پروفیسور فولکر پرتیس:

«چین می تواند یک شریک قابل اعتماد باشد»

مصاحبه با پروفیسور فولکر پرتیس مدیر بنیاد علوم و سیاست آلمان در مورد نظم جهانی کنونی
منبع : تاگس اشپیگل 9 آگست 2020
مصاحبه کنندگان: کریستیان بویهمه و فرانک هیرولد
مترجم : رسول رحیم


یاد داشتی در مورد بنیاد علوم و سیاست آلمان: Stiftung Wissenschaft und Politik (SWP) یا "بنیاد علوم و سیاست" در برلین یک موسسه قانون مدنی و نهاد موسسی است که در پشت "مؤسسه آلمانی برای امور بین الملل و امنیت" قرار دارد. این بنیاد برای مشاورت به بوندستاگ (پارلمان آلمان فدرال ) و دولت فدرال در مورد مسائل سیاست خارجی و امنیتی است. بنیاد علوم و سیاست آلمان،همچنین به تصمیم گیرندگان در سازمان های بین المللی مربوط به آلمان و مهمتر از همه اتحادیه اروپا ، ناتو و سازمان ملل متحد توصیه ها و مشورت هائی پیشکش می نماید. "بنیاد علوم سیاست" یک اتاق فکر برتر اروپا در روابط بین المللی است.
پروفیسور فولکر پرتیس از برجسته ترین کارشناسان سیاست بین المللی شمرده می شود، یکی از موضوعات عمده کار او خاور نزدیک است. او از سال 2005 به اینسو مدیریت بنیاد علوم و سیاست جمهوری فدرالی آلمان را به عهده دارد.
+++
مصاحبه با فولکر پرتیس مدیر بنیاد علوم و سیاست آلمان در مورد عروج چین، قدرت ایالات متحد امریکا و علامت بیدار باش ترامپ برای اروپا
تاگس اشپیگل: آقای پرتیس، لبنان با ناکامی دولت، سوء اداره اقتصادی و فقر، با مشکلات نهایت زیاد سیاسی و اقتصادی مواجه است. در صورتی که لبنان ورشکسته شود، چه اتفاق می افتد؟
فولکر پرتیس: این کشور قبلاً ورشکسته شده است. عصب حیاتی سنتی اقتصاد این کشور، یعنی نظام بانکی و مالی اش دیگر وجود ندارد. لبنان امسال برای نخستین بار نتوانست وام هایش را بپردازد. دیگر این کشور یک شریک قابل اعتماد جامعه بین المللی نیست. اما عناصر زیاد ناکامی دولت در این کشور وجود دارند. یک روز پیش از انفجار وزیر خارجه این کشور با اظهار این مطلب از وظیفه اش کناره گیری نمود که خطر آن وجود دارد که کشورش یک " دولت ناکام" گردد. نخبگان سیاسی در موقعیتی نیستند که در مورد اقدامات اصلاحی ضروری به توافق برسند. آن ها از دولت سوء استفاده می کنند. به همین دلیل آن ها علاقه مند اند تا این دولت به کارش ادامه بدهد.
تاگس اشپیگل: آیا جامعه بین المللی مدت طولانی بی توجهی نموده است و معضلات لبنان را نادیده گرفته است؟
فولکر پرتیس: لبنان در یک موقعیت جیوپولتیکی قرار گرفته است که نمی توان در موردش آرزومند بود. این کشور با سوریه و اسرائیل هممرز است. با دولت یهودی در یک وضعیت جنگی قرار دارد و در سوریه نیز کدام صلحی وجود ندارد. لبنان مانند گذشته یکی از کشورهائی است که میزبان شمار کثیر پناهجویان سوریائی می باشد. لبنان قسماً از این مایه یک معامله تجارتی راه اندازی نموده است، زیرا سوریائی های مهاجر نیروی کار ارزانی را به ویژه در بخش ساختمانی تشکیل می دهند. اما در عین زمان شمار زیاد پناهندگان یک بار گران نیز برای این کشور می باشد. با اینهمه من ناکامی نخبگان سیاسی را عامل عمده این اوضاع خطیر در لبنان می دانم.
تاگس اشپیگل: آیا خطر آن وجود ندارد که یک لبنان شکننده در منازعه قدرت های خارجی پامال گردد؟
فولکر پرتیس: سایر کشورها پیوسته کوشیده اند لبنان را مورد استفاده قرار دهند و اما در عین حال آن را حفظ کنند. در تمام جنگ های سنگربندی شده در خاور نزدیک و میانه، نیاز به منطقه آرامی بوده است تا در آنجا مذاکره کنند، یا معاملات بانکی شان را راه اندازی نمایند و یا به تعطیلات بروند. لبنان برای مدت ها چنین وضعیتی داشته است.
تاگس اشپیگل: در این منطقه قدرت های بزرگ و جهانی فعال اند. شما چرا به خاور نزدیک علاقه مند هستید؟
فولکر پرتیس: من فکر می کنم که این موضوع اندکی تغییر کرده است. دیگر این منطقه برای ایالات متحد امریکا و غرب جهت تهیه انرژی اهمیت ندارد. امریکا دیگر از منطقه خلیج نفت وارد نمی کند و برای اروپا غربی نیز از این ناحیه آن قدر مهم نیست. به جای آن خاور نزدیک و میانه یک منبع بی ثباتی و تهدید های امنیتی از ناحیه پناهجویان، تروریست ها و اسلام سیاسی شمرده می شود. اروپائی ها ترجیح می دهند خود را کنار بکشند. این طرز برخورد با خاورمیانه در سال های 1990 فرق دارد.
تاگس اشپیگل: به چه طریق؟
فولکر پرتیس: اروپائی ها به خاور نزدیک و شمال افریقا همچون بخشی از همسایگان شان می نگریستند و می خواستند آن ها به "حلقه دوستان" مبدل گردند. در ضمن سایر موارد "مشارکت و همیاری کشورهای اروپا و حوزه مدیترانه" به مثابه پروژه بزرگی در جهت آوردن تحولات اقتصادی و سیاسی راه اندازی شده بود، تا صلح منطقوی تقویت گردد. اکنون این بیشتر روسیه است که این منطقه را برای قدرت نمائی سیاسی و رقابت اش با ایالات متحد امریکا دوباره کشف نموده است. واشنگتن این میدان را برای روسیه واگذاشته است و اروپا بیشتر تلاش می نماید جلو خطرات را بگیرد تا اینکه به این منطقه نزدیک گردد.
تاگس اشپیگل: بعد از جنگ سرد چنین برداشت وجود داشت که اکنون جهان ثبات یافته است، زیرا مودل دموکراسی لبرال پیروز شده است. چرا این انتظارات بسیار خوش بینانه ثابت شدند؟
فولکر پرتیس: من فکر می کنم که ما به قدرت پایداری رژیم های اقتدار گرا کم بها دادیم. ما بسیار زیاد متکی به این پندار بودیم که دموکراسی و لبرالیسم «خود به خود پیروز می شوند». برما آرزومندی و امید حاکم بود و مقاومت نیروهای اجتماعی- سیاسی و جیوپولتیکی را کم بها می دادیم. ما سرشار از لذت تغییرات در اروپای شرقی بودیم و با خود می گفتیم آهسته آهسته در جاهای دیگر نیز چنین اتفاق می افتد. و پس از آن شورش های عربی بود که من دوست نداشتم آن ها را به دلیل فصلی بودن شان "بهار عربی"بگویم و این برداشت من تائید هم شده است . ما به قدر کافی منابع اقتصادی، سیاسی و مالی را برای حمایت از این پروسه بسیج نکردیم.
تاگس اشپیگل: هرگاه نظری به نظم جهانی امروزی بیاندازیم، در می یابیم که همه نظام نهاد های بین المللی، کنترول تسلیحات و میکانیسم های ثبات دوران جنگ سرد، دیگر کارکردی ندارند. چه طور می توان از چنین وضعیت خطرناکی بیرون رفت؟
فولکر پرتیس: ما در حقیقت هنوز هم به قدر کافی آگاهی نداریم که این مکانیسم ها کارکردی ندارند. علاوه براین، برای نخستین بار پس از جنگ جهانی دوم، اکنون ما کمتر قواعد بین المللی الزام آور داریم. چنین واقعیتی در تضاد با همه اندیشه های ماست که چه گونه تاریخ جهان باید جریان داشته باشد. به ویژه برای ما در اروپا، واژه های "تنظیم" و "قانونیت" دارای بار مثبت می باشند. ما خواهان چندین جانبه گرائی بیشتر، نهاد های بیشتر و توافقات بیشتر می باشیم. تنها در چند سال اخیر جهان در انطباق با چنین مودلی انکشاف نکرد.
تاگس اشپیگل: شما به چه نتیجه ای رسیده اید؟
فولکر پرتیس: مثلاً توافق نامه اقلیم را در نظر گیریم. ایالات متحد امریکا از آن بیرون رفت. توافق هسته ئی با ایران دیگر کارکردی ندارد. میعاد قرار داد "آی ان اف" یا موشک های هسته ئی میان بُرد، انقضا یافته است. ایالات متحد امریکا به مثابه یک شریک مهم از "قرار داد آسمان باز" بیرون رفته است. "توافقات استارت-2" در مورد محدودیت سلاح های اتومی استراتژیک، می تواند انقضا یابد. ایالات متحد امریکا همچنان یونسکو و شورای حقوق بشر ملل متحد را ترک گفته است. سازمان تجارت جهانی تضعیف شده است. حملاتی علیه سازمان صحت جهانی وجود دارد و آنهم در زمانی که ما بدان به طور مبرمی نیاز داریم.
تاگس اشپیگل: با اینهمه، چه گونه می توانیم از این مخمصه بیرون برویم؟
فولکر پرتیس: ما باید برای این منظور از اروپا تکانه ای به وجود آوریم و در صورت لزوم با اداره جدید در ایالات متحد امریکا این حرکت قهقرائی را متوقف سازیم. ما به یک مباحثه بین المللی گسترده تر با شرکای همفکر خود در مورد این که چه گونه و در کجا می توانیم قواعد و معیارات بین المللی جدید را برپا کنیم، نیاز داریم.
تاگس اشپیگل: آیا شما انگیزه ای برای این کار می بینید؟
فولکر پرتیس: بحران کرونا به طور خاص نشان داد که می توان روی منافع خاص به توافق رسید. به طور مثال من فکر می کنم بسیار مهم است که ما در مورد این مطلب مباحثه کنیم که چرا واکسن ها باید به حیث یک کالای عامه جهانی قبول شوند. تصادفاً چین نیز در این مورد نظر مشترک دارد. ایالات متحد امریکا چنین نظری ندارد. در عین زمان این واقعاً یک پیروزی بود که اتحادیه اروپا موفق گردید در مورد یک بسته کمکی عظیم برای مبارزه علیه پیامدهای پاندیمی کرونا به توافق برسد.
تاگس اشپیگل: آیا شما قبل از همه برای بی نظمی کنونی ایالات متحد امریکا را مسئول می دانید؟
فولکر پرتیس: ایالات متحد امریکا دست کم تحت رهبری ترامپ یک عامل عمده این بی نظمی می باشد. هرکاری که ایالات متحد امریکا انجام می دهد، دارای اهمیت جهانی می باشد. امروز ایالات متحد امریکا یک کنشگر سیاست جهانی است و رئیس جمهورش علیه یک نظم جهانی مبتنی برقانون قرار دارد، زیرا او این نظم را محدودیتی بر حاکمیت خود می داند. ترامپ روابط بدی با شی جین پنگ رئیس جمهور چین و ولادیمیر پوتین همتای روسی اش دارد. آن ها بیشتر از ترامپ در مورد قوانین بین المللی صحبت می کنند، اما آن ها احترام بیشتر به هنجار های حقوقی ندارند.
تاگس اشپیگل: آیا ما از چین و توسعه جویی اش باید بترسیم ؟
فولکر پرتیس: ترس می تواند رهنمای خرابی در سیاست بین المللی باشد. از یک سو، ما نباید از چین یک شیطان بسازیم، ازسوی دیگر، منافع اقتصادی چشمگیر ما نباید موجب آن شود که تحقق تمایلات قدرت طلبانه چین را آسان گرداند.
تاگس اشپیگل: به صورت مشخص این به چه معنا است؟
فولکر پرتیس: من خیلی طرفدار تماس های فشرده اقتصادی، اجتماعی و سیاسی با چین هستم. اما علاقه مندی به فروش موتر و یا کالا های دیگر نباید این را پنهان کند که ما با یک قدرت بسیار بلند پرواز سر و کار داریم که به طور منظم تلاش می ورزد تا قدرت شماره یک جهان گردد. چین یک امپراتوری بزرگ است که اساساً اندیشه متفاوتی در مورد سازماندهی یک دولت دارد. اروپا قبلاً با چنین تضاد هائی رو به رو بوده است. به تناسب ایالات متحد امریکا ما از یک مقدار امتیازات در برخورد با چالش های چین برخوردار هستیم.
تاگس اشپیگل: این ها چه خواهند بود؟
فولکر پرتیس: برعکس ایالات متحد امریکا، ما از موقیت یک قدرت شماره یک جهانی با چین رقابت نمی کنیم. همچنان ما کدام منازعه جیوپولتیکی مستقیم با چین نداریم. بنابراین، ما می توانیم با نفوذ این کشور بسیار آسان تر و با عواطف کمتر برخورد نمائیم.
تاگس اشپیگل: آیا اصلاً می توان به رهبری چین اعتماد نمود؟
فولکر پرتیس: بسیاری مردم امروز به طور متفاوتی سوال می کنند و آن اینکه، آیا شما می توانید به رهبری امریکا اعتماد کنید، هرگاه تغییر رئیس جمهور منجر به تغییر اساسی سیاست شود؟ آیا می توان از یک شریک قابل اعتماد سخن به میان آورد، در صورتی که سناتوران امریکائی شرکت های آلمانی را به علت حمایت شان از پروژه "نورد استریم 2" تهدید به زیان مند ساختن می نمایند. این درحالی است که پروژه نامبرده توسط دولت فدرالی آلمان و اتحادیه اروپا تصویب شده است. آیا چین نمی تواند نسبت به متحد ما در آن سوی اتلانتیک قابل اعتماد تر باشد؟
تاگس اشپیگل: از این منظر آیا روسیه به رهبری پوتین "با ثبات تر" از ایالات متحد امریکا نیست؟
فولکر پرتیس: سیستم روسیه از سیستم چینی متفاوت است. این سیستم به شدت متکی به شخص است و فاقد سیستم حزبی با شعبات متعدد تحت هدایت رهبری در چین است. روسیه قطعاً یک کشور بی ثبات نیست، اما تحت رهبری پوتین به سمتی رفته است که ما اداره ترامپ را بدان متهم می کنیم و آن اینکه در همه اوضاع یک شریک قابل اعتماد نیست.
تاگس اشپیگل: آیا چین چنین (شریک قابل اعتماد) شده می تواند؟
فولکر پرتیس: من فکر می کنم بلی، در صورتی که ما افق انتظارات مان را محدود تر گردانیم. ممکن است زمان طولانی را در بر گیرد تا با چین به یک توافق رسید. اما ممکن خواهد بود پس از رسیدن به توافقی با چین، آن کشور این توافق را رعایت کند. اصل (pacta sunt servanda) یا « لزوم قراردادها و نگهداشتن عقود» با منافع چین همخوانی دارد. ما می توانیم در مورد این شکل "حاکمیت قانون" بین المللی با چین به توافق برسیم. اما ما نباید برداشت مان را از یک نظم جهانی دارای کارکرد، با دیدگاه های مان در مورد نظم داخلی سنگین بار گردانیم. ما نمی توانیم از شرکای بین المللی مان انتظار داشته باشیم که در ارزش های لبرال و دموکراتیک نیز با ما شریک باشند.
تاگس اشپیگل: هرگاه ما با چین داخل تعامل شویم، نباید ارزش های مان را جدی بگیریم؟
فولکر پرتیس: برای آن که سوء تفاهمی به وجود نیاید، باید بگویم که من با حکومتداری خودکامه و اقتدار گرا کدام همنوائی ندارم.اما برای مبارزه برای دموکراسی و آزادی خواهی و حاکمیت قانون، ما اروپائی ها به قدر کافی کارهائی داریم که خود مان باید انجام بدهیم. برای این منظور باید نخست همه کارها را امروز در درون جماعت دولت های عضو اتحادیه اروپا انجام دهیم.
تاگس اشپیگل: آیا چین امکان آن را دارد که به مثابه یک قدرت جهانی جانشین ایالات متحد امریکا گردد؟
فولکر پرتیس: نه. این هدف پیکنگ است که قدرت شماره یک گردد، اما موفق نمی شود. من برای شما یک دهه پیش را یاد آوری می نمایم که انتظار می رفت جاپان از ایالات متحد امریکا پیشی گیرد. اما امروز شما در مورد آن برداشت فقط می خندید. چین یک قدرت جهانی است، اما به هیچ صورت یک قدرت شماره یک نیست. وقتی که ما در مورد پیش بینی قدرت ها صحبت می کنیم، ایالات متحد امریکا مانند گذشته درسطح جهانی، با فاصله از دیگران قوی ترین قدرت است. چینی ها نیروی بحری ندارند که در همه بحرهای جهان تقسیم شده باشند. ایالات متحد امریکا دارای چنین نیروئی است. علاوه براین، ایالات متحد امریکا دارای یک شبکه جهانی متحدین است، ولو آنکه در حال حاضر آن را حفظ نکرده باشد.
تاگس اشپیگل: آیا در حال حاضر رقابت بین چین و ایالات متحدامریکا یک جنگ سرد است؟
فولکر پرتیس: نه، جنگ سرد نیست، اما تحت اوضاع نا مناسب می تواند یک جنگ سرد گردد. این امر همچنان یک خطر واقعی برای آن هائی است که نمی خواهند در این منازعه دخالت کنند. مثلاً برای اتحادیه اروپا و به ویژه آلمان. این مشخص است که اولویت های ما در کجا قرار دارند.
تاگس اشپیگل:( این اولویت ها) در کجا قرار دارند؟
فولکر پرتیس: به تنهائی منافع اقتصادی ما با ایالات متحد امریکا بزرگ تر از آنی است که با چین می باشد. اما مهم تر از آن ما ارزش های مشترک داریم. اما چنان نظم جهانی که ما باید بین روابط مثمر و وابستگی متقابل بین ایالات متحد امریکا و یا چین تصمیم بگیریم، نمی تواند به سود ما باشد. اما جائی برای سوال باقی نمی ماند که رقابت ها میان چین و ایالات متحدامریکا، مسلماً در حال حاضر سیاست جهانی را تعیین می کنند و احتمالاً برای یک آینده طولانی این کار ادامه خواهد یافت. طرز برخورد با منازعات منطقوی، همکاری های اقتصادی و رقابت در فن آوری هرچه بیشتر تابع این رقابت ها می باشند. برای اروپا و همچنان برای اکثریت کشورهای آسیایی، افریقایی امریکای لاتین لازم است تا زمانی در این پویایی داخل نگردند که ابعاد کلیدی همکاری های بین المللی به ویژه در مورد مسائل جهانی مانند تغییر اقلیم، سیاست بین المللی در مورد صحت و یا تعهد ملل متحد به صلح و حل منازعات ملحوظ قرار نگرفته باشند.
تاگس اشپیگل: اروپا در این زمینه چه کمکی می تواند؟
فولکر پرتیس: بسیار. اروپا باید خودش دارای حاکمیت بیشتر گردد، منافع و اولویت هایش را تعریف کند، منابع لازم را برای تقویت آن ها فراهم آورد و با شرکای همفکر درسطح جهانی یکجا کار نماید.
تاگس اشپیگل: اروپا باید روی پاهای خود بیایستد؟
فولکر پرتیس: دقیقاً بلی. آیا ما تا اکنون میلان بدان نداشته ایم که انتظار بکشیم تا ایالات متحد امریکا جهان را برای ما "در نظم" نگهدارد؟ و هنگامی که دیگران به طور مثال روسیه در شگاف های به جا مانده از ایالات متحد امریکا جلو می روند، شکایت می کنیم. چین مدعی نیست که به نظم بین المللی اهمیت می دهد، بلکه ترجیح می دهد زیرساخت هائی بسازد تا دیگر کشورها را به چین متصل سازد.
اینک یک بار دیگر به خاور نزدیک بر می گردیم. وقتی که بار بار گفته می شود ثبات این منطقه جزئی از منافع اروپائی است، در آن صورت باید ما برای آن سرمایه گذاری زیادی کنیم. ما نیاز به یک سیاست جامع اروپائی داریم که این سیاست صرفاً جلو خطرات را نمی گیرد، بلکه همچنان ثبات را در مناطق همجوار مانند خاور نزدیک در چشمرس قرار می دهد.
تاگس اشپیگل: آیا این بدان معناست که در پایان شما فکر می کنید ترامپ برحق بوده است که از ما تقاضا می نماید دو درصد بودجه ملی مان را برای اهداف نظامی اختصاص بدهیم؟
فولکر پرتیس: بگذارید که بگویم ترامپ یک علامت برای بیدار شدن اروپا است. او روشن ساخت که خود مختاری استراتژیک برای اروپائی ها ضروری می باشد و برای این منظور ما باید بهائی بپردازیم. مهم آنست که اروپائی ها در مورد چیزی توافق نمایند که بدان نیاز دارند. این بدان معنا نیست که به همیاری و مشارکت با ایالات متحد امریکا پایان داده شود. بلکه برای آنست که آن را متناظر تر گرداند. در این صورت سوال بیرون کشیدن 2000 و یا 5000 و یا بیشتر سرباز( از آلمان) و بردن شان به جای دیگر نا مربوط خواهد شد.

عقاید نویسنــــدگـان لـــزوما نظــر هـــوډ نمی باشــد