دو خبر ازارگ ریاست جمهوری طور همزمان چنین مشعر است :

۱- به گفته رئیس جمهور نود فیصد مردم افغانستان درزیر خط فقر زندگی میکند .

۲- به فرمان رئیس جمهور افزایش یکصد هزار افغانی به معاش ماهوار کمیشنران کمسیون مستقل انتخابات منظور است .

برای فراموشی گفته های اجرا ناشده مدت ۵ سال زمان طولانی نیست که از خاطره ها زدوده شود ، دران وقت میگفتند شصت فیصد مردم درزیر خط فقر زندگی میکند ، ما بدسترخوان مردم تغیر می اوریم ووظیفه دولت تامین رفاهیت مادی ومعنوی مردم است .
وقتی زعما! ازتغیر در حال واحوال مردم نام می برند بهتر است مشخص سازند که منظور از تغیر مثبت است یا منفی وجناب رئیس جمهور غنی دران وعده ها این را مشخص نساخته بودند ، ازین جهت میتوانند بگویند منظور از تغیر همانا افرایش سی فیصد درفقر مردم بود که حالا به نود فیصد سیر ارتقایی نموده است واین حاصل پنج سال کار حکومت وحدت ملی میباشد .
اگر معیار پنج سال گذشته ازروی همین حقیقت در نظر گرفته شود گفته شده میتواند که امنیت ، صحت، معارف وعرضه دیگر خدمات اجتماعی به فیصدی پائینتر از خط فقر کاهش نموده است واین به اثبات وثبوت ضرورت ندارد فریاد مر م خود گویای حقایق است .
درزندگی مردم رفاهیت وجود ندارد وملت زیر این همه فشارها نمیتواند راه نجات دریابد زیرا همه عرصه های زندگی این ملت را گروگیران بی رحم وفاقد عاطفه طوری در اختیار گرفته اند که باوجود خوردن شیره جان وبلعیدن لقمه نان شان نه زن ونه مرد این سرزمین چشم از زمین برنمیدارند وهنوز شکرانگی بجا می اورند .
دولت درحقیقت وسیله دست ونماینده گروهی از گروگیران ، ستمگران وادمکشان است که سابقه جهادی دارند یا گروه های پرتاب شده از غرب اند که بنام یاد داشتن زبان خارجی دم ودستگاه دولت را اجاره کرده اند . این دولت برای حفظ منافع همین گروههاست ووظیفه دارد تا از رشوه ستانها ، مفسدین وچپاولگران دربرابر قانون حمایت کند نه اینکه قانون را تعمیل نماید وجوه مشترک این گروهها ودولت درچه است ؟
۱- در وابستگی به بیگانه ۲- درحمایت از جانب اشغالگران ، ۳- درزجر و استثمار مردم ، ۴- در تقسیم چپاول وپولهای استعمار ، ۵- درمردم ازاری وجنایت ، ه- در خدمتگذاری به اشغالگران .
منفعتها و مصلحتها خط اتصال این چهره ها وشخصیتها میباشد . روی این ملحوظ رئیس جمهور ازنان مردم زیر خط فقر ، رضائیت گروه های یاد شده را بدست می اورد وهمزمان با اعلان نود فیصد فقر ، برای اعضای کمسیون مستقل انتخابات امر افزایش یک لک افغانی درمعاشات ماهوار را میدهد ، نه از اعلان اول عرق بر جبین می اورد ونه از فرمان متصل ان پروایی دربرابر ملت ازخود نشان میدهد . این ناشی از ماهیت حاکمیت است .
درمورد دولت ساخته شده بعد از اشغال ومعایب ونواقص ان زیاد گفته شده ونگاشته شده است . ببینیم این دولت ازچه نوع دولتهاست ودرکدام قالب وشکل دولتها میتواند جا گیرد ؟
دولت از نظر ایدیالستها تجسم اراده واقعی مردم است . از نظرریالیستها ارگان یا نهاد قدرت وزور است وازنظر مارکسیستها وسیله حفظ سلطه طبقه ای بر طبقه دیگر میباشد .
هدف اصلی دولت حفظ صلح ، امنیت وعدالت در میان مردم است .
این دولت به کدام یک ازین تعریفها برابر می اید ؟
صرف ارگان یا نهاد قدرت وزور است ان هم علیه مردم نه زور مندان .
این دولت از لحاظ تحلیل طبقاتی حافظ سلطه کدام طبقه در برابر طبقه دیگر نیست زیرا وضع طبقاتی جامعه ما از لحاظ فور ماسیونهای اجتماعی - اقتصادی شکل معین ندارد ، سیستم فیودالی یا سرمایداری را نمیتوان بصورت مطلق وقرین به شرایط علمی جامعه شناسی در افغانستان تعریف کرد .
پس این دولت از نوع کدام‌دولتهاست ؟
از نوع دولتهایکه به ندرت در تاریخ تکرار شده است . این دولت را میتوان از نوع دولتهای کلپتو کراتیک یعنی دولتی متشکل از دزدان ، رهزنان وچپاولگران که ازطریق رای مردم به قدرت میرسند نامید ورژیم را کلپتو کراسی .
درچنین دولت عناصر متشکله وبه قدرت رسیده ها تنها درپی کارهای اند که به ان عادت دارند ( دزدی، چپاول وراهگیری) اگر مردم از امنیت راهها مینالند یا ازچپاول گمرکات ومعادن یا از دستبرد بودجه دولت یاازانواع فساد مالی ، ناشی از بی تدبیری وناتوانی دولت نبوده ناشی از خصلت ترکیبی ان میباشد .روی این ملحوظ در کلپتوکراسی ، حفظ صلح وامن ونظم وعدالت مفهومی نداشته فریاد و فغان مردم هم جایی را نمیگیرد .اجرای این وظایف خلاف منافع کلپتو کراتهاست که با هزار تذویر ونیرنگ وتقلب با مصرف مبالغ هنگفت پول زیر شعار های چون دولت سازی یا ثبات وهمگرایی وغیره به قدرت رسیده افکار مردم وجهانیان را می فریبند.
نوع قدرت را در چنین نظام " نوع قدرت اجبار" ویا " پاداش " تعریف میکنند که زیر نام پاداش به همدیگر ازدارایی عامه رشوت میدهند یا با امتیازات دولتی یکدیگر را تطمییع می نمایند .
فرمان اخیر رئیس جمهور ازنوع همین پاداشهاست وجور امد های قبلی اش درایجاد مقامات وامتیازات ازهمین نوع قدرت وخصلت ان نشات میکند .
حامد کرزی هم‌در زمامداری اش بالاتر از فرمان اشرف غنی به کمسیون انتخابات چنین امتیازات داده بود :
۱-معاش ماهوار هر عضَو کمسیون هشت هزار دالر . ۲- برای رئیس کمسیون ماهانه دولک افغانی کرایه خانه وبرای هر عضو ماهانه یک لک افغانی کرایه خانه پرداخته سود . ۳- رئیس وهمه اعضای کمسیون بنام مریضی با فامیلهای شان به هند سفر کردند که برای هریک یک لک افغانی پرداخته شده بود . ۴- امر خرید ده عراده موتر زرهی هریک به قیمت بیست هزار دالر برای اعضای کمسیون اعطا شده بود . ۵- هفتاد کیلو میوه خشک وچهل کیلو کیک برای مصارف عید شان خریده شده بود . ۶- برای دفاتر شان امر خریداری موبل های جدید ترکی ، تلویزیونها ، موبایلها وغیره داده شده بود .
ملت غریب ودولت دست دراز به گدایی خارج کجا واین همه به شاخی باد کردن ها برای تطمیع ورشوه دهی ها کجا ؟
دردولت کلپتو کراسی که نام انرا دموکراسی گذاشته اند مخالفین میتوانند با کلام زشت یا مناسب نفرت شانرا بیان کنند اما دولت هیچگاه به گفته مردم پاسخگو نمیباشد ونه سیستم وقاعده ای برای ترتیب اثر به شکایات ومطالبات مردم وجوددارد.
فقدان تسلسل روابط میان مردم وانتقادات وشکایات انها نوعی لا قیدی نسبت به قوانین ایجاد کرده است ، شیوه کار چنین دولت کمتر ازشیوه های کاری دولتهای خود کامه نیست.
دردولتهای نوع دکتاتوری به مردم مجال بیان رنج ودرد داده نمیشود ، ارای مردم مطرح نبوده دولت وجود مخالفین را تحمل نمی نماید ، اما در دولت نوع کلپتو دموکرات افغانستان این ازادی به مردم داده شده است اما دولتمردان انچه خود میخواهند بر مردم تحمیل میکنند .
تحمیل اراده دولتهای استبدادی توام با خشونت اما از نوع دولتهای افغانستان با حیله ، گردن پتی ، ناشنوایی ونا بینایی ازحقایق تلخ زندگی مردم ولفاظی های توام باوعده های تکراری وفریبنده تا سرحد دروغ وانکار میباشد .
در نوع اول جامعه تاحدی انسجام یافته بوده قانون جبرآ رعایت میگردد اما در نوع دوم لاابالی گری ، بی بندوباری وزور مندی فردی بر مردم‌حاکم میگردد . اگر در حکومتهای استبدادی مردم زیر استبداد یک گروه حاکم قراردارد درنوع دولت افغانستان مردم زیر حاکمیت استبدادگران وستمگران کلپتوکرات زجر میکشند ، سلسله مراتب این ستمگران از محافظین شروع تا قوماندان ومقامات دولتی میرسد که قانون را
نمی شناسند وحکم خودرا قانون‌میگویند واومر شان واجب الاجرا میباشد .
در حکومتهای غیر دموکراتیک قانون در سراسر مملکت ازطریق مراجع امنیتی تطبیق میگردد ، ملت بیک مرجع واحد که دولت است مالیه میدهد وخدمت زیر بیرق را اجرا میکند اما در کلپتوکراسی علاوه بر دولت زورمندان وراهگیران دم از دمار مالی وشخصی مردم بدر میکنند ، زندان های شخصی دارند، شکنجه وتحقیق میکنند . ناموس مردم درزیر سلطه قوماندان مصئون نمیباشد .
در نظام استبدادی قدرت برای یک خانواده میراثی است اما در نظامی چون افغانستان به تعداد زورمندان کاندیدان میراثی برای قدرت وجانشینی درسیاست وجود دارد .
در رژیم کلپتوکراسی حاکم درافغانستان که پا به پای هجوم نظامی امریکا برپا شده است حقایق جامعه در قانونگذاری نا دیده گرفته شده سازندگان قانون وتصویب کنندگان ان دچار معضل نا شناسایی از وضعیت کشور جنگ‌زده بودند ، قانونی ساختند که خود قدرت تطبیق انرا ندارند .
ژان ژاک روسو میگفت :" همانطوریکه معمار پیش از برپایی بنیان بزرگ زمین را ازمایش میکند قانونگذار فرزانه نیز فقط خود قانون را در نظر نمیگیرد بلکه قبل از تدوین ان بررسی میکند ایا ملت تاب تحمل انرا دارد".
عدم تحقق قانون در کشور نشان میدهد که زور سالاران ومراجع تنفیذ قانون شانه به شانه درشکستن احکام قانون عمل میکنند .
یک نمونه :
در قانون اساسی نام دولت افغانستان ( جمهوری اسلامی افغانستان ) گفته شده است .
اگر بخواهنداحکام اسلامی را تطبیق کنند شاید گروه هایی از دست بریده شده ها که جزء حاکمیت هستند یا زورمندان اند معضل کلان اجتماعی برای جامعه ایجاد کنند ، فحشاء وبد کاره گی که در کشور بصورت علنی ودر حمایت از مراجع تنفیذ قانون جاری است باکدام حکم اسلامی تطابق دارد ، احتکار ، قاچاق ، رشوه ، چور پول بیت المال ، مردم ازاری، بی عدالتی ، بیداد گری ، قمار خانه ها ، ساقی خانه ها، رقاصه خانه ها (دخترانه وبچگانه ) شیوع سریع اعتیاد به مواد مخدر ، کشت وزرع وپروسس تریاک ، جاسوسی به بیگانه وکفار ودهها اعمال وکردارهای ممنوعه در دین اسلام که درجمهوری اسلامی افغانستان شایع ومروج شده است چرا به حکم اصول اسلامی هیئت حاکمه برای جلو گیری ازان داخل اقدام نمیشود .اقدام کرده نمیتواند زیرا این اعمال منافی اخلاق اجتماعی را همان زور مندان سرمست نشه پول وچپاول انجام میدهند که ریشه در حاکمیت هم دارند .
نتیجه اینکه ؛ اعمال وکردار دولت ایجاد شده از کنفرانس بن تا کنون تکرار مکررات است ومجریان امور هم همان چهره های تکراری تعویض ناپذیر . کرکتر رژیم فساد زده است که هر سردمدار وابسته به ان باید انرا مرعی دارد درغیر ان دریچه فشار های داخلی وخارجی باز بوده نا کرده هارا کرده ونا شده هارا بالای شان شده میسازند .

عقاید نویسنــــدگـان لـــزوما نظــر هـــوډ نمی باشــد