملی وروحیه ملی را پیش گرفته تا سرحد تهدید حکومت موازی ، تحلیف دوگانه وتهدید به تجزیه شعار داده به قدرت ملی ضربه وارد کرده است یکی از علل ضعف دولت درهمین دوران مخالفت ان حزب با هر اقدام بوده است .همین حالا که مدتی از توافق میان جمعیت ودولت میگذرد نه از معرفی اعضای کابینه ونه از تشکیل انفرادی شورای عالی مصالحه خبری نیست که عامل ضعف کار وتشکیل کابینه میباشد .