لویه جرگه پایان یافت !

قطعنامه لویه جرگه اگر عملی گردد وجانب طالبان با رهایی ۴۰۰ زندانی حاضر به مذاکره واتش بس دایمی شود میتوان گفت این قطعنامه فیصله خوبی بوده .
بیانیه های اختتامیه مملو از ستایشهای همدیگر های متضاد بود که خدا کند این حالت ادامه یابد وبه ان وفا وبقا داشته باشند ، انانیکه براین ملت سالها ظلم کردند وخوردند وبردند همدیگر را ملا واخوند خطاب نمودند .
در لویه جرگه چند چیز با هم درامیخته بود ؛ دموکراسی کنترول شده ، تهدید ، تخویف ،توهین ووعده ها .
بحث در پنجاه کمیته شکلآ دموکراتیک وانمود شده اما در مجلس عمومی اظهار نظر مخالف زیر تهدید تا اخراج ومعرفی به سارنوالی عملی میشد .
رئیس جمهور درروز اول ،تهدید طالبان را مبنی ادامه خشونت وجنگ (در صورت رای ندادن به رهایی ۴۰۰ طالب ) اعلان کرد، عبدالله عبدالله مسئله را زیر نام مرگ وزندگی تخویف نمود ، خلیلزاد وعده همکاری کرد ووزارت خرجه امریکا با پخش اعلامیه ای بین اعضای لویه جرگه تهدید به قطع کمکها نمود ( غریب را نکش نانشرا بگیر) .
جمعیت اسلامی برهبری صلاح الدین ربانی که جرگه را تحریم نموده باان مخالفت کرده بود آغای عبدالله به سلیقه خودش درروز اخر عکس برهان الدین ربانی را موازی به عکس رئیس جمهور در ستیژ نصب کرده خواست جرگه را رنگ ایدیولوژیک جمعیتی دهد وانرا به گروگان جمعیت اسلامی دراورده وانمود سازد که ما هستیم که صلح میکنیم یعنی همانهای که جنگ افروزان وویرانگران وقاتلان کابل وکابلی ها هستند .
اغای غنی لویه جرگه را تاریخ ساز خواند در حالیکه هنوز معلوم نیست طالبان باان چگونه عمل خواهند کرد .آغای غنی گفت به توصیه شما امر رهایی چهارصد طالب را فورآ امضاء میکنم . زیر سایه خواست مردم برای صلح مطلب اصلی امریکادبجا گردید .
تجربه نشان داده است که نه امریکا ونه آلات وابزار داخلی ان در افغانستان با رسیدن به مطلوب خویش به سائر فیصله ها وتعهدات پابند نبوده اند ازین جهت هدف اصلی امریکا در لویه جرگه فی الفور توسط رئیس جمهور عملی اعلان شد ولی یقینآ که سائر مواد قطعنامه مثل همه خواسته ها وفیصله های گذشته ارام ارام به فراموشی سپرده میشود ، این تجربه نزده سال است که حاجت به تکرار انها نیست .
مسئله مرکزی در لویه جرگه که ازادی زندانیان طالب بود قبلآ در نوشته ها وتبصره ها پیشبینی شده بود که آغای غنی خلاف گفته های قبلی لویه جرگه را وسیله رهایی قرار میدهد وامر امریکا را بجا میکند واین پیشبینی ها تحقق پذیرفت .
خداکند این تشریفات وصحنه ارایی های بلند که با مکارگی چند چهره تکراری نزده ساله برپا گردید حاصل کارش به صلح بیانجامد که خواست همه مردم کشور است ، اتش بس دایمی برقرار گردد ومذاکرات برطبق قطعنامه لویه جرگه آغاز شود راه دیگری وجود ندارد امریکا نمیخواهد بیش ازین دولت وطالب با هم بجنگد بلکه میخواهد صفحه جدید حوادث را درین منطقه باز نماید .
اگر کار افغانستان همینقدر اسان می بود که با صدور یک قطعنامه یکجانبه (صرفآ دولت نه طالبان ) به سامان برسد چرا سیاست زمین سوخته را درین کشور پیش گرفته بودند وچرا نقل وانتقالات داعش در شمال کشور عملی میگردد .
موقعیت جغرافیایی کشور واستراتژی های امریکا برای منطقه دو مشکل اصلی سرراه صلح بوده واست .روی این حقیقت دل بستن به صلح سرتاسری هنوز پیش از وقت میباشد .
کشوریکه در تنگنای فشار پاکستان وایران قراردارد وامریکا از زمین واسمان بران بذر مرگ می پاشد قربانی این موقعیت واستراتژی های امریکا گردیده است .
اگر به سیر زیگزاگ نظامی -- سیاسی امریکا ووسایل دست داشت اش توجه شود بر می اید که این وسایل برخاسته از شرایط جنگ سرد وادامه تا اشغال وجنگهای خونین جاری بوده اند؛ از اخوان المسلمین القاعده زاده شد القاعده در پاکستان مجاهد را به زایش گرفت از مجاهد طالب زاده شد وطالب تا هم اغوشی داعش رشد داده شد ، ماشین تولید وتکثیر این گروهها در پنهان خانه های استخباراتی انگلیس وامریکا فعال بوده وبه تولید وتکثبر ادامه میدهد .
روسیه ، چین واسیای میانه هنوز از سر خط کار توطئه های مراجع امریکایی دور ساخته نشده وافغانستان هم ازپهنه این استراتژی علیه این کشورها خارج نگردیده است .
دور نمای وضعیت جهانی ورقابتهای نظامی واقتصادی قدرتها نخواهد گذاشت که بیک صلح عادلانه ودوامدار تقرب جوئیم بلکه دسایس وتوطئه ها رنگ دیگر خواهد گرفت .
اما اگر تغیرات در وضع منطقه وجهان باعث شده باشد که بخواهند صلح نسبی در افغانستان برگردد نمیتوان ازان نا امید بود .

عقاید نویسنــــدگـان لـــزوما نظــر هـــوډ نمی باشــد